ممنوعه، شیرینتر از همیشه: چرا برچسبِ “نبینید!”، چشمها را حریصتر میکند؟
چرا وقتی به ما میگویند “این فیلم را نبین!” یا “این خبر را نخوان!” بیشتر وسوسه میشویم؟ آیا میدانید این کنجکاویِ تحریکشده، ریشه در کجای روان ما دارد؟ در این مقاله، به بررسی این پدیده جذاب میپردازیم.
وقتی “ممنوعیت” آتش کنجکاوی را شعلهور میکند
جالب است بدانید افرادی که با مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دست و پنجه نرم میکنند، تمایل بیشتری به تماشای محتوای آزاردهنده دارند. به عبارت دیگر، هرچه بیشتر به آنها بگوییم “این محتوا برای شما مناسب نیست”، احتمال تماشای آن توسط آنها بیشتر میشود.
بریجلند (Brijland) روانشناس در این باره میگوید: «اگر افراد دریابند که دیدن محتوای ناراحتکننده، آنها را مضطرب میکند و گروههای آسیبپذیر بیشتر از بقیه به دنبال آن میروند، باید در کاربرد و هدف این هشدارها تجدید نظر کنیم.»
چرا بیشتر میخواهید ببینید؟
بریجلند توضیح میدهد که بخشی از مشکل، مربوط به محدود و مبهم بودن هشدارهاست. وقتی با برچسب “هشدار: محتوای حساس” روبرو میشویم، ناخودآگاه این سؤال در ذهن ما شکل میگیرد که دقیقا چه چیزی قرار است ببینیم؟ همین ابهام، حس کنجکاوی را تحریک میکند و باعث میشود با چشمانی بازتر به دنبال کشف موضوع باشیم.
به زبان ساده، در نهایت نباید رفتارهای تماشای محتوای تحریک کننده احساسی را به طور کامل از بین ببرید، زیرا انسان به طور ذاتی کنجکاو است و همیشه وسوسه میشود چیزهایی را که نباید، تجربه کند.
راهکار چیست؟ خداحافظی با هشدارهای کلیشهای؟
در نهایت، شاید نتوان ریشه کنجکاوی را خشکاند، اما میتوان روشی جایگزین برای هشدار دادن در نظر گرفت. بریجلند پیشنهاد میکند که این هشدارها به گونهای باشند که به افراد کمک کنند تا میزان آسیبپذیری خود را در کنترل داشته باشند. برای مثال، در اینستاگرام میتوان به جای هشدارهای کلی، از هشدارهای دقیقتری استفاده کرد تا کاربران بتوانند محتوای آسیبزا را فیلتر کنند.
بهتر است روی ویدئو برچسب “محتوای حساس” زده شود تا افراد پیش از دیدن، از محتوای آن آگاه باشند و در نهایت بتوانند خودشان را مسئول بدانند که چرا آن را تماشا کردند.
او در پایان تأکید میکند: «وقتی آن رسیده که به دنبال روبهرو شدن با دنبالههایی از محتوای حساس هستیم، نباید فقط ظاهراً آن را حفظ کنیم.»
این پژوهش در ژورنال “Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry” منتشر شده است.







