قراردادهای ستارههای فوتبال: پشت پرده پول، پاداش، جدایی و راههایی که نمیدانستید!
دنیای فوتبال، فراتر از مستطیل سبز و هیجان گلها، دنیای پیچیدهای از قراردادها، پول و استراتژیهای پنهان است. در این میان، قراردادهای ستارههای فوتبال، به دلیل مبالغ هنگفت و جزئیات فراوان، همیشه با ابهاماتی همراه بوده است. در این مقاله، به دنیای قراردادهای فوتبالیستها میپردازیم و سعی میکنیم زوایای پنهان پول، پاداشها، بندهای جدایی و نکات جالبی که شاید از آنها بیاطلاع باشید را برایتان روشن کنیم.
حقوق بازیکنان: چگونه دستمزد ستارهها پرداخت میشود؟
در حالی که رسانههای بریتانیایی اغلب از دستمزدهای هفتگی بازیکنان صحبت میکنند، حقیقت این است که اکثر فوتبالیستهای حرفهای حقوق خود را به صورت ماهانه دریافت میکنند. البته این بدان معنا نیست که استثنایی وجود ندارد؛ ساختار پرداخت کاملاً بین باشگاه و بازیکن تعیین میشود، اما پرداخت ماهانه از نظر مالی منطقیتر است.
- تفاوت گزارش حقوق در رسانهها: در حالی که رسانههای بریتانیایی ترجیح میدهند حقوق را به صورت هفتگی اعلام کنند، در کشورهای دیگر مانند ایتالیا، رسانهها معمولاً ارقام سالانه و خالص (پس از کسر مالیات) را منتشر میکنند. در مقابل، حقوق در لیگ برتر معمولاً به صورت ناخالص (قبل از کسر مالیات) گزارش میشود.
پاداشها: فراتر از یک حقوق ثابت
همانطور که کارمندان در مشاغل عادی ممکن است در پایان سال پاداش دریافت کنند، فوتبالیستها نیز از انواع و اقسام پاداشهای مبتنی بر عملکرد بهرهمند میشوند. این پاداشها میتواند شامل موارد زیر باشد:
- پاداش حضور در ترکیب اصلی و تعویضی: برخی باشگاهها مبلغ مشخصی را برای هر بازی که بازیکن در ترکیب اصلی شروع میکند و مبلغ کمتری را برای حضور به عنوان بازیکن تعویضی در نظر میگیرند (معمولاً ۳۰ تا ۵۰ درصد مبلغ حضور در ترکیب اصلی). برخی باشگاههای زیرک ممکن است از سیستم مبتنی بر دقایق بازی برای بازیکنان تعویضی استفاده کنند تا هزینهها را کاهش دهند.
- پاداشهای عملکرد فردی: پاداشهای شخصی مانند پاداش کلینشیت برای دروازهبان یا مدافع، یا پاداش پاس گل و گل برای بازیکنان هجومی نیز وجود دارد، اما باشگاههای بزرگ معمولاً این موارد را هزینههای غیرضروری تلقی میکنند.
- پاداشهای دستیابی به اهداف: پاداشهایی برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده مانند قهرمانی در لیگ، جام حذفی، صعود به رقابتهای اروپایی یا حتی بقا در لیگ (برای تیمهایی که درگیر این موضوع هستند) وجود دارد. این پاداشها معمولاً به صورت جمعی و با مشارکت کاپیتان تیم مذاکره میشوند. بازیکنان باهوش میتوانند این پاداشها را در قراردادهای شخصی خود نیز گنجانده و با کسب جامها، سود مضاعفی کسب کنند.
فوقالعادههای عجیب و غریب در قراردادها
گاهی اوقات توافقات غیرمعمولی نیز در قراردادها رخ میدهد:
- پاداش برای نامزدی توپ طلا: برخی باشگاهها برای بازیکنان ستاره خود، پاداشی برای نامزدی در مراسم توپ طلا در نظر میگیرند. این موضوع ممکن است برای باشگاههای بزرگ، هزینه قابل توجهی نداشته باشد، اما میتواند بسته به جایگاه و شانس بازیکن برای دریافت این جایزه، تعجببرانگیز باشد.
- بند “برابری با بالاترین دریافتی”: این بند که بیشتر در میان بازیکنان رده بالا مطرح میشود، به این معناست که در صورت جذب بازیکنی جدید با دستمزد بالاتر، دستمزد بازیکن فعلی نیز به همان میزان افزایش مییابد.
- تضمین جایگاه بالاترین دریافتی برای مربیان: گاهی اوقات مربیان بزرگ نیز درخواست درج بندی مشابه در قرارداد خود را دارند تا اطمینان حاصل کنند که همیشه در صدر فهرست بالاترین دریافتیها قرار دارند. این موضوع میتواند مانع از جذب بازیکنان ستارهای شود که ساختار دستمزد باشگاه را بر هم میزنند.
افزایش سالانه حقوق بازیکنان: آیا وجود دارد؟
حقوق پایه بازیکنان معمولاً ثابت میماند، مگر اینکه عملکرد آنها فراتر از انتظارات باشد. در چنین شرایطی، مدیر برنامههای بازیکن به احتمال زیاد برای افزایش دستمزد و تمدید قرارداد اقدام خواهد کرد. برخلاف قراردادهای کاری عادی، فوتبالیستها به طور کلی مشمول افزایش سالانه حقوق بر اساس تورم نمیشوند. دلیل این امر، مبالغ قابل توجه حقوق آنها و مدت زمان نسبتاً کوتاه قراردادهایشان است. در نهایت، یا قرارداد بازنگری میشود یا در باشگاهی جدید، قراردادهای جدیدی منعقد میگردد.
هشت سال قرارداد برای بازیکنان چلسی: چرا؟
امضای قراردادهای بلندمدت مانند قراردادهای هشت ساله بازیکنان چلسی، به دلیل “استهلاک” (Amortization) صورت میگیرد. این بدان معناست که هزینه انتقال یک بازیکن ۱۰۰ میلیون یورویی که قرارداد پنج ساله دارد، به صورت سالانه ۲۰ میلیون یورو در حسابهای سالانه ثبت میشود (در قرارداد هشت ساله، این مبلغ ۱۲.۵ میلیون یورو در سال خواهد بود). این در حالی است که درآمد حاصل از انتقال (چه به صورت یکجا و چه اقساطی) بلافاصله در حسابها لحاظ میشود. این روش به باشگاهها کمک میکند تا نتایج سالانه قابل مدیریتتری داشته باشند و از نگرانیهای مربوط به “بازی جوانمردانه مالی” (FFP) بکاهند. اگرچه این رویه بحثبرانگیز بوده است، اما چلسی در چارچوب قوانین عمل کرده است. یوفا در ژوئن ۲۰۲۳ قوانین را تغییر داد تا دوره استهلاک هزینه انتقال را حداکثر به پنج سال محدود کند و باشگاههای لیگ برتر نیز در دسامبر همان سال با این تغییر موافقت کردند.
“آپشنها” یا پاداشهای اضافی در قراردادها
در قراردادهای بازیکنان، “آپشنها” (Add-ons) به پرداختهایی فراتر از حقوق پایه اشاره دارد؛ این شامل پاداشها، مبالغ امضای قرارداد یا پاداشهای وفاداری (که معمولاً پس از اتمام تعداد معینی از سالهای قراردادی به عنوان انگیزهای برای ماندن بازیکن پرداخت میشود) میشود.
همچنین، سنت دیرینهای وجود دارد که مدیران برنامهها در لحظات آخر، درصدهای کوچکی را به عنوان “هزینههای اضافی برای خوشحالی بیشتر بازیکن” در قرارداد میگنجانند. نمونههایی از این موارد شامل پروازهای تفریحی (اغلب با جت شخصی) برای دوستان و خانواده، پوشش هزینههای جابجایی منزل، حمل حیوانات خانگی و یا هزینههای مربوط به پرستار یا شهریه مدارس فرزندان است.
آپشنها همچنین در توافقات بین باشگاهها برای انتقال بازیکن نیز مطرح میشوند. به عنوان مثال، در قرارداد انتقال جود بلینگام از دورتموند به رئال مادرید در سال ۲۰۲۳، باشگاه مبلغ ۱۰۳ میلیون یورو را به صورت نقدی پرداخت کرد و ۳۰ درصد دیگر نیز به صورت آپشن در نظر گرفته شد. پس از توافق بر سر مبلغ اولیه انتقال و درصدی از انتقال بعدی بازیکن (که معمولاً بر اساس سود حاصل از انتقال محاسبه میشود)، باشگاه میتواند بندهای مرتبط با دستاوردها را در قرارداد بگنجاند. این هزینههای اضافی میتواند با صعود به رقابتهای اروپایی، کسب جام، تعداد گلهای زده، یا رسیدن بازیکن به تعداد معینی بازی رسمی فعال شود. در اینجا، تعاریف دقیق مانند “حضور در ترکیب اصلی” یا “حضور در بازی” اغلب محل اختلاف نظر است.
اگرچه آپشنها به طور کلی به عنوان پاداش یا مبلغ اضافی در نظر گرفته میشوند، اما با خلاقیت و قاطعیت در مذاکرات پایانی، میتوان مبالغ قابل توجهی را به دست آورد. از آنجایی که این موارد معمولاً پس از توافق بازیکن بر سر شرایط شخصی و تمایل او برای حضور در باشگاه جدید نهایی میشوند، باشگاه خریدار ممکن است برای اتمام سریع قرارداد، مذاکرات طولانی را انجام ندهد.
بند فسخ قرارداد: چه پیچیدگیهایی دارد؟
بند فسخ قرارداد (Release Clause) راهی نسبتاً سرراست (حداقل از نظر حقوقی) است تا بازیکنان بر آینده خود کنترل داشته باشند. بازیکن میتواند مبلغی را مذاکره کند که در صورت ارائه پیشنهاد از سوی باشگاهی دیگر، باشگاه فعلی ملزم به پذیرش آن است. این بند معمولاً تاریخ فعال شدن و شرایط پرداخت (یکجا یا اقساطی) را مشخص میکند.
به طور مثال، در سال ۲۰۱۳، آرسنال با مبلغ ۴۰ میلیون و ۱ پوند سعی در جذب لوئیس سوارز از لیورپول داشت، چرا که گفته میشد بند فسخ ۴۰ میلیون پوندی در قرارداد او وجود دارد. اما در نهایت مشخص شد که چنین بندی وجود نداشت و سوارز در لیورپول ماند. با این حال، بازیکنان زیادی از طریق این بندها آزادی عمل بیشتری برای جابجایی پیدا کردهاند. در تابستان ۲۰۲۳، لیورپول دومینیک سوبوسلای، هافبک لایپزیگ را با پرداخت بند فسخ ۷۰ میلیون یورویی خود جذب کرد.
بند فسخ قرارداد در لالیگای اسپانیا امری رایج است و هر بازیکنی در قرارداد خود دارای آن است (که گاهی اوقات به بندهای غیرواقعی ۱ میلیارد یورویی برای دلسرد کردن مشتریان میرسد). اما بیشتر این موارد از سال ۲۰۱۷ به بعد رواج یافت، زمانی که کسی انتظار نداشت پاریسن ژرمن بند فسخ رکوردشکن ۲۲۲ میلیون یورویی نیمار را برای جذب او از بارسلونا پرداخت کند. از آن زمان به بعد، مبالغ این بندها افزایش یافته است.
بندهای فسخ میتوانند شرایطی را داشته باشند که به ضرر باشگاهها تمام شود. مانند مورد تایلر آدامز، بازیکن تیم ملی آمریکا، که انتقال ۲۰ میلیون پوندی او به بورنموث در سال ۲۰۲۳ از طریق بندی صورت گرفت که با سقوط تیم سابقش، لیدز یونایتد، به چمپیونشیپ فعال شد.
یکی از روندهای نسبتاً جدید، مذاکره مجدد بر سر شرایط پرداخت در صورت فعال شدن بند فسخ است. انتقال مارتین زوبیمندی به آرسنال در تابستان امسال نمونه بارزی از این مورد است. گزارش شده است که این انتقال به دلیل عدم تمایل آرسنال به پرداخت ۶۰ میلیون یورو به صورت یکجا، به تعویق افتاد؛ در عوض، آنها ۱۰ میلیون یورو بیشتر (مجموع ۷۰ میلیون یورو) را برای پرداخت اقساطی در طول سه سال پرداخت کردند. جزئیات دقیق این توافق محرمانه باقی مانده است، اما به احتمال زیاد پرداختها سالانه بوده است. در آینده، ممکن است بندهای فسخ با مبالغ بالا، شرایط پرداخت خود را نیز (به صورت کلی) مشخص کنند، زیرا داشتن بند فسخ بدون امکان پرداخت اقساطی برای باشگاه خریدار، چندان منطقی نیست؛ در واقع، این امر بیشتر به نفع باشگاه فروشنده است، زیرا در نقل و انتقالات عادی (بدون بند فسخ) پرداختها معمولاً طی دو تا سه سال به صورت اقساطی انجام میشود.
بندهای غیرمعمول در قراردادها
به طور کلی، هیچ محدودیتی برای خلاقیت باشگاهها و بازیکنان در افزودن بندهای خاص به قرارداد وجود ندارد، هرچند این موضوع میتواند مذاکرات را طولانی کند. به عنوان مثال، انتقال ۲۶ میلیون یورویی آنتوان گریزمن به اتلتیکو مادرید از بارسلونا، به دلیل تفاسیر مختلف از تعداد دقایق بازی مورد نیاز برای فعال شدن بند خرید اجباری ۴۰ میلیون یورویی، پیچیده شد و در نهایت به دادگاه کشیده شد و روابط بین دو باشگاه را خدشهدار کرد.
برخی بندهای واقعاً عجیب نیز وجود داشتهاند: استفان شوارتز، هافبک سابق آرسنال، در سال ۱۹۹۹ هنگام عقد قرارداد با ساندرلند، از سفر به فضا منع شده بود. همچنین، دنیس برکمپ بندی داشت که به دلیل ترس از پرواز، او را از استفاده از هواپیما معاف میکرد. تاریخ فوتبال پر از داستانهای مشابهی است که تشخیص واقعیت از افسانه در آنها دشوار است.
به طور کلی، باشگاهها به طور طبیعی تمایلی ندارند که کارکنانشان در تعطیلات زمستانی خود به کوههای آلپ بروند یا به دنبال ورزشهای پرخطر بروند، بنابراین آنها را از این کار منع میکنند. در برخی کشورها، چنین مواردی از قبل در توافقنامههای استاندارد شخصی لحاظ شدهاند، اما گاهی اوقات نیاز به توضیح صریح آنها وجود دارد.
نقش مدیر برنامه (ایجنت) بازیکن
از برقراری شرایط اولیه تا پیگیری نهایی قرارداد، مدیران برنامه نقش اصلی را در اکثر نقل و انتقالات ایفا میکنند. آنها معمولاً منبع اصلی اطلاعات در مورد در دسترس بودن بازیکنان هستند. در حالی که نمونههای بیشماری از “تماس با بازیکنان” توسط باشگاههای دیگر در حالی که بازیکن هنوز تحت قرارداد باشگاه فعلی خود است، وجود دارد (قبل از شش ماه پایانی قرارداد که تماس قانونی مجاز است)، مدیران برنامه در یک منطقه خاکستری فعالیت میکنند.
اگرچه این موضوع ممکن است غیراخلاقی (و گاهی ریاکارانه) به نظر برسد، اما بیشتر باشگاهها از مدیران برنامه مورد اعتماد برای سنجش علاقه و جمعآوری ارقام تقریبی در مورد شرایط شخصی بازیکنان مورد نظر خود ابایی ندارند؛ در واقع، این بخش تقریباً ضروری از وظایف مدیر ورزشی یا مدیر استخدام یک باشگاه است. بنابراین، مدیران برنامه به عنوان نمایندگان اصلی بازیکنان، نقش اساسی در ایجاد ارتباط بین باشگاهها و بازیکنان ایفا میکنند.
به طور مشابه، برخی مدیران برنامه برجسته نیز میتوانند به عنوان “کارگزار” عمل کنند. این واسطهها که معمولاً به نمایندگی از باشگاهها عمل میکنند، ممکن است هیچ قرارداد نمایندگی با بازیکن در حال انتقال نداشته باشند، بلکه به عنوان مجرایی بین باشگاهها عمل کرده و با انجام تماسهای مقدماتی و غیررسمی در مورد در دسترس بودن یک بازیکن خاص، فعالیت میکنند. استفاده از خدمات یک مدیر برنامه به باشگاه علاقهمند این امکان را میدهد تا اطلاعات دقیقتری (مانند در دسترس بودن، هزینه انتقال و غیره) در مورد بازیکن مورد نظر خود نسبت به یک رویکرد رسمی به دست آورد؛ علاوه بر این، در صورت تصمیم به عقبنشینی، از مزیت “انکارپذیر بودن” برخوردار میشوند.
حقوق مدیران برنامه چقدر است؟
راههای متعددی برای کسب درآمد مدیران برنامه وجود دارد و این اغلب به نقش آنها در انتقال بستگی دارد. رایجترین رویه این است که مدیر برنامه مستحق دریافت کارمزد است که تا همین اواخر معمولاً حدود ۵ تا ۱۰ درصد از کل حقوق مذاکره شده بازیکن بود، که به صورت یکجا (اغلب با سهم کمتر) یا سالانه و در طول دوره قرارداد پرداخت میشود.
برخی باشگاهها دومی را ترجیح میدهند تا انگیزههایی را که ممکن است مدیر برنامه را به دنبال انتقال دیگری قبل از تکمیل پرداختها تشویق کند، از بین ببرند. برای مدیران برنامههایی که به نمایندگی از باشگاه خریدار عمل میکنند، دریافت درصدی قابل مذاکره از هزینه انتقال، امری عادی است.
صرف نظر از اینکه نماینده بازیکن یا باشگاه باشند، کارمزد مدیران برنامه تقریباً همیشه توسط باشگاهها پرداخت میشود، نه بازیکن.
همچنین، واسطهها یا مدیران برنامه برای تنظیم یک انتقال، کارمزدهای قابل توجهی دریافت کردهاند. یک نمونه قابل توجه، “سوپر ایجنت” فقید، مینو رایولا، است که برای نقش خود در بازگشت پل پوگبا به منچستر یونایتد با مبلغ ۱۰۵ میلیون یورو، ۲۷ میلیون یورو دریافت کرد.
در حالی که بسیاری از فدراسیونهای فوتبال قوانین خاص خود را برای پرداخت به مدیران برنامه دارند (به عنوان مثال، فدراسیون فوتبال فرانسه سالها کارمزد مدیران برنامه را ۷ درصد محدود کرده بود)، فیفا در شورای سالانه خود در ژانویه، سقف جدیدی ۳ درصدی را معرفی کرد.







