بازگشت سریال محبوب «پایتخت» به آنتن تلویزیون، بیش از آنکه صرفاً یک اتفاق تلویزیونی باشد، نمایانگر یک واقعیت مهم در رسانه ملی است: نیاز مبرم به جذب مخاطب و تولید محتوای جذاب. «پایتخت» با شخصیتهای دوستداشتنی، داستانهای پرکشش و پرداختن به مسائل روزمره جامعه، توانست بار دیگر توجه مخاطبان را به خود جلب کند. این موفقیت، سوالات مهمی را درباره وضعیت فعلی تلویزیون و چالشهای پیش روی آن مطرح میکند. آیا صداوسیما میتواند با تکیه بر فرمولهای موفق گذشته، مخاطبان را حفظ کند؟ یا اینکه نیازمند تحولی اساسی در رویکردها و تولیدات خود است؟
انتقاد تند یک منتقد از تلویزیون در نوروز ۱۴۰۴؛ «پایتخت» ناجی شد اما ضعفهای اساسی پابرجاست
محمدتقی فهیم، منتقد برجسته سینما و تلویزیون، با انتقاد شدید از رویکرد کهنه برنامهسازی در تلویزیون ایران برای مخاطب پیشرفته امروزی، به بررسی ویژه برنامههای نوروز ۱۴۰۴ پرداخت. او با اشاره به سریال پرطرفدار «پایتخت»، اذعان داشت که پخش این مجموعه توانست تحولی در وضعیت مخاطبان تلویزیون ایجاد کند، اما در عین حال، این موفقیت نشاندهنده کوتاهی تلویزیون در سالهای اخیر برای جایگزینی برندهای از دست رفتهاش است.
با اشاره به تقارن ماه رمضان و ایام نوروز در سال جاری، این همزمانی را چالشی مضاعف برای تلویزیون دانست. او معتقد است که علیرغم وعدهها و پیشبینیهای صورت گرفته، تلویزیون نتوانست در حد انتظارات هر دو طیف مخاطبان ظاهر شود و پاسخگوی نیازهای آنان باشد.
این منتقد، رقابت فزاینده رسانهها را به عنوان مسئله اصلی پیش روی تلویزیون مطرح کرد و گفت: امروز بحث رقابت رسانهای بسیار جدی است. تلویزیون باید تلاش کند تا در این شرایط جایگاه خود را حفظ کند؛ جایگاهی که مرتبط با زندگی و انتظارات مخاطبانی است که از این رسانه انتظار سرگرمی، اطلاعات قابل اعتماد و محتوایی مفید برای زندگی روزمره خود دارند.
«چگونه گفتن»؛ حلقه مفقوده سرگرمی در تلویزیون
فهیم با تاکید بر اهمیت نقش سرگرمی در کارکرد تلویزیون، اظهار داشت: سرگرمی رکن اصلی است. تمامی برنامهها، چه مذهبی، چه غیرمذهبی، چه اجتماعی و چه غیره، در وهله اول باید مولفههای جذب و نگهداشت مخاطب را داشته باشند. به عبارت دیگر، بحث فرم و محتوا مطرح است. هر چقدر محتوا ارزشمند باشد، اگر تلویزیون در نحوه ارائه آن (“چگونه گفتن”) موفق عمل نکند، عملاً آن محتوای خوب نیز تاثیر خود را از دست میدهد و وظیفه فرهنگسازی به درستی انجام نخواهد شد. این مشکل اساسی تلویزیون کنونی است و ریشه در این دارد که سرگرمیسازی نیازمند افراد متخصص و هنرمند است. نمیتوان به زور برنامهساز خلق کرد یا از کسی انتظار تولید سرگرمی داشت. تلویزیون هنوز نتوانسته فضای گرم و جذابی ایجاد کند و اگر امسال موفقیتی کسب کرده، به دلیل پخش معدود برنامههایی است که مخاطبان از قبل با آنها خاطره داشتند و مهمترین آنها سریال «پایتخت» بود.
«پایتخت»؛ جانی تازه در رگهای کند تلویزیون
به اعتقاد این منتقد، پخش سریال «پایتخت» نقطه عطفی برای دیده شدن تلویزیون در نوروز امسال بود. او توضیح داد: «پایتخت» با وجود ضعفهای آشکاری که داشت، توانست مخاطبان زیادی را جذب کند. به تعبیر دیگر، پخش این مجموعه، تلویزیون را از یک سکون طولانی مدت خارج کرد و توجه بسیاری از خانوادهها را به خود جلب نمود. این امر به خوبی نشان میدهد که تلویزیون در سالهای اخیر در زمینه جایگزینی برندهای موفق خود تا چه اندازه کوتاهی کرده است. تلویزیون نتوانسته برای برندهای از دست رفته خود جایگزینی مناسب ارائه دهد و مدیران باید به دنبال ریشههای این مشکل باشند.
فهیم با بیان اینکه تلویزیون نهایتاً در تولید برنامه به ساختار گذشته خود بازگشته است، گفت: تلویزیون بار دیگر به همان شیوههای قدیمی و امتحان پس داده متوسل شده است. به جای آنکه خود بتواند نیروهای خلاق تربیت کند و مسیر جدیدی را با قدرت ادامه دهد، به همان برنامههایی تکیه کرده که پیش از این موفق بودهاند. «پایتخت» آمد و به هر حال این فضا را تغییر داد. البته برنامههای دیگری نیز بودند که مورد توجه برخی مخاطبان قرار گرفتند، مانند برنامه «زندگی پس از زندگی» که با وجود بحثهای مربوط به میزان علمی بودن آن، توانست مخاطبانی را جذب کند.
به باور این منتقد، در میان برنامههایی که بر اساس سیاستگذاریهای جدید تلویزیون ساخته شدهاند، آثار قابل دفاع چندانی به چشم نمیخورد. او با اشاره به برنامه «محفل» نیز گفت: برنامههایی از این دست که به موضوعات ماورایی، متافیزیک، دینی و مذهبی میپردازند، معمولاً با استقبال بخشی از مخاطبان روبرو میشوند.
وی در ادامه به رویکرد تحول در صداوسیما اشاره کرد و گفت: هدف از رویکرد تحولی در صداوسیما این بود که به جای تکیه بر چهرههای مشهور و سلبریتیها، خلاقیت و ایدههای نو محور اصلی قرار بگیرند و تلویزیون به دنبال کشف صاحبان این ایدهها باشد. شعارهای هنرمندمحوری و شهرتمحوری به جای سلبریتیمحوری، سیاستهای درستی هستند که اگر به صورت پژوهشمحور و با دقت بیشتری اجرا میشدند، بسیاری از مشکلات حل میشد. اما در عمل شاهد بودیم که صرف حضور چهرهها و سلبریتیها نیز نتوانست اتفاق چندان مثبتی رقم بزند. برنامههای امسال نشان داد که حضور افرادی مانند گلزار، رضویان، کیایی و حتی عروسک جنابخان نیز نتوانست تحول چشمگیری در سطح جامعه ایجاد کند؛ هرچند این برنامهها دیده شدند اما نتوانستند یک اتفاق نو و فراگیر باشند.
ضعف متن و فقدان چهرههای کاریزماتیک؛ دلایل بیرمقی برنامههای نوروزی
فهیم، ضعف در متنها و فیلمنامهها را دلیل اصلی بیرمقی بسیاری از برنامههای نوروزی دانست و گفت: متاسفانه متنها، طرحهای اولیه (پلاتوها) و گفتگوهای برنامهها ضعیف بودند. همچنین با محدودیت در تعداد افراد کاریزماتیک و جذاب در تلویزیون روبرو بودیم. تلویزیون باید مفرح و سرگرمکننده باشد و یکی از عوامل جذب مخاطب، حضور افراد کاریزماتیک و جذاب در برنامهها است. اما آنچه مشاهده شد این بود که اغلب افراد حاضر در برنامهها نه از دانش بالایی برخوردار بودند که جذابیت علمی ایجاد کنند و نه ظاهر و فیزیک خاصی داشتند. اساساً بسیاری از برنامههای گفتوگومحور، صرفاً برنامههایی برای پر کردن آنتن بودند، به جز معدود برنامههای مناسبتی ماه رمضان مانند برنامههای سحرگاهی که مخاطبان خاص خود را دارند.
این منتقد با اشاره به اهمیت جذب مخاطبان خاکستری برای تلویزیون، گفت: در حال حاضر بحث بر سر جذب، افزایش یا ریزش مخاطبانی است که در مقاطع مختلف میتوانند برای جامعه و رویدادهای سیاسی و اجتماعی مفید باشند. برنامهای که بتواند رضایت این طیف از مخاطبان را جلب کند، به ندرت دیده شد؛ به جز برنامههایی که پیشتر اشاره کردم، به ویژه سریال «پایتخت»، مابقی برنامهها صرفاً برای پر کردن زمان پخش بودند.
فهیم با تاکید بر اینکه تلویزیون متاسفانه برای جامعه پیشرفته امروزی برنامهسازی کهنه و قدیمی انجام میدهد، توضیح داد: برای مخاطب آگاه امروز، برای نسل جوانی که به انواع امکانات و پدیدههای فرهنگی و تصویری دسترسی دارد، نمیتوان با این برنامهسازیهای قدیمی به مقابله با این نسل پرادعا و صاحب امکانات رفت. تلویزیون باید در بخش “چگونه گفتن” بهروز باشد و از شیوههای نوین ارائه محتوا استفاده کند.
زنگ خطر برای تلویزیون؛ نیاز به مدیریت شاداب و اجتماعی
فهیم در پایان تاکید کرد: تجربه امسال برای تلویزیون یک زنگ خطر و یک هشدار جدی است. باید مدیران تلویزیون به فکر یک تحول اساسی باشند. جرقههایی مانند موفقیت نسبی «پایتخت» نشان میدهد که اگر تلویزیون در رویکرد خود تجدید نظر نکند، همین میزان مخاطب را نیز در سالهای آینده از دست خواهد داد. این سریال پس از چند سال با تمام ضعفهایش توانست مخاطبانی را جذب کند. آیا سال آینده نیز چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ این امر بستگی به وجود یک مدیریت سرزنده، شاداب و آشنا به مسائل اجتماعی در راس تلویزیون دارد. باید بپذیریم که مردم نیازمند سرگرمی و شادی هستند.
او درباره فصل هفتم سریال «پایتخت» نیز گفت: قسمتهای ابتدایی این فصل سردرگم بود و به نظر میرسید در ایجاد یک قصه منسجم و جذاب دچار مشکل شده بودند. موضوعات مختلف و دم دستی مانند اعتیاد و دروغگویی نقی در مورد سمعک، محوریت چندانی نداشتند و قصه تا حدودی به فراموشی سپرده شده بود. اما از قسمت هفتم به بعد، با ورود شخصیتی مانند رحمت با بازی بهرام افشاری، سریال جان تازهای گرفت.
رحمت، گرداننده «پایتخت»؛ ارسطو در حاشیه
به باور این منتقد، حضور شخصیت رحمت با بازی هومن حاجیعبداللهی در این فصل یک اتفاق مثبت بود و بیشتر داستان با محوریت این شخصیت پیش میرود. حتی شخصیت ارسطو نیز در حاشیه قرار گرفته و صرفاً یک وسیله نقلیه در اختیار دارد و نقش چندانی در پیشبرد قصه ایفا نمیکند؛ در واقع، این رحمت است که اکنون روند داستان را تعیین میکند.
تبعات تغییر شخصیتها و شتابزدگی در تولید «پایتخت»
او در پایان با اشاره به تغییرات محسوس در شخصیتهای سریال «پایتخت» گفت: تقریباً تمامی شخصیتها دچار تغییر شدهاند. نقی دیگر آن نقی همیشگی نیست و مخاطب نمیتواند به درستی او را درک کند. او پیش از این شخصیتی با ویژگیهای مثبت و منفی بود، اما اکنون به یک شخصیت کاملاً دمدستی تبدیل شده است. فهیم درباره تغییر شخصیتهای هما، فهیمه و برخی دیگر از شخصیتهای سریال نیز گفت: تغییرات ظاهری و رفتاری این شخصیتها به سادگی و جذابیت همیشگی این خانواده آسیب زده است. به عنوان مثال، هما همواره به عنوان یک ستون و راهگشا در خانواده مطرح بود، اما این ویژگی در فصل جدید کمرنگ شده و روند داستان نشان میدهد که یک شتابزدگی در تصمیمگیری و تولید سریال وجود داشته است.