عنوان: توافقی که نیست: پشت پرده تفاهم جدید بین آمریکا و حوثیها چیست؟
در روزهای اخیر، اخبار مربوط به توافق جدید میان آمریکا و حوثیها در یمن، بار دیگر توجهات را به مساله جنگ و بحران انسانی در این کشور جلب کرده است. این تفاهم جدید، که به نظر میرسد به ثبات در یمن کمک کند، در واقع سؤالات و ابهامات بسیاری را به همراه داشته است. پیش از هر چیز، لازم است به تاریخچه درگیریها در یمن پرداخته شود تا دلیل پیچیدگیهای وضعیت کنونی بهتر درک شود.
جنگ یمن از سال ۲۰۱۴ میلادی به دلیل درگیریهای داخلی و دخالتهای خارجی آغاز شده است. حوثیها، یک گروه شیعه مذهب یمنی، در پی حمله به صنعا، پایتخت یمن، توانستند دولت مستعفی عبدربه منصور هادی را سرنگون کنند. این بحران نه تنها یمن، بلکه منطقه خاورمیانه و فراتر از آن را تحتتأثیر قرار داده و تنشهای بینالمللی را نیز افزایش داده است.
آمریکا، به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ جهان، همواره در مسائل خاورمیانه دخالت داشته و در این بحران نیز نقش فعالی ایفا کرده است. در سالهای اخیر، واشنگتن تلاش کرده تا با مذاکرات دیپلماتیک، به حل و فصل این درگیری بپردازد. اما با وجود اعلام توافقات مختلف، در عمل هیچیک از آنها به نتایج ملموس منجر نشدهاند.
در این زمینه، توافق جدیدی که بهتازگی از سوی آمریکا و حوثیها اعلام شده است، به سرعت رسانهای شد. این توافق بهویژه بعد از توافق آتشبس موقتی که در فروردین ماه ۱۴۰۲ میان حوثیها و دولت یمن برقرار شد، به وقوع پیوسته است. این آتشبس باعث کاهش خشونتها و تسهیل کمکهای انسانی به یمن شده است، اما واقعیتهای سیاسی و نظامی همچنان به سادگی هضم نمیشود.
نکتهای که باید توجه ویژهای به آن داشت، دستوپا زدنهای سیاسی است که در پس پرده این توافق جدید وجود دارد. تحلیلگران بر این باورند که آمریکا به دنبال استفاده از این توافق برای تقویت موقعیت خود در مذاکرات با دیگر بازیگران بینالمللی، بهویژه ایران، است. همچنین، یکی دیگر از اهداف، کاهش انتقادها از خود به دلیل سکوت در برابر بحران انسانی در یمن است. تقابل آمریکا با ایران در منطقه به میزان زیادی به وضعیت یمن وابسته است و این توافق میتواند به عنوان ابزاری برای کاهش فشارها بر واشنگتن تلقی شود.
در عین حال، توافق جدید در سطح میدانی چه آثار و پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟ در پاسخ به این سوال، میتوان گفت که اگرچه این توافق به توقف موقتی درگیریها اشاره دارد، اما برای پایدار ماندن، نیاز به حمایتهای جهانی و همچنین تعامل مثبت میان طرفین دارد. تاریخ توافقات مشابه در یمن نشان داده است که تنها مذاکره و تفاهم کافی نیست و بخشهای مختلف داخل یمن باید در یک گفتوگوی سازنده به توافق نهایی برسند.
ایران، به عنوان حامی اصلی حوثیها، همواره در واداشتن این گروه به مذاکره و مشارکت در توافقات جهانی نقش مؤثری داشته است. بنابراین، تحلیلگران بر این باورند که دستیابی به یک توافق پایدار در یمن نیازمند همکاریهای جدی بینالمللی و تعامل مثبت میان همهی بازیگران اصلی درگیر است.
در نهایت، آنچه باید در این توافق جدید بهخوبی درک شود، این است که اگرچه ممکن است امیدواریهایی برای کاهش تنشها و افزایش ثبات در یمن وجود داشته باشد، اما فراموش نکنیم که اساسیترین مسئله، مشارکت واقعی و معتبر همه طرفها در این فرآیند است. باید دید که آیا مسیری که در پیش گرفته شده، به سمت صلح پایدار و واقعی خواهد رفت یا صرفاً یک راهحل موقتی در برابر بحران عمیق بشر دوستانه در یمن خواهد بود.
با توجه به همین موضوع، باید هر گونه اقدام دیپلماتیک در این مسیر با دقت مورد بررسی قرار گیرد و نظارتهای لازم از سوی نهادهای بینالمللی برای اطمینان از اجرای صحیح این تفاهم صورت پذیرد تا سرنوشت یمن به جای تاریکی و درگیری، به سوی صلح و آبادانی سوق داده شود.