عنوان: تحلیل دلایل تندروها در برهم زدن فضای اجتماعی از خلال مسئله حجاب
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی و اجتماعی، به تازگی به بررسی حرکتهای تندروها و تلاشهای آنها برای اثرگذاری بر فضای اجتماعی و سیاسی ایران پرداخته است. او معتقد است که تندروها در حال پیگیری انتقامی از انتخابات سال ۱۴۰۳ هستند و در این راستا، مسأله حجاب را به ابزاری برای نیل به مقاصد خود تبدیل کردهاند. به طوری که با صدای بلند شعار «لا حکم الا لله» را سر میدهند. این تحولات نشاندهنده عمق تنشهای اجتماعی و سیاسی در کشور است که در ادامه به بررسی جزئیات آن خواهیم پرداخت.
به اعتقاد عبدی، تندروها در تلاشند تا با ایجاد تنش و فضاسازی در جامعه، بر روند انتخابات سال ۱۴۰۳ تأثیر بگذارند. آنها به دنبال این هستند که به نوعی نارضایتی عمومی را در جامعه گسترش دهند و از این طریق خود را به عنوان مدافعان اصولگرایی و ارزشهای مدنظر به مردم معرفی کنند. این رویکرد نه تنها به نفع آنها بلکه به ضرر فضای باز و دمکراتیک انتخابات نیز خواهد بود.
حجاب، به عنوان یکی از موضوعات حساس اجتماعی در ایران، در این بازی سیاسی به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر روی جامعه و ترویج دیدگاههای خاص تندروها به کار گرفته شده است. تندروها با تأکید بر حجاب به عنوان یک واجب شرعی و ارسال پیامهایی مبنی بر ضرورت رعایت این قوانین، تلاش دارند تا بر روی جوانان و نسل جدید که تمایلاتی متفاوت با گذشته دارند، تأثیر بگذارند. این موضوع به شکلی مضاعف بر فضای انتقاد از دولت و مسئولان افزوده و به ترویج التهاب در جامعه دامن میزند.
از سویی دیگر، عبدی به نقش رسانهها در فضاسازی اجتماعی اشاره میکند. رسانهها میتوانند با پوشش اخبار خاص و متوجه کردن افکار عمومی به سمت موضوعاتی مانند حجاب و سرکوبهای اجتماعی، به تندروها کمک کنند. این نوع پوشش خبری به ویژه در مواقعی که اخبار جنجالی و منازعات اجتماعی افزایش مییابد، بیش از پیش مشهود است. رسانهها در واقع میتوانند نقش تسهیلکننده را در تحقق اهداف تندروها ایفا کنند.
عبدی همچنین به تبعات این فضاسازیهای اجتماعی اشاره میکند. به عقیده او، جامعه به سمت قطببندی و تقسیمبندیهای شدید اجتماعی پیش میرود. این امر میتواند منجر به ایجاد تنشهای اجتماعی و حتی خشونتهای خیابانی گردد. مردم به دو دسته حامی و مخالف تقسیم خواهند شد و این تضادها میتواند به نفع تندروها تمام شود.
از دیگر موضوعاتی که عبدی به آن اشاره میکند، ضرورت لزوم گفتگو و تعامل بین جریانهای مختلف سیاسی و اجتماعی است. او تأکید میکند که اگر به جای ایجاد تنش و برخورد شدید، به گفتگو و تعامل رو آوریم، میتوانیم از این بحرانها عبور کنیم و به پاسخی مثبت برای سوالات و چالشهای موجود دست یابیم. این تعامل میتواند به بهبود فضای عمومی و اجتماعی کشور کمک کند و برعکس، استمرار درگیریها و تنشها تنها به تضعیف جامعه و افزایش اعتراضات میانجامد.
در نهایت، عباس عبدی با تأکید بر ضرورت گزینش رویکردهای مسالمتآمیز و انسانی در مواجهه با چالشهای اجتماعی، به مسئولان توصیه میکند که باید به جای تکیه بر قهری و تقابلی، به رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی پرداخته و راهکارهای واقعی برای بهبود وضعیت جامعه ارائه دهند. چرا که تنها در صورتی میتوان به توسعه و پیشرفت دست یافت که به خواستهها و نیازهای واقعی مردم توجه شود و فضای باز سیاسی برای تبادل نظر و تصمیمگیری فراهم گردد.
این تحلیل میتواند به عنوان راهنمایی برای درک بهتر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در سالهای آینده باشد و توجه بیشتری به مسأله حجاب و نقش آن در تنشهای اجتماعی جلب کند. به عبارتی، درک دلایل واقعی پشت اقدامات تندروها میتواند به ما کمک کند تا به تصویر روشنتری از آینده سیاسی و اجتماعی کشور دست یابیم.