در یک چرخش هنری جالب توجه، سمیه و شاهرخ، دو چهرهای که پیش از این در عرصههای دیگری شناخته میشدند، به تازگی سر از دنیای پر رمز و راز تئاتر درآوردهاند. این ورود غیرمنتظره، کنجکاوی بسیاری را برانگیخته و این سوال را مطرح کرده که آیا آنها قصد دارند به عنوان بازیگر، نویسنده یا در […]
فهرست مطالب
در یک چرخش هنری جالب توجه، سمیه و شاهرخ، دو چهرهای که پیش از این در عرصههای دیگری شناخته میشدند، به تازگی سر از دنیای پر رمز و راز تئاتر درآوردهاند. این ورود غیرمنتظره، کنجکاوی بسیاری را برانگیخته و این سوال را مطرح کرده که آیا آنها قصد دارند به عنوان بازیگر، نویسنده یا در نقشی دیگر در این هنر نمایشی فعالیت کنند. به نظر میرسد که فصل جدیدی در زندگی هنری این دو رقم خورده و باید منتظر ماند و دید که حضورشان در صحنه تئاتر چه رنگ و بویی به این عرصه خواهد بخشید.
تراژدی خیابان گاندی روی صحنه تئاتر: “آبی فیروزه ای” روایتی از عشق، جنایت و تصمیم عجیب سمیه و شاهرخ
برای بسیاری از ایرانیانی که دهه هفتاد خورشیدی را به خاطر دارند، نام های سمیه و شاهرخ یاد آور یکی از هولناک ترین و در عین حال عجیب ترین پرونده های جنایی تاریخ معاصر کشور است. داستان عشق آتشین دو نوجوان که به مخالفت خانواده ها برخورد کرد و در نهایت به جنایتی تکان دهنده انجامید، برای سال ها در حافظه جمعی باقی ماند. حالا، پس از گذشت نزدیک به سه دهه از آن وقایع تلخ، ماجرای پر فراز و نشیب این دو نوجوان دستمایه خلق یک اثر نمایشی قرار گرفته است تا بار دیگر بر صحنه تئاتر روایت شود.
بازخوانی یک پرونده هولناک: جنایت خیابان گاندی
در زمستان سرد سال ۱۳۷۵، جامعه ایران با خبری شوکه کننده مواجه شد. سمیه و شاهرخ، دو نوجوان تنها ۱۶ ساله که درگیر عشقی پر شور و احساسی شده بودند، به دلیل موانعی که بر سر راه وصال خود می دیدند، دست به اقدامی باور نکردنی زدند. مخالفت شدید خانواده ها، به ویژه خانواده سمیه، با ازدواج آن ها به دلیل سن کمشان، به جای آنکه آن دو را به تامل وا دارد، جرقه ای شد برای یک تصمیم ویرانگر. آن ها در اقدامی که جامعه را در بهت فرو برد، خواهر و برادر کوچک تر سمیه را در خانه ویلایی خانواده در خیابان گاندی تهران به قتل رساندند، گویا به قصد انتقام گرفتن از مخالفتی که عشق آن ها را ناممکن می ساخت.
این جنایت که به سرعت به “ماجرای سمیه و شاهرخ” یا “جنایت خیابان گاندی” شهرت یافت، ابعاد پیچیده تری نیز داشت. هر دو نوجوان از خانواده هایی مرفه و با سطح تحصیلات بالا بودند. پدر شاهرخ مهندس برق بود و پدر سمیه صاحب یک کارخانه مواد شیمیایی. این پیشینه خانوادگی، درک چرایی وقوع چنین جنایت خشونت باری را دشوار تر می کرد. گزارش ها در آن زمان از افسردگی سمیه و فشار روانی ناشی از مخالفت های سرسختانه خانواده ها به عنوان عواملی تاثیر گذار یاد می کردند که این دو نوجوان را به سوی چنین پرتگاه هولناکی سوق داد. کشش این داستان تلخ و شگفت انگیز به حدی بود که تا مدت ها افکار عمومی را به خود مشغول کرده و بحث های فراوانی را در محافل اجتماعی و روان شناسی بر انگیخت.
سرنوشت پس از جنایت
پس از دستگیری، سمیه و شاهرخ محاکمه شدند. با توجه به ماهیت جنایت و قتل دو کودک بی گناه، انتظار صدور احکام سنگین برای آن ها می رفت. اما در تحولی مهم، پدر سمیه، که داغدار از دست دادن دو فرزند دیگرش بود، از حق قصاص برای سمیه و شاهرخ گذشت کرد. این تصمیم نقش مهمی در سرنوشت نهایی آن دو داشت. هر یک از آن ها پس از گذراندن چند سال حبس، از زندان آزاد شدند تا فصل جدیدی از زندگی پر ماجرای خود را آغاز کنند، فصلی که ابهامات و سوالات بسیاری را پیرامون خود داشت.
“آبی فیروزه ای”: نگاهی نمایشی به پس از آزادی
حالا نمایش “آبی فیروزه ای” قصد دارد برشی از زندگی این دو نفر را، نه لزوما در زمان وقوع جنایت، بلکه پس از آن دوران سخت، به تصویر بکشد. این نمایش به نویسندگی لادن شیرمرد و کارگردانی محمدرضا رضایی نسب، بر اساس سرنوشت واقعی سمیه و شاهرخ شکل گرفته است. نکته قابل تامل در خلاصه داستان منتشر شده از نمایش، اشاره به دوره پس از آزادی آن ها از زندان است: “خیابان گاندی، سمیه و شاهرخ پس از آزادی از زندان تصمیمی عجیب می گیرند.” این خط داستانی نشان می دهد که نمایش احتمالا به جای تمرکز صرف بر بازگویی جنایت، به دنبال کاوش در روان شناسی شخصیت ها پس از تحمل کیفر، مواجهه آن ها با جامعه، و تصمیمات و چالش های پیش روی شان در زندگی جدید است. این “تصمیم عجیب” می تواند نقطه کانونی درام باشد و لایه های عمیق تری از شخصیت های پیچیده آن ها را آشکار سازد.
این رویکرد می تواند نمایش را از یک بازگویی صرف جنایی فراتر برده و به اثری روان شناختی و اجتماعی تبدیل کند که به مسائلی چون تاثیرات بلند مدت تروما، امکان یا عدم امکان بازگشت به زندگی عادی پس از جنایت، مفهوم بخشش، و پیچیدگی های روابط انسانی می پردازد.
اجرا و بازیگران
علاقه مندان به تئاتر و کسانی که کنجکاو به دیدن روایتی هنری از این ماجرای واقعی هستند، می توانند نمایش “آبی فیروزه ای” را از تاریخ دهم تا بیست و سوم اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ (مصادف با ۳۰ آوریل تا ۱۳ می ۲۰۲۵) هر شب راس ساعت ۱۹:۰۰ (۷ عصر) تماشا کنند. این اثر در تماشاخانه سیمرغ بنیاد بیدل دهلوی روی صحنه خواهد رفت.
گروه بازیگران این نمایش شامل هنرمندانی چون سونیا خاموشی، محمدرضا رضایی نسب (که کارگردانی اثر را نیز بر عهده دارد)، علی حسینی، مهرناز محمدی، فاطمه قاسمی، محمدحسین مصلحتی، میلاد آقاحکیم و ترانه گلشن است که با نقش آفرینی خود سعی در جان بخشیدن به این داستان پر کشش خواهند داشت.
نمایش “آبی فیروزه ای” فرصتی است برای بازاندیشی درباره یکی از تاریک ترین پرونده های اجتماعی دهه هفتاد، از دریچه هنر نمایش و با تمرکز بر جنبه های کمتر پرداخته شده آن، یعنی زندگی شخصیت های اصلی پس از رهایی از زندان. این اثر می تواند تلنگری باشد برای تامل در باب تاثیرات مخرب فشار های خانوادگی و اجتماعی بر نوجوانان و پیامد های جبران ناپذیر تصمیمات آنی در لحظات بحرانی زندگی.