سرنوشت شگفتانگیز زبالههایی که دور میریزید!
زندگی پنهان زبالههای شما در بازار سیاه جهانی
الکساندر کلاپ، نویسنده کتاب غیرداستانی جدید «جنگهای زباله»، تجارت جهانی زیرزمینی زبالههای ما را ردیابی میکند. این گزارش توسط برایان کین نوشته و توسط آندریا گاوریلوسکی ویرایش شده است.

سفر زبالههای شما به نقاط دورافتاده جهان
جداسازی زباله و بازیافت یک عمل رایج است: جعبههای مقوایی را خرد کنید، مواد کمپوستپذیر و پلاستیکها را جدا کرده و در ظروف مناسب قرار دهید، زبالهها را کنار خیابان بگذارید و کارتان تمام است. اما آنچه بعداً اتفاق میافتد داستان جالبی دارد. یک صنعت میلیارد دلاری وجود دارد که میلیونها تن زباله را از کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیرتر منتقل میکند.
الکساندر کلاپ، روزنامهنگار، به مدت دو سال با یک کولهپشتی زندگی کرد و از بدبوترین نقاط زیباترین مکانهای زمین دیدن کرد – از جستجوی محلهای دفن زباله پنهان در جنگلهای ونزوئلا تا صعود به کوههای زباله در غنا – برای کتاب جدیدش با عنوان «جنگهای زباله: زندگی پنهان زبالههای شما». او گستره وسیع مدیریت زباله را از روابط بینالمللی سطح بالا تا شبکههای زیرزمینی ردیابی میکند و جنبه کثیف آنچه برای زبالههای ما اتفاق میافتد را آشکار میسازد.
مقصد نهایی زبالههای صادراتی ما کجاست؟
این بستگی دارد که در مورد چه نوع زبالهای صحبت میکنیم، چه زمانی در مورد آن صحبت میکنیم یا از کدام کشور دور ریخته میشود. اما طی 30 تا 40 سال گذشته، مقدار زیادی از زبالههای جهانی به بهانه بازیافت به کشورهای فقیر رفته است. این زبالهها تجزیه میشوند یا کسی سعی میکند از آن استفاده کند – تا سودی از آن به دست آورد – و این یک فرآیند بسیار خطرناک و اغلب کشنده است که در آن انواع آلایندهها و مواد شیمیایی ماندگار وارد اکوسیستمهای محلی میشوند. آنها وارد هوا و آب میشوند و خسارات زیادی وارد میکنند – خساراتی که به طور نامتناسبی به آسیبپذیرترین جمعیتهای جهان وارد میشود.
چرا یک کشور زباله کشور دیگر را میخرد؟
این یکی از دلایلی بود که من به این موضوع علاقهمند شدم. ما زبالههای خود را به همان کشورهایی میفرستیم که نمیتوانند خروجی زبالههای داخلی خود را مدیریت کنند. دوگانگی که باید در مورد تجارت زباله در نظر داشت این است که لزوماً کشورهای ثروتمند در مقابل کشورهای فقیر نیستند؛ در داخل کشورهای فقیر، واردکنندگانی هستند که در واقع زبالهها را به قیمت ناچیزی میخرند و آنها بخشی از مشکل هستند.
مهمترین نکته در مورد تجارت زباله این است که در دهه 1980 بسیاری از کشورهای فقیر احساس کردند که هیچ گزینهای جز واردات زباله از به اصطلاح «شمال جهانی» ندارند. آنها به شدت بدهکار بودند؛ آنها به شدت به کارخانهها، بنادر و صنعت از هر نوعی نیاز داشتند. بنابراین فکر میکنم تاریخچه واقعاً ناخوشایند و آزاردهندهای از چگونگی و چرایی شروع تجارت زباله وجود دارد.
ارزش اقتصادی تجارت جهانی زباله چقدر است؟
فرض کنید دفن یک تن پلاستیک قدیمی در یک محل دفن زباله 140 دلار هزینه دارد. یک دلال زباله در واقع باید به محل دفن زباله پول بدهد تا آن پلاستیک را دفن کند. اما اگر به جای آن بتوانید آن پلاستیک را به یک واردکننده در مالزی با قیمت چند دلار بفروشید چه؟ در این صورت شما 140 دلار پرداخت نمیکنید؛ در واقع 2 یا 3 دلار سود میکنید.
با این حال، بخش زیادی از تجارت زباله ذاتاً به صورت زیرزمینی عمل میکند. اگر زبالهای را به کشور دیگری میفرستید، روی هیچ سند صادراتی آن را زباله نمینامید – شما آن را ماده قابل بازیافت مینامید. یک چیز که امیدوارم کتاب من تشویق کند یا منجر به پرسش مردم شود این است که چه مقدار از زبالههای ما در واقع در حال حرکت در سراسر جهان است.
آینده اقتصاد زباله و مدیریت آن در مقیاس جهانی
فکر میکنم آنچه در مورد تجارت جهانی زباله واقعاً جالب است این است که از بسیاری جهات شبیه تجارت جهانی مواد مخدر است. شما میبینید که گروههای جنایت سازمانیافته بیشتر و بیشتر در تجارت زباله مشارکت میکنند، زیرا صادقانه بگویم، عرضه این چیزها بیپایان است. مجازاتی که در صورت دستگیری به خاطر جابجایی زباله دریافت میکنید ناچیز است. فکر میکنم آینده صادرات و جابجایی زباله، جنایت سازمانیافته است. فکر میکنم آنها این را یک فرصت فوقالعاده سودآور میبینند.
شوکهکنندهترین داستان در تحقیقات کتاب
شوکهکنندهترین داستان احتمالاً مربوط به صنعت تخریب کشتیهای کروز در ترکیه بود. در ساحل اژه ترکیه، شهری به نام آلیاگا وجود دارد که شرکتهای کشتیکروز آمریکایی تعداد زیادی از کشتیهای خود را برای تخریب به آنجا میفرستند. و شما فکر میکنید که فرآیند تخریب یک کشتی کروز از نظر مکانیکی پیشرفته است، اما در واقع این یک فرآیند دیوانهوار است که تقریباً به طور کامل با دست انجام میشود، جایی که گروههایی از مردان کلاهدار وارد این کشتیهای کروز میشوند و این چیزها را خرد میکنند.
یک چیز که متوجه شدم این بود که اکثر مردانی که برای انجام این کار استخدام میشوند، ایده کمی در مورد کاری که انجام میدهند دارند. آنها هرگز اقیانوس را ندیدهاند. آنها از وسط ترکیه استخدام شدهاند و یک هفته آموزش دیدهاند. این واقعاً دردناک است.
رایجترین اتفاق غیرمنتظره در تحقیقات
از نظر رایجترین داستانی که میشنیدم، این است که تا چه حد در کشورهای فقیر زباله، و به ویژه پلاستیک، صرفاً به عنوان یک کالای دیگر در نظر گرفته میشود. به طور کلی [افرادی که با آنها برخورد داشتم] به این چیزها به عنوان یک ماده بالقوه سمی فکر نمیکردند. این برای من شوکهکننده بود.
در مکانهایی مانند جاوه و [بخشهای دیگر] اندونزی، هر هفته صدها تن پلاستیک غربی وارد میشود و به عنوان سوخت در کارخانههای توفو استفاده میشود، و سپس آن توفو به پرجمعیتترین جزیره جهان [جاوه] صادر میشود. من فقط تحت تأثیر این قرار گرفتم که سوزاندن پلاستیک در مکانها برای خلاص شدن از شر آن یا پیدا کردن برخی استفادهها برای آن چقدر عادی به نظر میرسد.







