رحیمپور ازغدی، یکی از چهرههای شناختهشده در عرصه سیاست و دین در ایران، در سخنانی جنجالی به بررسی جایگاه روحانیون در دوران حکومت پهلوی و به طور مشخص، در زمان شاه پرداخت. این اظهارات او به عنوان یک تحلیلگر و صاحبنظر در مسائل اجتماعی و فرهنگی، حاوی نکاتی مهم و چالشبرانگیز است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
رحیمپور ازغدی در این سخنان ضمن تجزیه و تحلیل وضعیت روحانیون در زمان شاه، به نقشی که این قشر در فرآیندهای اجتماعی و سیاسی آن دوران ایفا کردند، اشاره کرده است. او بیان کرد که روحانیون ایرانی، برخلاف تصور عمومی که بعضاً آنها را تنها به عنوان مقامات دینی در نظر میگیرند، در واقع به عنوان محور تحولات اجتماعی و محور اصلی مقابلت با رژیم سلطنتی، شناخته میشوند. این موضوع بیانگر آن است که روحانیت نه تنها در عرصههای مذهبی، بلکه در ساحتهای سیاسی و اجتماعی نیز تأثیرگذار بوده و نقشی کلیدی در شکلدهی به افکار عمومی و اصلاحات اجتماعی ایفا کرده است.
ازغدی در این زمینه به یادآوری میآورد که روحانیون در دوران حکومت شاه به دلایل مختلف، با تحولات اجتماعی و سیاسی آن زمان درگیر بودند. او اشاره میکند که رژیم پهلوی تلاش میکرد با رویکردی سکولار و مدرن، مشروعیت دولت خود را بر مبنای اعتقادات دینی و مذهبی تضعیف کند. به باور او، این اقدام منجر به واکنشهای شدید روحانیون و ایجاد جریاناتی شد که هدفشان مبارزه با این هژمونی فرهنگی و سیاسی بود.
رحیمپور ازغدی همچنین به اقدامات و مواضع شاخص روحانیون در مقابله با رژیم اشاره میکند. او تأکید میکند که شخصیتهای معروفی چون آیتالله خمینی، آیتالله طالقانی و دیگر روحانیون، نه تنها به عنوان مراجع دینی، بلکه به عنوان مخالفان اصلی رژیم سلطنتی شناخته میشدند که رهبری جنبشهای اجتماعی و سیاسی را بر عهده داشتند. نقش آنها در برگزاری تجمعات و تظاهراتهای اعتراضی علیه政策های رژیم و همچنین نشر افکار و ایدههای تحولخواهی، جلوی تحولات تاریخی را به وضوح نمایان میکند.
ازغدی معتقد است که ارتباط گسترده روحانیون با تودهها و تلاش آنها برای بیداری اجتماعی و سیاسی مردم، دلیل اصلی قدرتگیری و نفوذ آنها در جامعه ایران در آن دوران بوده است. این در حالیست که رژیم پهلوی به شدت سعی در سرکوب این فعالیتها داشت. او میگوید که روحانیون با استفاده از منابر و محافل دینی، به روشنگری و اطلاعرسانی به ملت در مورد حقیقت رژیم و چالشهایی که وجود دارد، پرداختند.
او در این تحلیل، به وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور نیز اشاره میکند و میافزاید که بسیاری از مردم در دوران شاه با مشکلات عدیدهای مواجه بودند و این وضعیت موجب افزایش خشم و نارضایتی عمومی شد. روحانیون با استناد به آموزههای اسلامی، صدای معترضان را به گوش مردم رساندند و آنها را به حرکتهای اعتراضی وادار کردند.
به طور کلی، رحیمپور ازغدی در سخنان خود نشان میدهد که جایگاه روحانیون در دوران شاه بسیار پیچیده و متنوع بود و آنان نه تنها به عنوان مقامات دینی، بلکه به عنوان کنشگران کلیدی در تحولات اجتماعی و سیاسی به شمار میرفتند. این اظهارات او به عنوان تجزیه و تحلیلی عمیق از واقعیتهای آن زمان، میتواند به ابهامات و سوالات زیادی که در ذهن تاریخپژوهان و علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران وجود دارد، پاسخ دهد.
بیتردید، این نکات و تحلیلها نشاندهنده دقت نظر رحیمپور ازغدی و توانایی او در بررسی و تفسیر تاریخ معاصر ایران است و میتواند زمینهساز بحثهای گستردهتری در مورد نقش روحانیون در تحولات اجتماعی و سیاسی کشور باشد. به همین دلیل، توجه به نظرات این چهره تاثیرگذار در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی از اهمیت ویژهای برخوردار است.