راز ماندگاری آروارهها: چرا با وجود نقصها، هنوز تشویق میشود؟
فیلم آروارهها، با گذشت نیم قرن از زمان انتشارش، هنوز هم شایسته تشویق است. این اثر سینمایی که در ۲۰ ژوئن ۱۹۷۵ اکران شد، ژانر فیلمهای پرفروش تابستانی را ابداع کرد، کوسهها را به دشمنانی آشنا (اگرچه ترسناک) تبدیل نمود و تصویری واضح از “حمله کوسه” به مخاطب ارائه داد.
اما امروزه، بشر به درک بهتری از تمام کوسهها، حتی آنهایی که در نزدیکی ساحل شنا میکنند، رسیده است. بخشی از این احساس عمومی که “بازگشت به آب امن است” را مدیون فیلم آروارهها هستیم.
در ابتدا، بزرگترین تأثیر این فیلم، به تصویر کشیدن گازگرفتگی کوسهها به عنوان “حملات” عمدی به شناگران بود. داستان خیالی رابطه انسان و کوسه (و رابطه انسان و اقیانوس) مبنی بر اینکه انسانها در فهرست غذایی کوسهها قرار دارند، یکی از موفقترین روایتهای هالیوودی در تاریخ سینما بوده است. فیلمهای بیشتر، دنبالهها و مشتقات، یک روایت و صنعت پایدار از کوسههای “شرور”، سگهای هار، خرسهای قلمروطلب، تمساحهای گرسنه و سایر حیواناتی ایجاد کردهاند که به طور عمدی و گاهی به طرز هیستریک به افراد بیگناه به سبک کلاسیک “Sharknado” حمله میکنند.
عموم مردم این داستان از عمد را چنان باور کردند که هر گازگرفتگی کوسه اساساً یک قتل بود، و هر کوسه یک قاتل بالقوه، و ساحل صحنه جنایتی بود که توسط یک هیولای منحرف علیه ساحلنشینان بیگناه انجام میشد. نکته مهم این است که روایت شرورانه کوسهها که طعم گوشت انسان را میچشند، قبل از آروارهها وجود داشت و عمدتاً توسط یک جراح استرالیایی به نام سر ویکتور کاپلسون در دهه ۱۹۵۰ ابداع شد. رمان آروارهها نوشته پیتر بنچلی در سال ۱۹۷۴ و فیلم پرفروش آن، توجیهی برای سیاستهای عمومی ضد کوسه به وجود آورد و در برابر فشارهای مخالف ایستاد، از جمله شکار کوسههای انتقامجویانه، مسابقات کوسه، تغییرات در قوانین ماهیگیری که کوسهها را به عنوان ماهی ضایعاتی طبقهبندی میکرد، تأخیر در تصویب حفاظت از کوسهها و قرار دادن تورهای مرگبار کوسه در برخی از سواحل بینالمللی.
یکی دیگر از جنبههای داستان آروارهها، به تصویر کشیدن یک جامعه ساحلی بیگناه بود که مورد غارت قرار میگرفت. در اینجا، ساحلنشینان حیوانات بزرگ خشکیزی نبودند که وارد قلمرو خارجی یک اکوسیستم دریایی پویا میشدند، بلکه به عنوان مالکان و کاربران تفریحی آب به تصویر کشیده شدند که حق داشتند انتظار داشته باشند طبیعت به شکلی اهلی رفتار کند. این تصور غلط که ساحل امن است، یک تصور غلط و نادرستی بزرگ را به مردم معرفی کرد، همانند این ایده که کوسهها همگی خطرناک هستند. اقیانوس دائماً در حال تغییر است، و خلاف مستقیم “گازگرفتگی کوسهها حملات عمدی است” داستانی بسیار کمتر شایسته اسکار درباره ساحل به عنوان یک محیط اقیانوسی وحشی، پویا و فعال است.
در سال ۲۰۱۴، من “اثر آروارهها” را در مجله علوم سیاسی استرالیا مطرح کردم، که در آن استدلال میکنم سیاستمداران از فیلمها و فیلمهای آشنا به عنوان مبنایی برای توضیح رویدادهای واقعی استفاده میکنند. اثر آروارهها را میتوان به عنوان ابزاری سیاسی دید که از فیلمها برای تقویت سه مضمون استفاده میکند: “اینکه کوسهها عمداً به دنبال شکار انسان هستند، گازگرفتگی کوسهها رویدادهای مرگباری هستند و کشتن کوسههای منفرد مشکل را حل میکند.”
پس از یک گازگرفتگی مرگبار وحشتناک در استرالیای غربی در سال ۲۰۰۰ و گازگرفتگی و برخوردهای بعدی با کوسهها، نخست وزیر استرالیای غربی، کالین بارنت، بارها از اصطلاح “کوسههای شرور” استفاده کرد که به گفته وی برای حمله به شناگران به ساحل بازمیگردند، بنابراین باید قانونی وجود داشته باشد که به دولت کمک کند تا کوسههای خاصی را که قصد تسخیر جامعه ساحلی محلی را دارند، بکشد.
در این دوره، بنچلی نامه سرگشادهای به استرالیای غربی درباره این پرونده و دستورالعمل سیاسی برای شکار کوسه مسئول نوشت. او نوشت: «این یک کوسه شرور نبود، که با طعم گوشت انسان وسوسه شده باشد و اکنون ملزم به کشتن و کشتن دوباره باشد. چنین موجوداتی وجود ندارند، علیرغم آنچه ممکن است از آروارهها برداشت کرده باشید.»
با این حال، اثر آروارهها امروزه در استرالیا ادامه دارد. در سال ۲۰۲۴، شورای منطقه ای الیستون مصوبه ای را تصویب کرد که به افسران شیلات در استرالیای جنوبی اجازه می داد به دنبال گازگرفتگی کوسه ها در آن منطقه، کوسه های سفید بزرگ را بکشند، که بیان می کرد: «کوسه ها قادر به یادگیری رفتار هستند. هدف از خاتمه دادن به کوسه مسئول یک حمله، جلوگیری از استفاده آن کوسه از آن رفتار برای آسیب رساندن به شخص دیگری است.»
با این حال، آروارهها در ۵۰ سالگی خود، جشنی از کوسهها نیز هست و جذابیتی را ایجاد میکند که به بیش از دو نسل از محققان جدید کوسه منجر شده است. در واقع، برخی از افرادی که بیشترین کار را برای حفاظت از کوسهها انجام دادهاند، روی آروارهها کار کردهاند. والری تیلور به جمع آوری فیلم از کوسه ها کمک کرد که در آروارهها استفاده شد و یکی از رهبران در نیو ساوت ولز در قوانین حفاظتی برای محافظت از کوسه پرستار خاکستری بود، که در سال ۱۹۸۴ اولین گونه محافظت شده کوسه شد. همچنین، لئونارد کامپاگنو، که یک دانشمند و مشاور در آروارهها بود، نیز رهبری تلاش برای حفاظت از کوسههای سفید در آفریقای جنوبی را بر عهده داشت. این ایده که آروارهها منجر به روابط عمومی بد شد، داستانی بیش از حد ساده است. برداشت ما از فیلم، کوسههای واقعی، مردم و سواحل ما همگی در حال تکامل هستند. آروارهها در ۵۰ سالگی بهتر است، کوسهها در سال ۲۰۲۵ مثبتتر دیده میشوند و مردم بیشتر در حفاظت از کوسهها و ایمنی ساحل مشارکت دارند. حتی جایزه «آروارهای» در استرالیا وجود دارد که سالانه به گزافهترین گزارشهای حملات کوسه داده میشود و هدف آن برانگیختن آگاهی واقعی از ایمنی ساحل است.
اگر به ارتباط بین آروارهها، نظریه نادرست کوسه شرور و بحث کنونی بر سر برخورد نهنگهای قاتل با قایقهای تفریحی در تنگه جبل الطارق اشاره نکنم، کوتاهی کردهام. به عنوان مثال، هم نشنال جئوگرافیک و هم بیبیسی تیترهایی درباره چنین نهنگهای قاتل “شرور” منتشر کردهاند. در میان انبوه داستانها برای توضیح این رفتار، یکی ادعا میکرد که این یک وضعیت «نهنگ قاتل رانده شده» است که در آن یک نهنگ قاتل ماده قبلاً توسط یک قایق آسیب دیده و اکنون در حال آموزش فرزندان خود برای حمله به قایقها به عنوان انتقام است. بسیار شبیه آروارهها، یا شاید آروارهها ۳، اما هیچ جایزهای برای این داستان ماهی وجود نخواهد داشت.
این یک مقاله نظر و تحلیل است، و دیدگاه های بیان شده توسط نویسنده یا نویسندگان لزوماً دیدگاه های Scientific American نیست.