رازهای اقیانوسی یک سیارک: چگونه انقراض دایناسورها، شکوفایی حیات را رقم زد!
اگر به دنبال درک چگونگی بازیابی حیات در اقیانوسها پس از برخورد سیارکی هستید که منجر به انقراض دایناسورها شد، این مقاله را از دست ندهید.
حدود ۶۶ میلیون سال پیش، برخورد یک سیارک فاجعهبار به زمین، دوره کرتاسه را به پایان رساند و رویداد انقراض دستهجمعی را رقم زد که تقریباً ۷۰ درصد از حیات روی سیاره را از بین برد. در حالی که پیامدهای این برخورد فاجعهبار بیشتر به خاطر نابودی دایناسورها شناخته شده است، واکنش اقیانوس به این مصیبت به همان اندازه جذاب است.
اکوسیستمهای دریایی نیز خسارات ویرانگری را متحمل شدند و گونههایی مانند موساسورها و آمونیتها تقریباً به طور کامل ناپدید شدند. با این حال، برخی از موجودات، به ویژه دوکفهایهای دریایی، انعطافپذیری قابل توجه و غیرمنتظرهای از خود نشان دادند.
انعطافپذیری غیرمنتظره
دوکفهایهای دریایی، از جمله صدفها، حلزونها و ماسلها (صدفهای دوکفهای)، از دیرباز به دلیل توانایی خود در شکوفایی در نقشهای اکولوژیکی مختلف در سراسر اقیانوسهای جهان شناخته شدهاند. این موجودات، که اغلب در بستر دریا نقب میزنند یا به سطوح زیر آب متصل میشوند، در جریان انقراض دستهجمعی با تلفات قابل توجهی روبرو شدند. با این حال، علیرغم کاهش چشمگیر گونهها، بسیاری از دوکفهایها توانستند به بقای خود ادامه دهند. به گفته دیرینهشناسان، حدود سه چهارم گونههای دوکفهای از بین رفتند، اما نکته شگفتانگیز این است که تقریباً تمام “شیوههای زندگی” در میان آنها به نوعی به بقا ادامه دادند.
در مطالعهای جدید که در مجله Science Advances منتشر شده است، محققان هزاران فسیل دوکفهای را مورد بررسی قرار دادند تا بقای آنها را در طول رویداد انقراض ردیابی کنند. نتایج تکاندهنده بود. حتی زمانی که ۷۰ درصد از گونههای دوکفهای از بین رفتند، تقریباً تمام نقشهای اکولوژیکی متنوعی که این موجودات در اکوسیستمهای خود ایفا میکردند، دست نخورده باقی ماند. محققان خاطرنشان کردند: “از نظر آماری، نباید این اتفاق میافتاد.”
نقش استراتژیهای تخصصی بقا
چه چیزی این بقا را بسیار غیرمنتظره کرد؟ یک عامل حیاتی، روشهای منحصربهفردی بود که برخی از دوکفهایها با محیطهای خود تعامل داشتند. در حالی که بسیاری از گونههای حیات دریایی برای تغذیه به نور خورشید و فیتوپلانکتونها متکی هستند، برخی از دوکفهایها با استراتژیهای بقای تخصصیتری سازگار شدهاند. به عنوان مثال، برخی از دوکفهایها میزبان chemosymbionts و photosymbionts هستند – باکتریها و جلبکهایی که مواد مغذی را برای دوکفهایها تولید میکنند و یک رابطه همزیستی ایجاد میکنند. دوکفهایهای دیگر، مانند ماسلها، توانایی لنگر انداختن خود به صخرهها را با ترشح رشتههای ابریشمی قوی ایجاد کردهاند که آنها را در برابر تغییرات محیطی مقاومتر میکند.
در مقابل، گونههایی که برای جلبکهای فتوسنتزی به نور خورشید وابسته بودند، با مشکل مواجه شدند. گرد و غبار و آوارهای ناشی از برخورد سیارک احتمالاً جلوی نور خورشید را گرفت و به شدت زنجیره غذایی را مختل کرد و بسیاری از گونههای دریایی را تحت تأثیر قرار داد. با این حال، بقای دوکفهایهایی که رژیمهای غذایی تخصصیتری دارند، مانند آنهایی که به شیمیوسنتز متکی هستند، ثابت کرد که حیات روی زمین میتواند به روشهایی بهبود یابد که به طور کامل وابسته به نور خورشید نیستند.
(تصویر با کپشن: اعتبار: موسسه اسمیتسونیان)
اثرات بلندمدت بر اکوسیستمهای دریایی
اگرچه بسیاری از دوکفهایها زنده ماندند، اما پیامدهای رویداد انقراض به سادگی زندگی را به حالت سابق خود بازنگرداند. این تحقیق نشان میدهد که در حالی که برخی از دوکفهایها موفق شدند، برخی دیگر نتوانستند از فضای اکولوژیکی که توسط گونههای منقرض شده باز مانده بود، بهرهبرداری کنند. گروههای خاصی، مانند رودیستها که روزی گونههای غالب بودند – دوکفهایهای بزرگ صخرهساز – به طور کامل از بین رفتند. نقش اکولوژیکی آنها در دریاهای گرمسیری کمعمق در نهایت توسط صدفهای غولپیکر و گونههای دیگر تصاحب شد، اگرچه این جایگزینها فاقد همان سطح تنوعی هستند که رودیستها زمانی در اختیار داشتند.
در مورد دوکفهایهای تریگونیده، گروهی که پوستههای بسیار سختی میسازند، بقا لزوماً به بهبودی منجر نشد. با وجود عبور از انقراض، این گونهها به همان روشی که دیگران تنوع یافتند، متنوع نشدند. امروزه، تنها تعداد انگشتشماری از گونههای تریگونیده باقی ماندهاند که بیشتر در سواحل استرالیا یافت میشوند. این مطالعه نشان میدهد که صرفاً زنده ماندن از رویداد انقراض تضمین نمیکند که این گونهها بر چشمانداز پس از انقراض غالب شوند. در عوض، گونهها و جایگاههای اکولوژیکی جدید جای آنها را گرفتند.