تصورات ذهنی و خیال پردازی، اغلب به عنوان فعالیت هایی بیهوده و اتلاف وقت تلقی می شوند. اما تحقیقات جدید نشان می دهند که این فرایندهای ذهنی، نقشی کلیدی در تقویت یادگیری و افزایش توانایی های شناختی ایفا می کنند. خیال پردازی، نه تنها به ما کمک می کند تا اطلاعات را به شکلی عمیق […]
تصورات ذهنی و خیال پردازی، اغلب به عنوان فعالیت هایی بیهوده و اتلاف وقت تلقی می شوند. اما تحقیقات جدید نشان می دهند که این فرایندهای ذهنی، نقشی کلیدی در تقویت یادگیری و افزایش توانایی های شناختی ایفا می کنند. خیال پردازی، نه تنها به ما کمک می کند تا اطلاعات را به شکلی عمیق تر پردازش کنیم، بلکه خلاقیت، حل مسئله و حافظه را نیز تقویت می کند. در این گزارش، به بررسی چگونگی تاثیر خیال پردازی بر یادگیری و ارائه راهکارهایی برای استفاده موثر از این توانایی ذهنی می پردازیم.
کشف شگفتانگیز دانشمندان: پرش ذهنی نه تنها بد نیست، بلکه حافظه را تقویت میکند!
آیا تا به حال در کلاس درس یا حین انجام یک کار ساده، متوجه سرگردانی ذهنتان به افکار دیگر شدهاید؟ افکاری درباره ناهار، تعطیلات آخر هفته یا نتیجه مسابقه تیم محبوبتان. اغلب اوقات، این حالت عدم تمرکز مورد انتقاد قرار گرفته و به عنوان نشانهای از بیتوجهی تلقی شده است. اما یافتههای یک تحقیق جدید، این تصور رایج را به چالش میکشد و نشان میدهد که شاید این پرشهای ذهنی آنقدر هم بیفایده نباشند.
مطالعهای که اخیراً انجام شده است، نشان میدهد زمانی که مشغول انجام کارهایی هستیم که نیاز به تمرکز بالایی ندارند، اجازه دادن به ذهن برای پرواز کردن در واقع میتواند به تقویت یادگیری ما به شیوههای غیرمنتظرهای کمک کند. محققان دانشگاه Eötvös Loránd به سرپرستی پیتور سیمور (Péter Simor) به بررسی چگونگی تاثیر پرش ذهن بر یادگیری در طول فعالیتهایی پرداختند که نیازمند توجه زیادی نیستند.
در این پژوهش، نزدیک به ۴۰ نفر شرکت کردند و یک تکلیف یادگیری ساده را در حالی انجام دادند که فعالیت مغزی آنها با استفاده از الکتروانسفالوگرافی با چگالی بالا (EEG) ثبت میشد. این تکلیف شامل شناسایی الگوهایی بر اساس احتمالات بود؛ الگوهایی که شرکتکنندگان بدون آگاهی کامل از آنها، انتخاب میکردند. نتایج شگفتآور بود: شرکتکنندگان در زمانهایی که ذهنشان به موضوعات دیگر منحرف میشد، عملکرد ضعیفتری نداشتند و حتی در برخی موارد، عملکرد بهتری نیز نشان دادند.
این گروه تحقیقاتی دریافتند که پرش خودبهخودی ذهن، نوعی تقویتکننده برای توانایی مغز در تشخیص و یادگیری الگوهای پنهان است. در مقابل، خیالپردازی عمدی، یعنی زمانی که فرد به صورت ارادی تمرکز خود را تغییر میدهد، فواید مشابهی را به همراه نداشت.
یکی از یافتههای جالب توجه این مطالعه، مربوط به فعالیت مغزی شرکتکنندگان بود. هنگامی که ذهن آنها به طور ناخودآگاه پرواز میکرد، مغزشان نوسانات با فرکانس آهسته را نشان میداد که الگوهای عصبی مشابه با آنچه در هنگام خواب یا استراحت عمیق مشاهده میشود، داشت. این حالتهای “شبیه خواب” با خوابآلودگی یا بیتفاوتی مرتبط نبودند، بلکه به یک حالت مغزی منحصربهفرد مربوط میشدند که به نظر میرسد از تثبیت حافظه و یادگیری ناخودآگاه پشتیبانی میکند.
پیتور سیمور در این باره میگوید: “در زندگی واقعی، ما زمان زیادی را صرف یادگیری منفعلانه میکنیم! از آنجایی که مغز ما به خواب نیاز دارد، شاید ما نیز به روشهای غیرفعال یادگیری یا ‘استراحت بیدار’ نیاز داشته باشیم.”
این مطالعه یک تمایز واضح بین دو نوع پرش ذهنی قائل میشود: خودبهخودی و عمدی. سرگردانی خودبهخودی ذهن بدون هیچ قصدی رخ میدهد، در حالی که خیالپردازی عمدی شامل انتخاب آگاهانه برای تغییر تمرکز است. نتایج نشان داد که سرگردانی خودبهخودی ذهن به شرکتکنندگان کمک میکند تا به طور موثرتری یاد بگیرند، احتمالاً به این دلیل که حالتی مغزی ایجاد میکند که مزایای تقویت حافظه در خواب را تقلید میکند.
این یافتهها، فرضیه رایجی را که تمام پرشهای ذهنی را مضر میداند، به چالش میکشد. محققان با نشان دادن اینکه افکار نامرتبط با کار فعلی میتوانند یادگیری را تقویت کنند، دریچهای جدید برای بازاندیشی در مورد ارزشگذاری ما برای حالتهای شناختی منفعل گشودهاند. این یافتهها همچنین بر اهمیت درک چگونگی عملکرد مغز در حالات مختلف توجه تاکید میکند.