درگذشت مترجمی که دیکتاتورها را به ما شناساند؛ رازی در دنیای تصویر پنهان بود؟

درگذشت مترجمی که دیکتاتورها را به ما شناساند؛ رازی در دنیای تصویر پنهان بود؟

فهرست محتوا

وداع با مترجمی که دیکتاتورها را به ما شناساند: آیا رازی در دنیای تصویر پنهان بود؟

بیژن اشتری، مترجم برجسته آثار ادبی و سینمایی، در کمال بهت و حیرت دوستداران ادبیات و سینما، در سن ۷۴ سالگی (۱۳۲۹-۱۴۰۳) از میان ما رفت. خبر درگذشت او را صفحه اینستاگرامی نشر ثالث اعلام کرد؛ کسی که سال‌ها به عنوان مترجم، با کتاب‌های سرخ، با آن‌ها همکاری می‌کرد.

کتاب‌های سرخ او، اول کار فقط مخصوص دیکتاتورهای بلوک شرق و کمونیست‌ها بود اما در سال‌های اخیر دایره‌اش وسیع‌تر شد و کتاب‌هایی مثل «قذافی» درباره دیکتاتور لیبی و «صدام» درباره صدام حسین، رئیس حزب بعث و رئیس جمهور دیکتاتور عراق هم با ترجمه اشتری در نشر ثالث منتشر شد.

آشنایی من با “آقای اشتری” به سال‌ها قبل برمی‌گردد. در مجله “دنیای تصویر” زمانی همکار بودیم. بیژن اشتری مسئول بخش فیلم‌های روز دنیا بود. اوایل کمتر کسی باور می‌کرد که بیژن اشتری این جزییات را درباره فیلم‌ها و داستان و عوامل‌شان ترجمه می‌کند و خودش فیلم‌ها را ندیده. اول اینکه منابع به اندازه‌ی امروز نبود و دوم نثر بیژن اشتری جوری بود که به ترجمه نمی‌مانست. قلم خودش را داشت. جمله‌ها را طوری پشت هم ردیف می‌کرد که انگار تالیف‌شان کرده در حالی که ممکن بود دو جمله پشت هم از دو منبع مختلف باشند.

تا میانه‌ی دهه‌ی ۹۰ لااقل می‌دانم که بیژن اشتری همچنان با مداد روی کاغذ ترجمه‌هایش را می‌نوشت و به مجله دنیای تصویر یا به نشر ثالث می‌رساند و جز معدود کسانی بود که هنوز تایپ نمی‌کردند.

بیژن اشتری متولد سال ۱۳۲۹ بود. یکی از دلایلی که او راوی سرگذشت دیکتاتورهای چپ شد، به زندگی خودش برمی‌گشت. اشتری در جوانی و همان سال‌های اول انقلاب عضو حزب توده بود و سران توده از جمله نورالدین کیانوری را از نزدیک می‌شناخت. در صفحه اینستاگرامی‌اش، مطالب جالبی از آن دوران می‌گذاشت که باعث شده بود بیش از ۱۱۰ هزار فالوئر داشته باشد که تحلیل‌های او از جهان امروز و روایت‌های تاریخی‌اش را دوست داشتند. او وسط این همه تهدیدهایی هم از سمت چپ‌ها متوجهش شده بود. به‌خصوص که در سال‌های اخیر به تندی به روشن‌فکران چپ ایرانی و اشتباهات‌شان می‌تاخت و خشمی کهنه را نقض می‌کرد.

اشتری از میانسالی به بعد در عالم تحلیل تاریخ و سیاست کاملا از انواع ایدئولوژی‌ها و حزب‌ها بریده بود. او همان‌قدر منتقد استالین و لنین بود که فرانکو، دیکتاتور دست راستی اسپانیا، را زیر سوال می‌برد.

نظریات سیاسی بیژن اشتری به مذاق‌تان خوش بیاید یا نه، نمی‌توانید قلم درخشانش را در ترجمه انکار کنید. انتخاب‌های خوبش برای روایت تاریخ را نادیده بگیرید. کمتر آدمی به سلیقه‌ی سلیم‌النفس بیژن اشتری در زندگی‌ام دیده‌ام.

در یکی از پست‌های اینستاگرامی‌اش خودش را هم دست انداخته بود و عکس توییت دیگری را گذاشته بود که خودش هم فیو زده بود. توییت مضمونی داشت در این مایه‌ها: «تنها نقطه‌های در جهان که کمونیسم باعث خلق ثروت شده، نشر ثالث بوده.» خودش در توضیح نوشته بود این بهترین کامنت سال است. ترجمه البته کسی را در ایران ثروتمند نکرد اما وقتی این عکس را گذاشت جنبه‌هایش را ستایش کردم.

کتاب‌های سرخ را بخوانید و از قلم صریح اشتری که دیکتاتورها را روی کاغذ زنده کرده، لذت ببرید. اما یک روی دیگر بیژن اشتری پیش دوستداران سینماست. من در سه ویژه‌نامه‌ی دنیای تصویر با بیژن اشتری کار کردم. یکی از بهترین شخصیت‌های سینمایی جهان بود. قرار بود هر کسی از فهرست ۱۰۰تایی که به آن رسیده بودیم کاراکتری را که دوست داشت درباره‌اش بنویسد انتخاب کند. تعجب نکردم وقتی بیژن اشتری دکتر ژیواگو را برگزید. مرد شاعرپیشه، وسط انقلاب روسیه اما انتخاب هاوارد هیوز فیلم “هوانورد” اسکورسیزی جالب بود. تیتراژ را هم زده بود: “نابغه‌ی مجنون”.

چنین آدمی بود. وسط قصه‌های دیکتاتورها و سیاست و شوروی، حواسش به نابغه‌های مجنون جوان هم بود.

روحش شاد و یادش گرامی. باشد که ترجمه‌هایش بیشتر و بیشتر خوانده شوند که عبرت تاریخ در آن‌هاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *