دولت پیشین ایالات متحده به رهبری دونالد ترامپ، همواره توجه خاصی به روابط بینالمللی و به ویژه موضوع ایران داشت. ترامپ در بیانیههای مختلف خود، بارها بر این نکته تأکید کرده که تحولات مهم و شگفتانگیزی در حال وقوع است که میتواند بر آینده روابط ایران با کشورهای غربی و بهطور خاص ایالات متحده تأثیر بگذارد. در ادامه، به بررسی دقیقتر این مسئله خواهیم پرداخت و جوانب مختلف آن را تحلیل خواهیم نمود.
دولت ترامپ در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، سیاستهای جدیدی را در پیش گرفت که اصلیترین آنها خروج از توافق هستهای ایران (برجام) بود. این توافق که در سال ۲۰۱۵ و میان ایران و گروه ۱+۵ (آلمان و پنج کشور دائمی شورای امنیت سازمان ملل) منعقد شده بود، به هدف محدود کردن برنامه هستهای ایران به امضا رسید. ترامپ با انتقاد از این توافق، آن را ناکافی و غیرمؤثر در مهار برنامه هستهای ایران دانسته و تصمیم به بازگرداندن تحریمهای اقتصادی علیه ایران گرفت. این اقدام نه تنها روابط ایران و امریکا را به شدت تحت تأثیر قرار داد، بلکه تبعات گستردهای بر اقتصاد ایران و وضعیت داخلی کشور داشت.
یکی از جنبههای مهم در سیاستهای ترامپ، تأکید بر تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران بود. او به ویژه به موضوع قیامها و نارضایتیهای مردمی در ایران اشاره میکرد و پیشبینی مینمود که این نارضایتیها میتواند به تغییرات بنیادین در حکومت ایران منجر شود. در این راستا، ترامپ بارها از ملت ایران حمایت کرده و خواستار توجه بیشتر جامعه جهانی به وضعیت حقوق بشر و آزادیهای سیاسی در این کشور شده است.
تحولات اخیر در خاورمیانه و به ویژه در ایران به نوعی بر این ادعاها صحه گذاشت. سالهای اخیر شاهد بروز اعتراضات اجتماعی و اقتصادی در ایران بودیم که بسیاری از تحلیلگران آن را نشانی از نارضایتی عمیق مردم نسبت به وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور میدانند. ترامپ نیز بر این باور بود که این نارضایتیها میتواند به فرصتی برای تغییر در ساختار قدرت منجر شود. این اظهارات به خصوص در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال ۱۴۰۰ که به سرانجامی خاص نرسید، رنگ و بوی خاصی به خود گرفت.
از سوی دیگر، ناهمراستاییهای سیاسی و نظامی که در منطقه خاورمیانه وجود دارد، علیالخصوص روابط ایران با کشورهای حوزه خلیجفارس، بر شرایط حاکم بر روابط ایران و ایالات متحده تأثیر گذاشته است. ترامپ به نحوی اشاره کرد که روابط مثبت احتمالی میان ایران و عربستان سعودی میتواند به تحولی اساسی در معادلات منطقهای و به دنبال آن در روابط ایران و آمریکا منجر شود.
در عرصه بینالمللی، چالشهای دیپلماتیک بین ایران و کشورهای غربی به همراه برنامه هستهای این کشور، همواره کانون توجه بوده است. آیا ترامپ میتواند در این حین دگرگونیهای چشمگیری را به وجود آورد یا این که این تحولات صرفاً در سطح ادعایی باقی خواهند ماند؟ تحلیلگران معتقدند که در صورت ادامه سیاستهای تنشزا از سوی ایالات متحده، تهران به احتمال زیاد به کاهش تعهدات هستهای خود ادامه خواهد داد و این امر میتواند از یک سو به تنشها دامن زند و از سوی دیگر به مذاکرات بینالمللی برای حل بحرانهای موجود کمک کند.
در نهایت، باید گفت که تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران به دلایل متعدد و پیچیدهای به وقوع میپیوندند و نمیتوان به سادگی پیشبینی کرد که روندهای کنونی به کجا خواهند رسید. هر چند ترامپ بر این باور است که تحولی شگفتانگیز در حال شکلگیری است، اما زمان و شرایط به وقوع پیوستن این تحولات به عوامل درونزا و برونزا وابسته است که نیازمند دقت نظر بیشتری است. در این زمینه، توجه به دنیای سیاست بینالملل و تأثیرات آن بر جامعه ایرانی میتواند به درک بهتر وضعیت و آینده روابط ایران با سایر کشورها کمک کند.