دولت پیشین ایالات متحده، به رهبری دونالد ترامپ، همواره توجه ویژهای به موضوع برنامه هستهای ایران داشت. ترامپ، در بیانیههایی که در دوران ریاستجمهوریاش منتشر کرد، بارها بر لزوم توقف سریع این برنامه تأکید کرده و آن را تهدیدی جدی برای امنیت جهانی تلقی نموده است.
در تاریخ ۸ مه ۲۰۱۸، ترامپ به طور رسمی تصمیم به خروج ایالات متحده از توافق هستهای ایران (برجام) گرفت. این توافق که در سال ۲۰۱۵ میان ایران و گروه ۱+۵ (آلمان و پنج کشور دائمی شورای امنیت سازمان ملل یعنی ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین) به امضاء رسید، هدف از آن محدود کردن برنامه هستهای ایران به مدت معین و در عوض کاهش تحریمها بود. خروج ترامپ از این توافق نه تنها موجب بازگشت تحریمها علیه ایران گردید، بلکه تنشها میان دو کشور را به شدت افزایش داد.
ترامپ در بیانات خود بارها به این نکته اشاره کرده است که برنامه هستهای ایران از منظر امنیت جهانی بسیار خطرناک است. او مدعی بود که این برنامه میتواند به ایران امکان دستیابی به سلاحهای هستهای را بدهد و این امر به افزایش ناامنی در خاورمیانه و حتی در سطح جهانی منجر خواهد شد. از نظر ترامپ، ایران به عنوان یکی از بازیگران برجسته در زمینه حمایت از تروریسم، ممکن است از تسلیحات هستهای برای تقویت نفوذ خود در منطقه استفاده کند.
یکی از مواقعی که ترامپ به صراحت بر ضرورت توقف هرچه سریعتر برنامه هستهای ایران تأکید کرد، در سخنرانیهای عمومی و به ویژه در مجمع عمومی سازمان ملل بود. او در این جلسات به انتقاد از ایران پرداخته و کشورهای دیگر را به همکاری در متوقف کردن فعالیتهای هستهای این کشور فراخواند. او به نقش ایران در درگیریهای داخلی سوریه و یمن نیز اشاره میکرد و استدلال میکرد که این کشور با استفاده از منابع خود، به بیثباتی در منطقه دامن میزند.
زیرساختهای قضائی و دیپلماتیک ایران در دوران ترامپ با چالشهای جدی مواجه شد. دولت آمریکا با اتخاذ سیاستهای سرسختانه، در تلاش بود تا از طریق فشار سیاسی و اقتصادی، ایران را به پذیرش سختگیریهای بیشتر در عرصه هستهای وادار کند. این فشارها شامل تحریمهای اقتصادی جامع بود که صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ایران را هدف قرار داد و به شکل قابل توجهی اقتصاد این کشور را تحت تأثیر قرار داد.
از سوی دیگر، ایران نیز به تدریج به خروج از تعهدات برجام روی آورد و اعلام کرد که به تدریج محدودیتهای تعیینشده در این توافق را نادیده خواهد گرفت. این قدمها به تنشهای موجود افزوده و پرونده هستهای ایران را دوباره در کانون توجه جامعه جهانی قرار داد. همچنین، این شرایط به کشورهای دیگر نیز این احساس را القا کرد که باید مواضع خود را در قبال ایران مشخص کنند.
جهان بهطور مکرر نگران عواقب فزایندهی کشمکشهای هستهای ایران شد و نظرات مختلفی در مورد چگونگی حل این مسأله از جانب نهادهای بینالمللی و کشورهای مختلف مطرح گردید. در بسیاری از کارشناسان حوزهی روابط بینالملل بر این باور بودند که تنها راه حل پایدار برای بحران هستهای ایران، گفتگو و دیپلماسی است، نه فشار اقتصادی و نظامی.
با وجود انتقادات جدی به سیاستهای ترامپ و پیامدهای غیرقابل پیشبینی ناشی از آن، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده همچنان مدعی بود که توقف هرچه سریعتر برنامه هستهای ایران تنها راه برای تأمین امنیت جهانی و ایجاد ثبات در خاورمیانه است. در این راستا، اظهارات ترامپ در نشستهای بینالمللی و داخلی به عنوان تلاشهایی برای تحت فشار قرار دادن ایران و جلب توجه جامعه بینالمللی محسوب میشود.
در نهایت، موضوع برنامه هستهای ایران همچنان یکی از مسائل اصلی و مورد بحث در سیاست خارجی ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهان است و تحولاتی که در این عرصه رخ میدهد، تأثیرات عمیقی بر روابط بینالملل و امنیت جهانی خواهد داشت.