دولت سابق ایالات متحده، به رهبری دونالد ترامپ، بارها مواضع خود درباره برنامه هستهای ایران را اعلام کرده است. در یکی از آخرین اظهارات خود، ترامپ تأکید کرده که جمهوری اسلامی ایران باید بهطور کامل تمامی فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند. این درخواست که در قالب یک پیام مطبوعاتی و نیز در سخنرانیها و مذاکرات بینالمللی مطرح شد، با واکنشهای متفاوتی از جانب ناظران و تحلیلگران مسائل سیاسی مواجه گردید.
دولت ترامپ به ویژه در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ به تشدید فشارها بر روی تهران پرداخت و با خروج از توافق هستهای برجام، سیاست موسوم به «فشار حداکثری» را آغاز کرد. این توافق که در سال ۲۰۱۵ میان ایران و کشورهای ۱+۵ (آلمان و پنج کشور دائمی شورای امنیت سازمان ملل) به امضاء رسید، هدفش محدود کردن برنامههای هستهای ایران بهمنظور جلوگیری از تولید سلاح هستهای بود. با این حال، ترامپ و مشاورانش بارها به آنچه که نقایص ساختاری این توافق مینامیدند، اشاره کردند و خواستار تغییراتی گسترده در آن شدند.
در این راستا، ترامپ در اظهارات خود به صراحت گفت: «ایران باید تمام برنامه هستهایاش را کنار بگذارد.» وی اضافه کرد که این امر نه تنها به نفع امنیت ملی ایالات متحده است، بلکه به تأمین امنیت جهانی نیز کمک میکند. این سخنان که از زبان رئیسجمهور سابق ایالات متحده بیان شد، به وضوح نشاندهنده اراده سیاسی شدید او برای تحمیل شرایط مورد نظر خود به تهران بود.
این اظهارات ترامپ در حالی مطرح شد که ایران بر اساس گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) مستندات مبنی بر اینکه برنامه هستهای این کشور صرفاً جنبههای صلحآمیز دارد، فراهم کرده بود. اعضای دولت ایران به صراحت اعلام کردهاند که برنامه هستهای آنها تحت نظارتهای بینالمللی قرار دارد و هیچگونه هدف نظامی پشت آن وجود ندارد. با این حال، ترامپ و تیم وی همواره با الگویی از تهاجمیترین سیاستها سعی داشتند تا تهران را تحت فشار قرار دهند.
تحلیلگران معتقدند که اظهارات اخیر ترامپ نهتنها در عرصه سیاست داخلی ایالات متحده بلکه در سطح بینالمللی نیز میتواند تبعاتی سنگینی داشته باشد. بسیاری از کشورها بهویژه کشورهای اروپایی که به توافق هستهای برجام پایبند ماندهاند، نسبت به این نوع رادیکالیسم در سیاست خارجی ایالات متحده ابراز نگرانی کردهاند. آنها در تلاشند تا به دیپلماسی و گفتگو با ایران ادامه دهند و مانع از بروز تنشهای بیشتر در خاورمیانه شوند.
از سوی دیگر، پس از خروج ایالات متحده از برجام، ایران نیز اقدامات خود را به تدریج افزایش داده و بخشی از تعهدات خود را در این توافق کاهش داد. از جمله، ایران اعلام کرد که بهطور موقت غنیسازی اورانیوم را افزایش خواهد داد و همچنین از محدودیتهای مقرر در توافق هستهای تخطی کرد. این اقدامات باعث شد تا تنشها میان ایران و ایالات متحده و همچنین دیگر کشورهای امضاکننده برجام بالا بگیرد.
در این اوضاع، اهمیت مذاکرات هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی بهویژه چین، روسیه و فرانسه افزایش یافته است. این کشورها همواره بر این نکته تأکید کردهاند که باید از مسیر دیپلماسی برای حل مسئله هستهای ایران استفاده کرد و هر گونه تحریم و فشار نظامی تنها به تشدید بحرانها منجر خواهد شد.
در نهایت، به نظر میرسد که مواضع ترامپ درباره ایران و برنامه هستهایاش، همچنان در کانون توجهات باقی خواهد ماند. اظهارات او و درخواستش برای کنار گذاشتن تمامی فعالیتهای هستهای ایران، گویای تغییرات عمده در سیاستهای خارجی ایالات متحده و رویکردهای نسبت به ایران در دوران پساترامپ است. در این شرایط، آیا میتوان امید به یک توافق جامع و پایدار میان ایران و جامعه جهانی داشت؟ پاسخ به این سوال نیازمند زمان و تحولات آینده در عرصه سیاست بینالملل است.