ترامپ، بزرگ‌ترین حامی توافق با ایران! چه رازهایی در این داستان نهفته است؟

ترامپ؛ حامی اصلی توافق با ایران؟!

فهرست محتوا

ترامپ، بزرگ‌ترین حامی توافق با ایران! چه رازهایی در این داستان نهفته است؟

دولت‌های ایالات متحده در طول سال‌های اخیر، به ویژه در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، روابط پیچیده‌ای با کشور ایران برقرار کرده‌اند. اگرچه بسیاری از تحلیلگران سیاست خارجی بر این باورند که ترامپ به دلیل خروج از توافق هسته‌ای ایران – که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید – دشمنی خود را با ایران نشان داده است، اما واقعیت این است که در لایه‌های زیرین این سیاست‌ها، نکات قابل توجهی وجود دارد که نشان می‌دهد ترامپ در واقع خود را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین حامیان توافق هسته‌ای معرفی کرده است.

بهتر است به گذشته برگردیم و نگاهی اجمالی به توافق هسته‌ای ایران بیندازیم. توافق هسته‌ای یا «برجام» (برنامه جامع اقدام مشترک) توافقی بین ایران و گروه ۱+۵ شامل چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده و آلمان بود. هدف این توافق محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران در ازای کاهش تحریم‌ها بود. امضای این توافق در سال ۲۰۱۵ به شکل‌گیری یک محیط دیپلماتیک جدید کمک کرد که منجر به امیدواری‌ها برای کاهش تنش‌ها در خاورمیانه شد. با این حال، پس از ورود ترامپ به کاخ سفید در سال ۲۰۱۷، او این توافق را به شدت مورد انتقاد قرار داد و در نهایت در سال ۲۰۱۸، ایالات متحده را از این توافق خارج کرد و تحریم‌های شدیدی علیه ایران وضع نمود.

اما چند نکته مهم در این بین وجود دارد که می‌تواند تغییرات رویکرد ترامپ را توضیح دهد. نخستین مورد، گرایشات اقتصادی و تجاری ترامپ است. به عنوان یک تاجر موفق قبل از ورود به عرصه سیاست، او همواره به دنبال تقویت موقعیت اقتصادی ایالات متحده بوده است. ترامپ به خوبی می‌دانست که تحریم‌ها علیه ایران در نهایت تأثیری منفی بر اقتصاد جهانی، به ویژه در عرصه قیمت نفت خواهد داشت. بنابراین، او ممکن بود در نظر داشته باشد که در صورت رسیدگی به مسائل ایران، می‌تواند به اوضاع اقتصادی کشورش رونق ببخشد.

نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، درگیری‌های منطقه‌ای و تنش‌های امنیتی در خاورمیانه است. ترامپ مطلع بود که بحران‌های متعدد در این منطقه، از جمله جنگ‌های داخلی در سوریه و یمن و همچنین تنش‌های موجود بین ایران و عربستان سعودی، می‌توانند عواقب گسترده‌ای برای ایالات متحده و منافع آن در خاورمیانه به دنبال داشته باشند. از این رو، او احتمالاً به این نتیجه رسیده بود که یک توافق مجدد با ایران می‌تواند به کاهش تنش‌ها و برقراری ثبات در منطقه کمک کند.

علاوه بر این، رابطه ترامپ با اسرائیل نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. دولت اسرائیل، به ویژه تحت رهبری بنیامین نتانیاهو، همواره مخالف توافق هسته‌ای با ایران بوده و به دنبال قرار دادن فشار بر دولت آمریکا برای افزایش تحریم‌ها و اقدامات سخت‌گیرانه‌تر علیه ایران بوده است. با این حال، با توجه به تغییرات راهبردی در منطقه و ظهور تهدیدات جدیدی برای اسرائیل، ممکن است ترامپ تصور کرده باشد که یک توافق جدید با ایران می‌تواند نه تنها به منافع آمریکا بلکه به امنیت اسرائیل نیز کمک کند.

سوال اصلی این است که آیا ترامپ واقعا به دنبال راه‌حلی دیپلماتیک برای مسئله ایران بود یا این تنها یک استراتژی برای کسب منفعت‌های سیاسی و اقتصادی بود؟ به نظر می‌رسد پاسخ به این سؤال پیچیده است. در حال حاضر، تحلیل‌گران و مقامات دولتی این نکته را بارها مورد تأکید قرار داده‌اند که سیاست‌های متناقض و عدم ثبات در تصمیم‌سازی‌ها می‌تواند به فرسایش اعتبار دیپلماتیک ایالات متحده منجر شود.

در نهایت، باید گفت که داستان ترامپ و توافق هسته‌ای ایران را نمی‌توان به سادگی به عنوان یک ماجرا با آغاز و پایان مشخص تعریف کرد. این داستان، مجموعه‌ای از عوامل سیاسی، اقتصادی و امنیتی است که هر یک می‌تواند بر رویکردهای آینده نقش داشته باشد. علیرغم تلاش‌ها و فشارهای متقابل، همواره این احتمال وجود دارد که در آینده نزدیک، نیاز به دیپلماسی مجدد با ایران، به یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شود. در این راستا، تحلیل‌گران و سیاستمداران باید دقت داشته باشند تا تحولی که در جهت ثبات و امنیت خاورمیانه ممکن است رخ دهد، بدون توجه به تاریخچه‌ها و تنش‌ها، به تحقق پیوندد.

به این ترتیب، می‌توان گفت که داستان ترامپ و ایران، به‌ویژه در سایه تغییرات جهانی و منطقه‌ای، ادامه خواهد داشت و همواره بر روابط بین‌المللی تأثیرگذار خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *