تحلیل جذاب گریگوری برو از اظهارات جنجالی دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، پیرامون نیت وی در زمینه «برچیدن» تاسیسات هستهای ایران، به شدت مورد توجه قرار گرفته است. ادعاهایی که در تنظیم سیاستهای خارجی آمریکا مطرح میشود، همواره با دقت و تامل مخصوص به خود مواجه میشود. از این رو، اظهارات ترامپ از جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی و بینالمللی باید به دقت بررسی گردد.
ترامپ در سخنرانیهای اخیر خود دو بار به این موضوع اشاره کرده است که در صورت پیروزی مجدد در انتخابات ریاستجمهوری، تاسیسات هستهای ایران را برچیده و برنامه هستهای این کشور را خاتمه خواهد داد. اما آنچه در این میان مورد سوال قرار میگیرد، صحت و دقت در این اظهارات است. گریگوری برو تحلیلگر معروف در رابطه با این موضوع بر این نکته تأکید دارد که اظهارات اولیه ترامپ که ادعای «برچیدن» را نشان میداد، در اظهارات بعدی به شکلی مشکوک مورد تأیید مجدد قرار نگرفت.
از دید برو، این اظهارات ترامپ نه تنها زمینهساز ایجاد تنش بیشتری در روابط ایران و ایالات متحده است، بلکه به نوعی میتواند به منزله تلاشی برای جلب نظر جناح تندروی جمهوریخواهان نیز تحلیل شود. این جناح به طور تاریخی منتقد توافق هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ بوده و همواره خواستار اتخاذ مواضع سختگیرانهتری در برابر تهران هستند. ترامپ به عنوان یکی از چهرههای بارز این جناح، در تلاش است تا با مطرح کردن چنین مواضعی از حمایت این گروه بهرهبرداری کند.
علاوه بر این، بسیاری از کارشناسان سیاست خارجی معتقدند که اظهارات ترامپ ممکن است بیش از آنکه بر مبنای واقعیات موجود باشد، بر مبنای نیازهای انتخاباتی و استراتژیک وی در داخل کشور شکل گرفته باشد. در واقع، ترامپ بار دیگر نشان داده است که ممکن است در انتخاب واژهها و دقت در بیان موضوعات حساس اهمیت چندانی قائل نشود. این موضوع میتواند به افزایش تنشهای بینالمللی منجر شود و بر روابط ایالات متحده با سایر کشورها تأثیرگذار باشد، به ویژه زمانی که ایران به دنبال حفظ حقوق هستهای خود به عنوان یک کشور مستقل است.
تحلیلهای برو و کارشناسان دیگر نشان میدهند که اظهارات ترامپ نشاندهنده عدم درک عمیق وی از منطقه پرتنش خاورمیانه و نقشی است که ایران در این حوزه ایفا میکند. آنها بر این نکته تأکید میکنند که برچیدن تاسیسات هستهای ایران نهتنها نیازمند توافقات جامع و چندجانبه است، بلکه باید با درک کامل چالشهای امنیتی و سیاسی موجود در این منطقه پیگیری شود.
در نهایت، این سوال مطرح میشود که آیا ترامپ واقعا قصد دارد به چنین وعدهای عمل کند یا اینکه این فقط یک اظهار نظر جنجالی برای جلب توجه افکار عمومی و حمایت جناحهای خاصی از حزب جمهوریخواه است؟ به نظر میرسد که تنها زمان مشخص خواهد کرد که آیا این اظهارات فقط بر بستر یک استراتژی انتخاباتی قرار دارد یا اینکه پشتوانهای واقعی در سیاستهای آینده وی خواهد داشت.
به طور کلی، تحلیل اظهارات ترامپ و واکنشهای مختلف به آنها نشاندهنده پیچیدگیهای زیادی است که در ارتباط با سیاستگذاری هستهای ایران و آینده روابط این کشور با ایالات متحده وجود دارد. با توجه به تجارب گذشته، به نظر میرسد که نیاز به یک رویکرد هوشمندانه و حساب شده در مذاکرات و روابط بینالمللی بیش از پیش احساس میشود. در این راستا، لازم است که سیاستمداران بهویژه در آمریکا، در انتخاب واژههای خود دقت بیشتری داشته باشند و از بیثباتیهای احتمالی که ممکن است ناشی از اظهارات نسنجیده باشد، جلوگیری کنند.