ایران و اسرائیل: سناریوهای محتمل در پایان یک منازعه
به گزارش رصد تحولات خاورمیانه، اخیراً تنشها بین ایران و اسرائیل به اوج خود رسیده و تحلیلهای مختلفی درباره آینده این درگیری ارائه شده است. سوال اصلی این است: پایان این بازی با کدام سناریو رقم خواهد خورد؟ آیا ایران به دنبال حمله مستقیم به اسرائیل است یا صلح تحمیلی، گزینهای است که تهران را راضی خواهد کرد؟
اگر فرض کنیم ایران به دنبال حمله به اسرائیل است، باید انتظار داشت که تهران با تمام قوا وارد این رویارویی شود. در مقابل، اگر صلح به ایران تحمیل شود، نشانه ضعف و عقبنشینی تهران تلقی خواهد شد. در ادامه، با تکیه بر گزارش تسنیم و با در نظر گرفتن تحولات منطقه، به بررسی دقیقتر این موضوع میپردازیم.
## تحلیل سناریوهای پیش رو
زمزمههای توقف درگیریهای نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی با میانجیگری آمریکا و با پیام دونالد ترامپ، رئیس دولت آمریکا، بالا گرفته است. پیش از این، ایران هرگونه پاسخی به تجاوز نظامی آمریکا به تجاوز نظامی اسرائیل را با استناد به تهدیدات نظامی آمریکا به سایتهای هستهای ایران منتفی دانسته بود. این در حالی است که پس از شلیک ۱۴ موشک به مهمترین پایگاه نظامی خود در منطقه، از پایان جنگ سخن میگوید.
در شرایطی که مقامات ایرانی درباره پایان درگیریها اعلام موضع نکردهاند، رسانههای عربی و انگلیسیزبان در منطقه به صورت تلویحی یا آشکارا، از قول مقامات صهیونیستی از احتمال پاسخ اسرائیل به ایران در آینده نزدیک خبر میدهند. با این مقدمه کوتاه، در این خصوص چند نکته را میتوان مطرح کرد:
### ۱. آیا اعلام پایان درگیری، واقعی است؟
اگر خبر توقف درگیریها را به دقت دنبال کرده باشید، متوجه میشوید که این مسئله بیشتر از آنکه به یک توافق مرتبط باشد، اعلام پایان درگیری توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی است. در حالی که پیش از این، آمریکاییها و اسرائیلیها مدام اعلام میکردند که عملیات نظامی ابزاری برای تحمیل یک توافق تسلیم کامل علیه ایران است و ایران باید طی یک توافقنامه عملاً تسلیم شود و از این پس به نابودی هستههای خود و تهدید موشکی علیه رژیم پایان دهد، اما نه تنها این اتفاق رخ نداد، بلکه اسرائیلیها و آمریکاییها اساساً اعلام کردند که دیگر حملهای به ایران نخواهند داشت.
بنابراین آنچه رخ داده، توافق دوجانبهای برای آتشبس نیست، بلکه بیانیهای برای اعلام توقف عملیات نظامی اسرائیلیها علیه ایران است و نه تنها این اتفاق به مذاق تلآویو خوش نیامده، بلکه اسرائیلیها و آمریکاییها رسماً اعلام کردند که دیگر تحمل حملههای به ایران را ندارند.
### ۲. توافق دوجانبه، سرابی برای آتشبس نیست
توافق دوجانبهای برای آتشبس در کار نیست، بلکه بیانیه برای اعلام عملیات نظامی اسرائیلیها علیه ایران است و سرآغاز عملیات روانی اسرائیلیها علیه ایران است و به ادعای یک مقام عراقی به عنوان عالیترین مقام اجرایی دیپلماسی ایران اعلام کرده است که اگر اسرائیلیها تجاوز نظامی را متوقف کنند، ایران فعلاً قصدی برای درگیری ندارد.
### ۳. جنگ، حتمی است اما…
جنگ حتماً توأم با خسارت است و در این تردیدی نیست. خسارت نیز به هر دو طرف، ایران و اسرائیل وارد شده است. اما درباره خسارت یک نکته مهم در میان است: خسارتی که ایران به رژیم صهیونیستی وارد کرد، قطعاً در هیچ یک از محاسبات اسرائیلی و آمریکایی پیشبینی نشده بود. اسرائیلیها تصور میکردند با آنالیز و عده صادق یک و دو، و با ترور اولیه برخی از فرماندهان نظامی کشورمان، عملاً خسارت قابل توجهی به صهیونیستها وارد نخواهد شد.
قطعاً هم اصل پاسخهای ایران، هم نوع موشکهای ایران و هم سطح خسارتی که به سرزمینهای اشغالی وارد شد، با پیشبینی اسرائیلیها و آمریکاییها تفاوت بسیار داشت. سازمانهای اطلاعاتی قطعاً قادر به ادامه کار با روند فعلی نبودند و یکی از دلایل اعلام یکطرفه پایان درگیری توسط صهیونیستها همین موضوع بود.
### ۴. اهداف واقعی آمریکا و اسرائیل
برنده نبرد را نه صرفاً محاسبه عددی خسارتها، بلکه میزان تحقق اهداف واقعی مشخص میکند. آمریکاییها و اسرائیلیها ۴ هدف را مشخصاً اعلام کرده بودند: نخست، تغییر نظام سیاسی در ایران، دوم، پایان دادن به توانمندی هستهای ایران، سوم، پایان دادن به توان موشکی ایران و چهارم، تحمیل توافقنامه سیاسی تسلیم کامل توسط ایران.
سنجش تحقق یا عدمتحقق این اهداف اصلاً دشوار نیست. درباره هدف اول، اسرائیلیها و آمریکاییها علیرغم سرمایهگذاری اولیه از طریق ترور فرماندهان نظامی ایران و اعلام اینکه به زودی نظام سیاسی فعلی در ایران را تغییر خواهند داد، اما با مشاهده انسجام بیسابقه سیاسی و اجتماعی در ایران، اعلام کردند که این هدف را کنار گذاشتهاند و میزان انسجام به اندازهای بود که حتی برخی از مخالفان رسمی جمهوری اسلامی با مشاهده توحش صهیونیستها از ایران اعلام حمایت کردند.
در رابطه با هدف دوم، یعنی پایان دادن به توانمندی موشکی نیز ماجرا جالبتر است؛ ایران نه تنها توافقنامهای برای تسلیم امضا نکرد، بلکه حتی پایگاه آمریکایی عینالاسد را به موشک بست.
و در مورد توافقنامه سیاسی برای تسلیم نیز ماجرا از اظهار منالشمس هم واضحتر است؛ ایران نه تنها توافقنامهای برای تسلیم امضا نکرد، بلکه حتی پیششرط پایان درگیری را به طرف مقابل دیکته کرد؛ به نوعی که بدون آنکه ایران از توافق آتشبس سخن بگوید، طرف اسرائیلی و آمریکایی مجبور بود که مدام از طریق رسانهها اعلام کنند که دیگر فعلاً حملهای صورت نخواهد گرفت.
### ۵. ترامپ و اسرائیلیها؛ شکست در میدان روانی
ترامپ و اسرائیلیها، شکست در میدان را از طریق عملیات روانی در رسانه میخواهند جبران کنند؛ به همین دلیل ترامپ تقریباً به ازای هر موشکی که دیروز از ایران به سمت العید شلیک شده است، سعی کرده است یک پست در شبکههای اجتماعی منتشر کند تا اینطور وانمود شود که اوضاع تحت قدرت، صلح کرده است(!)، حال آنکه واقعیت ماجرا چیز دیگری است. اسرائیلیها و آمریکاییها رسماً اعلام میکنند تا تحقق کامل اهدافشان، به نبرد طولانی ادامه خواهند داد. اما آنچه رخ داده است، نه هدفی برایشان محقق شد و نه توان طولانی کردن جنگ را داشتند.
### ۶. آمریکا و اسرائیل تریبون ترامپ را در ایران جدی نگیرند
برای القای پیروزی خود و شکست ایران، آمریکا و اسرائیل، غیر از رسانههای خود، به تریبونهای ترامپ در ایران هم دل بستهاند؛ تریبونهای ترامپ چند ویژگی دارند: نخست آنکه سعی میکنند با محاسبات غلط، و بعضاً با ژستهای انقلابی وارونه، ایران را شکستخورده نبرد معرفی کنند و طرف مقابل را پیروز میدان جلوه دهند.
دوم آنکه مانند بسیاری از نمونههای سابق، تلاش میکنند یک منازعه خارجی را به یک درگیری سیاسی داخلی تبدیل کنند؛ پیامهایی که برخی از سیاسیون به ظاهر انقلابی طی ساعات گذشته علیه برخی از مقامات دیپلماتیک کشور منتشر کردهاند و میخواهند دو قطبی رهبری-دیپلماسی بسازند، از این دستهاند.
سوم آنکه تلاش میکنند با یک قلب واقعیت کامل، تحمیل شکست به طرف مقابل را «صلح تحمیلی» به خود معنا کنند؛ حال آنکه بر اساس آنچه در بالا به استدلال بیان شد، اساساً صلح تحمیلی در کار نیست، بلکه تحمیل شکست به طرف مقابل است و ایران زیر بار تحقق هیچ کدام از اهداف دشمن صهیونیستی و حامی آمریکایی آن نرفته است.