انتقاد دوباره از صداوسیما: چه مشکلی در کارتان وجود دارد؟
در سالهای اخیر، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ملی، بارها با انتقادات و چالشهای جدی مواجه شده است. این انتقادات نه فقط از سوی ملت، بلکه از سوی کارشناسان و تحلیلگران رسانهای نیز صورت گرفته است. سوالات متعددی در خصوص نحوه عملکرد این رسانه و دلایل بروز مشکلات متعدد در برجستهسازی رویدادها و مدیریت محتوای آن مطرح شده است.
یکی از مسائل اصلی مرتبط با صداوسیما، محدودیتها و سانسورهای شدید در پوشش اخبار و رویدادها است. بسیاری از مخاطبان بر این باورند که این رسانه، به ویژه در سالهای اخیر، بیشتر در خدمت منافع سیاسی موضعگیریها قرار گرفته است و کمتر به نیازها و خواستههای جامعه پاسخ میدهد. این مسئله به ویژه در زمانی که جامعه به دنبال شفافیت و اطلاعرسانی درست است، به شدت نگرانکننده است.
از سوئی دیگر، کیفیت تولید محتوای برنامهها و برنامهسازی در صداوسیما به طور مداوم مورد انتقاد قرار گرفته است. بسیاری از بینندگان معتقدند که برنامهها و سریالهای تولید شده در این سازمان، به لحاظ کیفی، قابلیت رقابت با دیگر شبکههای تلویزیونی داخلی و خارجی را ندارند. این مسئله باعث کاهش مخاطب و احتمالاً نارضایتی عمومی از این رسانه ملی شده است.
پوشش نامناسب و ناقص از رویدادهای اجتماعی و فرهنگی نیز یکی دیگر از نکات انتقادی نسبت به عملکرد صداوسیما است. رسانه ملی به جای بازتاب واقعی مشکلات، فراز و فرودهای اجتماعی، و بیان دیدگاههای مختلف، بیشتر به پوشش خبرهای رسمی و مصاحبههای کنترلشده پرداخته است. در حالی که جامعه ایران در حال گذر از دورانی پیچیده و تغییرات سریع است، انتظار میرود که رسانه ملی به عنوان مرجع اطلاعات، واقعیتهای جامعه را به تصویر بکشد.
در این میان، باید به نقش و وظایف بنیادی صداوسیما در تولید محتوا و ارائه آگاهی به جامعه توجه کرد. رسانه ملی باید به عنوان نهاد پاسخگو و متعهد به ارائه صحت و راستی، با اجرای اصول حرفهای و اخلاقی در عرصه رسانه، به نیازهای مخاطبان خود پاسخ دهد. اما در این راستا، سوالاتی همچون “صداوسیما چگونه میتواند به اعتماد عمومی بازگردد؟” و “چه تدابیری برای بهبود کیفیت محتوا باید اندیشیده شود؟” همواره در ذهن ناظران و مطالبهگران مطرح میشود.
نکته حائز اهمیت دیگر، عدم تنوع در برنامههای تولیدی است. مخاطبان با سلایق مختلف، انتظار دارند که برنامههایی با موضوعات مختلف از جمله ورزش، فرهنگ، هنر، و مسائل اجتماعی ارائه شود. اما متأسفانه، برنامههای صداوسیما به طور مکرر به موضوعاتی خاص محدود میشود و این مساله سطح سلیقه و انتظارات فرهنگی جامعه را به چالش میکشد.
توجه به نظرات و انتقادات بینندگان باید به عنوان یک فاکتور کلیدی در فرآیند مدیریت محتوای صداوسیما مدنظر قرار گیرد. برگزاری جلسات بازخورد گیری با مخاطبان، استفاده از نظرسنجیهای عمومی و پیگیری دقیق آرای عمومی میتواند به این رسانه کمک کند تا همواره در مسیر صحیح و متناسب با نیازهای جامعه حرکت کند.
در پایان، پرسش این است که صداوسیما چگونه میتواند با شفافیت و توجه به انتقادات، خود را بهروز کند و به عنوان پشتیبان اطلاعرسانی درست و شرافتمندانه اقدام نماید؟ آیا با تغییر رویکردها و بازنگری در اصول برنامهسازی و پوشش خبری میتوان این سازمان را به آنچه که باید باشد، نزدیکتر کرد؟ پاسخ به این پرسشها نیازمند توجه به نظرات و انتقادات جامعه و انجام تغییرات عملی از سوی مسئولان این رسانه است. بی شک، صداوسیما با اصلاحات مبتنی بر نیازهای واقعی جامعه میتواند تبدیل به سایهای حمایتگر و منبعی مطمئن برای اطلاعرسانی در ایران گردد.