اعتراف می‌کنیم رفقا: درباره‌ی اخراج آنژه پوستکوگلو اشتباه می‌کردیم!

اعتراف می‌کنیم رفقا: درباره‌ی اخراج آنژه پوستکوگلو اشتباه می‌کردیم!

فهرست محتوا

تاتنهام و آنژه پوستکوگلو: آیا جام قهرمانی اروپا همه چیز را تغییر می‌دهد؟

شاید خیلی از باشگاه‌ها با دیدن یک جام قهرمانی، از اخراج سرمربی منصرف شوند و به او یک فرصت دوباره بدهند. فرصتی درخشان در سایه یک موفقیت غیرمنتظره.

آیا این تصمیم برای آن باشگاه‌ها جواب می‌دهد؟

نه، معمولاً اینطور نیست. اما شاید… شاید برای تاتنهام جواب بدهد.

مدتی است که ما صراحتاً اعلام کرده‌ایم که حتی قهرمانی فرضی در لیگ اروپا هم نباید برای نجات آنژه پوستکوگلو کافی باشد.

حتی در آن صورت هم، تاتنهام باید در پایان فصل، با او دست بدهد، از او برای پایان دادن به طلسم تشکر کند، و شاید حتی یک سالن غذاخوری ویژه به نام او نامگذاری کند، اما باز هم او را روانه کند، زیرا مدت زیادی است که فوتبال ارائه شده توسط او بیش از حد احمقانه بوده است.

بدون شک اگر لیگ اروپا نبود، پوستکوگلو ماه‌ها پیش اخراج می‌شد. تصور کنید اگر فصل گذشته، باشگاه‌های انگلیسی در اروپا بد عمل نمی‌کردند و تاتنهام به جای لیگ اروپا، راهی لیگ قهرمانان می‌شد، چه اتفاقی برای او و باشگاه می‌افتاد.

مطمئنیم که آنها هرگز قهرمان نمی‌شدند.

نقش لیگ اروپا در بقای پوستکوگلو

به هر حال، حتی اگر همه ما بخواهیم چند ماه اخیر عملکرد ضعیف تاتنهام در لیگ برتر را نادیده بگیریم (زمانی که پوستکوگلو و تاتنهام با قاطعیت و به درستی تمام، روی رسیدن به فینال و قهرمانی در بیلبائو تمرکز کرده بودند)، باید به یاد داشته باشیم که عملکرد آنها در لیگ به حدی بد بود که کنار گذاشتن آن به طور کامل، یک گزینه بود.

آنها در اواخر سال میلادی گذشته، در میان کسب تنها یک امتیاز از هفت بازی لیگ، به سمت یک مبارزه ناهنجار برای بقا پیش می‌رفتند، تا اینکه سه پیروزی که بین خروج از هر دو جام داخلی به دست آمد، به طور اتفاقی به تاتنهام وضوح و تمرکز لازم را برای انجام کاری که در سه ماه گذشته انجام داده‌اند، بخشید.

در حالی که منطقی به نظر می‌رسد که اگر تاتنهام روی لیگ اروپا تمرکز نمی‌کرد، اکنون در رده هفدهم لیگ قرار نداشت، بعید است که وضعیت آنها بهتر از رده دوازدهم می‌بود.

و این همچنان نشان‌دهنده یک افت نسلی در عملکرد لیگ بود که نمی‌توان آن را تنها با مشکلات مصدومیت توضیح داد – به خصوص که بسیاری از مشکلات مصدومیت را می‌توان مستقیماً به خواسته‌های اغلب غیرممکن فوتبال پوستکوگلو مرتبط دانست.

پیشگویی که به واقعیت پیوست

با این حال، آنها کاری را که از فوریه به طور جدی برای انجام آن تلاش می‌کردند، انجام داده‌اند. پوستکوگلو کاری را که در سپتامبر گفته بود انجام خواهد داد، به انجام رسانده است.

واقعاً ارزش دارد که لحظه‌ای مکث کنیم و در نظر بگیریم که چقدر جسورانه – و به صراحت دیوانه‌وار – بود که او اعلام کرد همیشه در فصل دوم حضورش در یک تیم، چیزی را می‌برد، در حالی که شروعی بسیار متزلزل در آن فصل دوم داشت و مهم‌تر از همه، آن فصل دوم در تاتنهامِ واقعی بود.

این یک شوخی یک فصله بود که همه ما را غافلگیر کرد. و باید گفت که او شایسته تحسین است.

و حالا، در دنیای جدید سورئال و در عین حال بسیار واقعی که همه ما امروز صبح به آن چشم گشوده‌ایم، یقین راسخی که داشتیم، از بین رفته است.

بله، می‌دانیم که همیشه گفته‌ایم اگر بر اساس نتیجه یک بازی تک‌حذفی، نظرتان را درباره اخراج یک سرمربی تغییر می‌دهید، از قبل خودتان را محکوم کرده‌اید.

ما همه چیزهایی را که در گذشته درباره چنین شرایطی گفته‌ایم، می‌دانیم. به خصوص درباره دیوید مویس، اما به طور ویژه درباره اریک تن هاخ.

صادقانه اعتراف می‌کنیم که در حالی که ما طرفدار جدی هشتگ #AngeOut #EvenIfHeWinsTheEuropa بودیم، شاید به این موضوع توجه کافی نداشتیم که قهرمانی در لیگ اروپا چقدر محتمل شده است. حدس می‌زنیم که ته ذهنمان هنوز فکر می‌کردیم: «بچه‌ها، اینجا تاتنهام است». آنها واقعاً قهرمان نمی‌شوند، مگر نه؟

بنابراین، ثابت قدم ماندن در مورد وضعیتی که فقط فرضی بود، آسان بود.

اکنون به نظر می‌رسد که اخراج پوستکوگلو تقریباً غیرممکن است. و ما دیگر مطمئن نیستیم که این کاری است که تاتنهام باید انجام دهد.

تغییر نگرش: چرا پوستکوگلو باید بماند؟

این بدان معناست که حداقل باید سعی کنیم آنچه را که تغییر کرده است، منطقی جلوه دهیم.

بردن یک جام، واضح‌ترین تغییر است و در اینجا، حداقل یک تفاوت اساسی با وضعیت تن هاخ وجود دارد.

بردن هر جامی توسط پوستکوگلو با تاتنهام، به طور قطع متحول‌کننده‌تر از بردن جام حذفی توسط تن هاخ با منچستریونایتد است. آن قهرمانی خوب و چشمگیر بود، به خصوص در فینال، و ما به دنبال کم‌اهمیت جلوه دادن آن نیستیم.

اما یونایتد همیشه قادر بوده است که حتی در اعماق سال‌های نزول پس از فرگوسن، جام‌هایی را به دست آورد.

قهرمانی یک سرمربی تاتنهام، به دلیل ارزش کمیاب بودن آن، رویدادی بسیار مهم‌تر است.

در حال حاضر، اینکه آیا پوستکوگلو یا تاتنهام قادر به ساختن بر روی این موفقیت هستند یا خیر، مهم‌ترین چیز به نظر نمی‌رسد. او زمان را ریست کرده است و این کاری است که برخی از سرمربیان عالی در اینجا نتوانسته‌اند انجام دهند.

جایگاه تاتنهام در دنیای فوتبال

همچنین ملاحظاتی در مورد جایگاه تاتنهام وجود دارد. انتقاد بسیار معتبری از تاتنهام در دوران دنیل لوی این بوده است که آنها ثبات مالی سودآور اما کم‌روحیه را بر لذت تسکین‌دهنده قهرمانی واقعی ترجیح داده‌اند.

هیچ هوادار زنده‌ای از تاتنهام وجود ندارد که از رتبه چهارم شدن در لیگ بیشتر از آنچه شب گذشته لذت برد، لذت برده باشد.

اخراج پوستکوگلو در حال حاضر، هرچند که همچنان یک اقدام معتبر است (زیرا او تنها ۳۸ امتیاز در لیگ کسب کرده است و این دیوانه‌وار است)، به معنای تاکید مجدد بر پیامی است که کاملاً مغایر با این احساسات و انرژی‌های جدیدی است که هواداران تاتنهام تجربه می‌کنند – در بسیاری از موارد برای اولین بار.

این دوباره می‌گوید که در واقع، این موضوع درباره شکوه و جلال نیست، بلکه درباره سود و زیان است. هنوز هم درباره سود و زیان است، اما تاتنهام مطمئناً حداقل تا نوامبر باید این ظاهر را حفظ کند که اینطور نیست.

اما قانع‌کننده‌ترین دلیل برای حفظ پوستکوگلو، در واقع نحوه قهرمانی او در لیگ اروپا است. در حالی که او به درستی از این لحظه، از اثبات حقانیت خود و از تحقق پیشگویی وحشیانه‌اش لذت برده است، در واقع با انجام کاری که او و منتقدانش توافق داشتند که هرگز انجام نخواهد داد، یعنی تطبیق و تعدیل اصول خود بر اساس واقعیت‌های دنیای واقعی پیش رویش، موفق شده است.

برای روشن شدن، این یک چیز کاملاً خوب است. اگر او با سبک شناخته‌شده «آنجبال» در لیگ اروپا قهرمان می‌شد، باز هم دلیل قوی‌تری برای جدایی وجود داشت.

اما اینطور نیست. تاجران «فقط خودمان هستیم» که سعی کردند با آرایش ۰-۷-۱ و با نه بازیکن، در یک بازی لیگ برتر پیروز شوند و ۲۱ بازی (احتمالاً به زودی ۲۲ بازی) در این فصل لیگ برتر را باخته‌اند، در اروپا جای خود را به سرسخت‌ترین و عملگراترین تیم‌ها داده‌اند.

بسیاری از مردم تا فینال، بازی‌های تاتنهام در لیگ اروپا را تماشا نکرده بودند و این موضوع مشهود بود. زیرا کاری که تاتنهام در بیلبائو با دفاع فشرده و ضدحملات (بسیار، بسیار کم) خود انجام داد، صرفاً یک گسترش اندکی افراطی‌تر از رویکردی بود که قبلاً در سفرهای دشوار به آینتراخت فرانکفورت و بودو/گلیمت در مراحل قبلی به کار گرفته شده بود.

حتی ما که در حال حاضر با خوشحالی در حال تغییر موضع هستیم، خاطرنشان کردیم که این قطعاً راهی است که تیم پوستکوگلو می‌تواند در بیلبائو پیروز شود. تیمی که از سه مهره خلاق خود در خط میانی و حمله (لوکاس برگوال، جیمز مدیسون و دژان کولوسفسکی) محروم بود. وجود یک خط دفاعی اصلی در برابر منچستریونایتد، پیامدهای بیشتری نسبت به غیبت مهاجمان داشت.

آیا ما ناگهان متقاعد شده‌ایم که پوستکوگلو همه پاسخ‌ها را دارد و اکنون در تاتنهام به طور بلندمدت و عمیق‌تر موفق خواهد شد؟ خیر. اما اگر او بتواند بپذیرد که گاهی اوقات باید باورهای راسخ خود را به چالش بکشد، شاید ما هم بتوانیم.

هنوز احتمال زیادی وجود دارد که این موضوع تا زمان فرا رسیدن زمستان به طرز جبران‌ناپذیری با شکست مواجه شود و پوستکوگلو از تاتنهام جدا شود و تاتنهام فصل خود را کنار بگذارد و همه موافق باشند که او باید در ماه می می‌رفت.

اما او و این بازیکنان مطمئناً اکنون حداقل این فرصت را به دست آورده‌اند که کاملاً مطمئن شوند که هیچ جایگزینی وجود ندارد.

پوستکوگلو شایسته این فرصت است که بفهمد آیا می‌تواند عمل‌گرایی و سازگاری جدید خود را به کار گیرد و مزایای آن را در روند کند یک فصل طولانی لیگ و همچنین در شب‌های حذفی تک‌حذفی و سرنوشت‌ساز آزمایش کند.

با وجود فضای مانور مالی کافی و اکنون قدرت مالی و جذابیت حضور در لیگ قهرمانان اروپا، تاتنهام این فرصت را دارد که خود را از مارپیچ مرگ ظاهری خارج کند و دوباره در میان نخبگان لیگ برتر قرار گیرد.

و پوستکوگلو اکنون باید این فرصت را به دست آورد تا به همه ما نشان دهد که با آن چه کاری می‌تواند انجام دهد. حداقل تا زمانی که توسط پاری سن ژرمن در سوپرجام اروپا تحقیر شود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *