سیاست خارجی دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، همواره عرصهای از تضادها و رویکردهای ناهمگون بوده است. در میان این آشفتگی، چهرههایی ظهور کردند که تلاش داشتند تا در این فضای متلاطم، مسیری را برای خود ترسیم کنند. مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه، یکی از این افراد بود که با اتخاذ رویکردی دوگانه، سعی در تأثیرگذاری بر سیاست خارجی ترامپ داشت. بررسی این رویکرد، ما را به سوالاتی اساسی در مورد ماهیت سیاست خارجی ترامپ و تأثیرات آن بر نظم جهانی سوق میدهد. آیا روبیو در پی احیای نوعی واقعگرایی سیاسی مبتنی بر منافع ملی بود، یا صرفاً در حال انطباق با تغییرات لحظهای در سیاست خارجی ترامپ؟ این تحلیل به بررسی این پرسشها میپردازد و به دنبال درک الگوهای پیچیده و اغلب متناقض سیاست خارجی دوران ترامپ از دریچه نگاه روبیو است.
صعود مارکو روبیو در دنیای ترامپ؛ قدرتی نوظهور در میانه تغییرات و وفاداریهای دگرگون شده
تحولات اخیر در حلقه نزدیکان دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، بر اساس گزارشهای خبری، موقعیت سناتور مارکو روبیو را به شکل قابل توجهی ارتقا داده است. با خروج ناگهانی مایک والتز از سمت مشاور امنیت ملی، روبیو در موقعیتی کم سابقه قرار گرفته و طبق گزارشها، برای مدتی به طور همزمان دو مسئولیت کلیدی امنیت ملی – وزیر امور خارجه و مشاور موقت امنیت ملی – را بر عهده گرفته است؛ اتفاقی که در نیم قرن گذشته بی سابقه بوده است. این نقطه اوج، مسیری پر فراز و نشیب را برای روبیو رقم زده؛ مسیری که از جایگاه یک رقیب جدی برای ترامپ در انتخابات درون حزبی سال ۲۰۱۶ آغاز شد و اکنون به قرار گرفتن او در زمره برجسته ترین و ظاهرا معتمدترین چهره های دولت ترامپ منتهی شده است.
چه کسی واقعا سکان سیاست خارجی ترامپ را در دست دارد؟
وب سایت خبری بلومبرگ ضمن تحلیل این صعود، سوالی بنیادین را مطرح می کند: با وجود این جایگاه رفیع برای روبیو، چه کسی واقعا مشاور اصلی و تصمیم گیر نهایی در سیاست خارجی دولت ترامپ است؟ ارتقای روبیو همزمان با برکناری مایک والتز رخ داد؛ فردی که مواضع تندروانه اش در سیاست خارجی، نگرانی هایی را در میان پایگاه وفادار به ترامپ، موسوم به جنبش ماگا (MAGA – Make America Great Again)، برانگیخته بود. برکناری والتز پس از یک اشتباه ناخواسته در افزودن یک خبرنگار به یک گروه چت محرمانه در اپلیکیشن سیگنال پیرامون عملیات نظامی صورت گرفت و قرار است او به عنوان سفیر در سازمان ملل، سمتی تشریفاتی تر، منصوب شود.
در نگاه اول، این تحولات نشان دهنده مهارت مارکو روبیو، سناتور سابق فلوریدا، در فائق آمدن بر تردید های اولیه نسبت به وفاداری دیرهنگامش به ترامپ و تبدیل شدن او به یک پیام رسان پرشور و مدافع سیاست های رئیس جمهور است. با این حال، تحلیلگران معتقدند که تمرکز صرف بر اینکه چه کسی در حال حاضر مورد توجه ترامپ قرار گرفته یا از چشم او افتاده، واقعیت پیچیده تری را پنهان می کند. به نظر می رسد نه روبیو و نه والتز، هیچ کدام به طور انحصاری هدایت پرونده های کلیدی و مورد علاقه شخص ترامپ در سیاست خارجی را بر عهده نداشته اند و میزان نفوذ واقعی آن ها بر تصمیمات نهایی رئیس جمهور، هرگز به طور جدی در بوته آزمایش قرار نگرفته است.
شبکه ای از مشاوران موازی؛ نقش کمرنگ روبیو در پرونده های اصلی
شواهد نشان می دهد که با وجود اینکه روبیو اکنون عنوان عالی رتبه ترین دیپلمات ایالات متحده را یدک می کشد، نقش او در برخی از مهمترین پرونده های سیاست خارجی مانند تلاش برای پایان دادن به جنگ اوکراین یا مقابله با برنامه هسته ای ایران، نقشی فرعی و حاشیه ای است. در این حوزه ها، به نظر می رسد افرادی خارج از ساختار رسمی وزارت خارجه یا شورای امنیت ملی، نفوذ بیشتری دارند. به عنوان مثال، استیو ویتکاف، دوست قدیمی ترامپ و فعال حوزه املاک و مستغلات، به عنوان پیشتاز مذاکرات در این موضوعات حساس معرفی شده است.
این روند واگذاری مسئولیت ها به افراد غیرمنتظره در سایر مناطق نیز دیده می شود. در قاره آفریقا، ترامپ مسعد بولوس، پدر همسر دخترش تیفانی، را برای نظارت بر مذاکرات مرتبط با جمهوری دموکراتیک کنگو و دیگر مسائل این قاره منصوب کرده است. در آمریکای لاتین، ریچارد گرنل، که خود زمانی رقیب روبیو برای تصدی پست وزارت خارجه بود و اکنون به عنوان فرستاده ویژه فعالیت می کند، مذاکرات با نیکولاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا، را هدایت کرده و گزارش هایی از بروز اختلاف میان او و روبیو نیز منتشر شده است.
این ها تنها بخشی از شبکه پیچیده افرادی هستند که گفته می شود بر تصمیمات ترامپ نفوذ دارند. از ایلان ماسک، کارآفرین مشهور که ظاهرا در تصمیمات مربوط به انحلال آژانس توسعه بین المللی آمریکا (USAID) و دیگر نهاد های دولتی نقش داشته، تا دونالد جونیور، پسر ارشد ترامپ، تاکر کارلسون، مجری جنجالی سابق فاکس نیوز، و لورا لومر، فعال راست گرای افراطی که خود را عامل اصلی پاکسازی های قبلی در شورای امنیت ملی معرفی کرده است، همگی به عنوان صداهایی تاثیرگذار در گوش رئیس جمهور مطرح هستند.
گسترش اختیارات روبیو؛ فرصتی مبهم در ساختاری متمرکز
جاستین لوگان، مدیر مطالعات دفاعی و سیاست خارجی در موسسه لیبرترین کیتو (Cato Institute)، در این باره می گوید: “حضور روبیو حالا در ظاهر گسترده تر شده است، اما اینکه او چگونه از این فرصت استفاده خواهد کرد، هنوز مشخص نیست.” او می افزاید: “نقش مشاور امنیت ملی به طور سنتی به دلیل نزدیکی اش به رئیس جمهور و کنترل جریان اطلاعات بسیار مهم است، اما در این کاخ سفید خاص، ممکن است این سمت اهمیت کمتری داشته باشد، چرا که قدرت تصمیم گیری به شدت در دستان یک نفر، یعنی شخص رئیس جمهور، متمرکز شده است.”
اقدامات و تصمیمات روبیو در هفته های پیش رو مشخص خواهد کرد که آیا این مجموعه اختیارات گسترده تر، واقعا به افزایش نفوذ او بر سیاست ها منجر خواهد شد یا خیر. این مسیر برای او آسان نخواهد بود، زیرا کاخ سفید هنوز بسیاری از سمت های کلیدی و ارشد در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی را با افراد جدید پر نکرده و تیم کاری روبیو هنوز تکمیل نشده است. ضمن اینکه ممکن است دوره همزمانی این دو مسئولیت برای روبیو چندان طولانی نباشد. آخرین فردی که هر دو پست را به طور همزمان در اختیار داشت، هنری کیسینجر در دهه ۱۹۷۰ بود و این یک وضعیت استثنایی محسوب می شود. کاخ سفید در حال بررسی گزینه هایی برای جایگزینی دائمی والتز در سمت مشاور امنیت ملی است که نام هایی چون گرنل، استیون میلر (معاون پیشین رئیس دفتر کاخ سفید) و سباستین گورکا (مفسر رسانه ای و از چهره های نزدیک به ترامپ) در میان آن ها شنیده می شود.
خروج والتز؛ قدرتی بیشتر برای روبیو، اما انزوایی بالقوه
هرچند خروج مایک والتز از شورای امنیت ملی به طور بالقوه قدرت بیشتری به روبیو می بخشد، اما همزمان او را در برخی جبهه ها بدون یک متحد کلیدی در واشنگتن تنها می گذارد. روبیو و والتز در بسیاری از مواضع علنی خود همسو بودند و گرایشی محافظه کارانه و سنتی، مطابق با دهه ها سیاست گذاری حزب جمهوری خواه، از خود نشان می دادند. این دیدگاه لزوما با دیدگاه های حامیان تندروتر جنبش ماگا، مانند جی دی ونس (که به عنوان معاون رئیس جمهور معرفی شده)، تاکر کارلسون و دیگر چهره های تاثیرگذار در دولت ترامپ، همخوانی کامل ندارد.
لوگان این سوال را مطرح می کند: “در موضوعاتی مانند ایران، آیا روبیو تلاش خواهد کرد بر روند تصمیم گیری تاثیر بگذارد؟ من تصور می کنم که او چنین قصدی داشته باشد، اما سوال کلیدی این است که اگر ببیند دیدگاهش با نظر رئیس جمهور در تضاد است، آیا عقب نشینی خواهد کرد یا بر موضع خود پافشاری خواهد نمود؟ این آزمونی برای مارکو روبیو خواهد بود.”
دگردیسی روبیو؛ چرخش از مواضع پیشین برای جلب رضایت ترامپ
صعود روبیو در دولت دوم ترامپ، یکی از شگفت انگیزترین دگردیسی های سیاسی اخیر محسوب می شود. او برای تطبیق خود با فضای حاکم و جلب نظر ترامپ و پایگاه رای او، بسیاری از دیدگاه های پیشین خود را کنار گذاشته است. مواضع او درباره ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، اهمیت پیمان ناتو و ارزش فعالیت های آژانس توسعه بین المللی آمریکا (USAID)، دستخوش تغییرات اساسی شده و لحنی به مراتب تندتر و همسوتر با شعار های جنبش ماگا به خود گرفته است.
او نگرانی ها درباره طرح انحلال USAID را بی اهمیت جلوه داده، خبرنگارانی را که از لغو ویزای دانشجویان بین المللی انتقاد کرده بودند، مورد سرزنش قرار داده و به شدت از اقدام ترامپ در اخراج یک شهروند آمریکایی به نام کیلمار آرماندو آبریگو گارسیا که به اشتباه به زندانی در السالوادور تبعید شد، دفاع کرده است.
چند ساعت پس از انتصاب به عنوان مشاور موقت امنیت ملی، روبیو در مصاحبه با فاکس نیوز، ضمن تمجید از عملکرد صد روز نخست سیاست خارجی ترامپ، در مورد جنگ اوکراین گفت: “تنها رهبر جهان که می تواند با هر دو طرف صحبت کند و امیدی به رساندن آن ها به توافق داشته باشد، رئیس جمهور ترامپ است.” این اظهارات، با توجه به مواضع پیشین روبیو، بسیار قابل تامل بود.
روبیو که در سال ۲۰۱۶ رقیب سرسخت ترامپ بود، زمانی رکس تیلرسون، نخستین وزیر خارجه ترامپ، را به دلیل امتناع از “جنایتکار جنگی” خواندن پوتین، به شدت مورد انتقاد قرار داده بود. او همچنین در گذشته بارها از USAID و برنامه های کمک های خارجی که اکنون در دولت ترامپ در معرض انحلال قرار دارند، تمجید کرده بود.
کوری شاکه، عضو ارشد موسسه امریکن اینترپرایز و از مقامات دولت جورج دبلیو بوش، این تغییر را اینگونه توصیف می کند: “او زمانی یکی از سرسخت ترین مخالفان دولت های اقتدارگرا و منتقدان جدی ولادیمیر پوتین بود. اما هیچ کدام از این مواضع، نه انتخاب های دولت فعلی هستند و نه دیدگاه هایی که وزیر خارجه کنونی همچنان بر آن ها پافشاری کند.” این چرخش کامل در مواضع، بهای سنگینی است که روبیو ظاهرا برای کسب قدرت و نفوذ در دنیای پر تلاطم سیاست ترامپ پرداخته است.