اتهام خیانت به همسر در پی پیشبینیهای فالگیری با هوش مصنوعی؛ داستانی حیرتانگیز
در دنیای امروز که پیشرفتهای علمی و فناوری به شکل شگفتآوری سریعالسیر هستند، شاهد آن هستیم که ابزارهای نوین و هوشمند در حوزههای مختلف به کار گرفته میشوند. یکی از این تکنولوژیهای نوین که اخیراً در کانون توجه قرار گرفته، هوش مصنوعی است. اما استفاده از این تکنولوژی در حوزه فالگیری و پیشبینی آینده، ماجرای عجیبی را رقم زده است که حاکی از ابعاد جدید این فناوری است.
به تازگی، یک مرد جوان به نام “حمید” به سبب پیشبینیهای انجام شده توسط یک برنامه فالگیری مبتنی بر هوش مصنوعی، به اتهام خیانت به همسر خود متهم شده است. این برنامه که بهمنظور پیشبینی رفتارهای آینده افراد طراحی شده، بر اساس الگوریتمهای پیچیده و دیتاهای جمعآوری شده از رفتار کاربران، به ارائه تحلیلاتی در مورد روابط عاطفی و تعاملات اجتماعی میپردازد.
حمید در ۳۵ سالگی زندگی زناشویی خود را با همسرش “مینا” آغاز کرده است. این دو نفر به تازگی برای دهمین سالگرد ازدواجشان آماده میشدند که ناگهان حمید متوجه میشود که همسرش به شدت نسبت به او بدبین شده و رفتارهایش تغییر کرده است. پس از مدتی جست و جو، مینا متوجه میشود که حمید به صورت سری و پنهانی از یک برنامه فالگیری هوش مصنوعی استفاده کرده است.
این برنامه، هشدارهایی را به حمید درباره آینده زندگی زناشوییاش ارائه میدهد و پیشبینی کرده است که ممکن است وی مرتبط با شخص دیگری شود. مینا با مشاهده رفتارهای مشکوک همسرش و مبنای پیشبینیها، به او اتهام خیانت میزند. این موضوع به یک بحران عاطفی شدید در زندگی آنها تبدیل میشود و در نهایت منجر به مشاجرههای شدید و تصمیم به جدایی میشود.
مسئلهای که این داستان را پیچیدهتر میکند، این است که آیا میتوان به پیشبینیهای چنین برنامههایی اعتماد کرد یا خیر؟ این سوالی است که بسیاری از افراد در عصر دیجیتال با آن مواجه هستند. آیا ابزارهایی که بهوسیله آنها تصمیمگیری میشود واقعاً واقعیت را بازتاب میدهند یا فقط یک توهم بوجود میآورند؟
تخصصیترین کارشناسان روانشناسی و فناوری اطلاعات اذعان میکنند که پیشبینیهای اینچنینی اغلب بر اساس الگوهای رفتاری گذشته فرد و تحلیل دادههای تاریخی عمل میکنند. به این معنا که این پیشبینیها نه بر اساس واقعیت مطلق، بلکه بر مبنای احتمالات و فرضیات بنا شدهاند. در نتیجه، نمیتوان بهطور کامل به آنها اعتماد کرد و استفاده از آنها ممکن است منجر به سوءتفاهمات و نگرانیهای زناشویی بشود.
روانشناسان میگویند که پیشبینیهایی از این نوع میتوانند بر روابط عاطفی آسیب جدی وارد کنند؛ زیرا روابط زناشویی نیازمند اعتماد و ارتباط دو طرفه است. به عنوان مثال، اتهام خیانت میتواند به شکل غیرقابل برگشتی صدماتی به روابط وارد کند. در مورد حمید و مینا، باید گفت که این واقعیتها اگرچه تنها با یک برنامه هوش مصنوعی تجزیه و تحلیل شدهاند، اما نتیجه آن میتواند عمیقترین اثرات را بر زندگی عاطفی زوجین بگذارد.
دیگر سوژهای که در این زمینه بحثبرانگیز است، این است که آیا بهکارگیری هوش مصنوعی در حوزه روابط انسانی میتواند به نفع افراد باشد یا مشکلات بیشتری را ایجاد خواهد کرد. آیا آینده، شاهد آن خواهد بود که انسانها به تکیهگاههای هوش مصنوعی در روابط خود تبدیل شوند؟
در پایان، داستان حمید و مینا به ما یادآوری میکند که در عصر فناوری، درک صحیح از ابزارها و استفاده صحیح از آنها برای حفظ روابط عاطفی الزامی است. تصمیمات سریع و مبتنی بر پیشبینیهای غیرقابل اعتماد میتواند در لحظات بحرانی زندگی، آثار سنگینی بر زندگی زناشویی افراد بگذارد. تجربه این زوج میتواند بهعنوان هشداری برای کسانی باشد که مایلند سرنوشت روابط خود را به چنین الگوریتمهایی بسپارند.