آیا متوهمان دلیل اصلی بحران انرژی در ایران هستند؟
بحران انرژی در ایران به مسئلهای پیچیده و چندوجهی تبدیل شده که ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن را دربرمیگیرد. در شرایطی که کشور با محدودیتهای جدی در تأمین انرژی روبهرو است، برخی از کارشناسان بر این باورند که نوعی از تفکر و دیدگاههای غیرواقعبینانه به پیچیدهتر شدن این بحران دامن میزند. در این راستا، به بررسی اهمیت این نگرشها و تأثیر آنها بر وضعیت انرژی کشور میپردازیم.
ایران به عنوان یکی از کشورهای دارای منابع غنی انرژی، به ویژه نفت و گاز طبیعی، باید بتواند از این منابع استفاده بهینه کند. با این حال، عدم مدیریت درست و ناکارآمدی در سیاستگذاریها موجب شده تا این منابع در خدمت توسعه کشور قرار نگیرند. متوهمان یا به عبارتی افرادی که نگاهی خیالی به وضعیت انرژی دارند، گاهی اوقات به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر اتخاذ تصمیمهای نادرست تأثیر میگذارند. در این میان، میتوان به مواردی همچون عدم توجه به فناوریهای نوین، بیتوجهی به الگوهای مصرف بهینه و عدم سرمایهگذاری در زیرساختها اشاره کرد.
به عنوان نمونه، در سالهای اخیر، کاهش تولید نفت ایران به شدت تحت تأثیر تحریمهای بینالمللی و همچنین سوء مدیریت داخلی قرار گرفته است. در این شرایط، برخی افراد به دنبال توجیه وضعیت موجود هستند و به جای ارائه راهکارهای عملی، به بیان نظریات و دیدگاههایی میپردازند که تنها منجر به گمراهی افکار عمومی میشود. این نوع تفکر متوهمانه، مانع از آن میشود که راهکارهای اصولی و مبتنی بر واقعیت برای رفع مشکلات انرژی کشور ارائه شود.
برخی از تحلیلگران بر این باورند که متوهمان، در تلاشاند تا مشکلات کنونی انرژی را به عوامل خارجی و تحریمها نسبت دهند و خود را از پاسخگویی شانه خالی کنند. در حالی که نگاهی دقیقتر به وضعیت نشان میدهد که در کنار فشارهای بینالمللی، ضعفهای مدیریتی و سیاستهای نادرست داخلی نیز نقش بسزایی در بروز بحران انرژی ایفا کردهاند.
به عنوان مثال، در سال ۱۴۰۱، ایران با کاهش شدید تولید برق روبهرو شد و خاموشیهای گستردهای در شهرهای بزرگ اتفاق افتاد. این بحران تنها به دلیل کمبود منابع آبی و سوختی نبود، بلکه ناشی از ناتوانی در برنامهریزی و پیشبینی نیازهای مصرف نیز بود. در این شرایط، متوهمان با انتشار اخبار نادرست و تحلیلهای سطحی، سعی در کماهمیت جلوه دادن این بحران داشتند و در عوض، مسئولیتهای واقعی را بر عهده نهادهای تصمیمگیر نینداختند.
ایران نیازمند یک رویکرد جامع و واقعبینانه در مدیریت منابع انرژی است. سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، بهبود زیرساختهای انتقال انرژی و آموزش مردم برای مصرف بهینه انرژی باید در دستور کار قرار گیرد. همچنین، نیاز است که نهادهای تصمیمگیر به جای اتکا به نظریات غیرواقعبینانه و متوهمانه، از دیدگاههای علمی و کارشناسی بهرهبرداری کنند.
در جمعبندی میتوان گفت که بحران انرژی در ایران نه تنها ناشی از عوامل خارجی و تحریمهاست، بلکه متوهمان نیز با روشهای نادرست خود در تشدید این بحران تأثیرگذار بودهاند. به منظور دستیابی به آیندهای روشن و پایدار در حوزه انرژی، به همکاری، برنامهریزی دقیق و پذیرش واقعیتهای موجود نیاز داریم. مسئولین باید از نظریات پوچ و غیرعلمی فاصله بگیرند و به جای آن، بر پایه دادهها و واقعیتها، سیاستگذاریهای مؤثری را در پیش بگیرند. تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود که بحران انرژی در ایران به سمت بهبودی حرکت کند و کشور از ظرفیتهای بالای خود به درستی بهرهبرداری نماید.