به گزارش رسانهها، در شرایط کنونی، مذاکرات میان ایران و گروه ۱+۵ به ویژه در مورد توافق هستهای و مطالبات ویتکاف—و یا به عبارتی به معنی درخواستهای حداکثری—به شدت مورد توجه تحلیلگران و دیپلماتهای بینالمللی قرار گرفته است. سوالات زیادی در این خصوص مطرح است و یکی از مهمترین آنها این است که آیا این درخواستها میتواند زمینهساز یک توافق موقت میان ایران و طرفهای مقابل شود یا خیر.
ویتکاف که به عنوان نمایندهای از کشورها و گروههای مختلف در مذاکرات هستهای ایفای نقش میکند، اخیراً درخواستهای حداکثری را مطرح کرده است. این درخواستها به طور خاص بر توافقهایی تأکید دارد که نیاز به ارائه امتیازاتی از سوی ایران و همچنین مذاکرهکنندگان غربی دارد. در واقع، هدف از این درخواستها ایجاد یک بستر مناسب برای پیشبرد مذاکرات و دستیابی به یک توافق میانمدت و احتمالی است.
بسیاری از کارشناسان سیاست خارجی بر این باورند که این نوع درخواستها میتواند به عنوان ابزاری برای کاهش تنشها و آغاز یک روند دیپلماتیک در نظر گرفته شود. با این حال، برخی دیگر بر این عقیدهاند که این روند ممکن است به قیمت واقعیسازی یک توافق پایدار و بلندمدت تمام شود. در این راستا، نگرانیها درباره احتمال از دست رفتن فرصتها برای فعالسازی مکانیسم ماشه در ماه اکتبر به شدت افزایش یافته است.
مکانیسم ماشه، که به نوعی به کشورهای اروپایی و سایر کشورهای دلسوز توافق هستهای اجازه میدهد تا در صورت عدم پایبندی ایران به تعهداتش، به اقداماتی از جمله اعمال مجدد تحریمها بپردازند، تحت تأثیر این مذاکرات و تصمیمگیریها قرار دارد. اگر توافق موقت به سرانجام برسد، این احتمال وجود دارد که زمان کافی برای فعالسازی مکانیسم ماشه و تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی مشخصشده توسط انصار آن در اختیار قرار نگیرد.
به بیان دیگر، در صورتی که ایران و کشورهای غربی منجر به امضای یک توافق موقت شوند، میتوان انتظار داشت که ایران به نحو چشمگیری از بازیابی ظرفیتهای اقتصادی و تجاری خود بهرهبرداری کند. این مهم در شرایطی که اقتصاد ایران به شدت تحت تأثیر تحریمها قرار داشته و بهدنبال راههای خروج از این بحران است، میتواند یک نقطه عطف باشد.
با این حال، در مقابل، مسئلهای که باید به دقت مد نظر قرار گیرد، احتمال غفلت از توافقهای طولانیمدت و تعهدات برخی از کشورها نسبت به توافق هستهای است. برخی از ناظران بر این باورند که توافق موقت میتواند به نوعی جشن تولدی باشد که در نهایت منجر به غفلت از اصول و قواعد اصلی هستهای و دیپلماتیک شود.
در این راستا، گفتوگوهای جاری لازم است مد نظر قرار گیرد؛ زیرا اگرچه ممکن است این مذاکرات نشاندهنده پیشرفت قابل توجهی در سطح دیپلماتیک باشد، اما باید به خطرات احتمالی آن نیز توجه شود. پیشبرد اهداف دیپلماتیک بدون توجه به حقایق و واقعیتهای سیاسی و اقتصادی هر دو طرف، میتواند به یک سردرگمی بزرگ منجر شود.
بنابراین، ایران و طرفهای مقابل باید با دقت و وسواس بیشتری به بررسی این درخواستهای حداکثری بپردازند. طبیعتاً، درک درست موقعیتهای سیاسی و اقتصادی هر یک از طرفین میتواند شرط لازم برای موفقیت در مذاکرات و دستیابی به یک توافق بدون از دست دادن فرایند سازنده در نظر گرفت.
در پایان، این سؤال که آیا درخواستهای حداکثری ویتکاف به ایران میتواند به توافق موقت منجر شود یا خیر، به تدبیر و دوراندیشی طرفین پشتیبان این مذاکرات بستگی دارد. به هر حال، چالشهای موجود در مسیر دستیابی به یک توافق پایدار همچنان پابرجا است.