وزیر محترم! معلمان چوپان نیستند و دانشآموزان ما نیز گوسفند نیستند! بیایید به جنسیت واقعی آموزش نگاه کنیم!
در روزهایی که آموزش و پرورش به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه فرهنگی و اجتماعی کشور به شمار میرود، بیان یکدستی و تصمیمگیری در این حوزه به شدت حائز اهمیت است. معلمان، این قشر فرهیخته و زحمتکش، نقشی فراتر از افرادی دارند که صرفاً در کلاسهای درس به تعلیم و تربیت دانشآموزان مشغولند. آنها در واقع راهبران فکری و اجتماعی نسلهای آینده هستند و باید به این واقعیت توجه ویژهای داشته باشیم.
در این میان، سوال مهمی که باید به آن پاسخ داده شود این است که آیا میتوان معلمان را به عنوان چوپانانی در نظر گرفت که تنها وظیفهشان هدایت دانشآموزان به سمت یادگیری و تربیت عمومی است؟ آیا میتوان گفت که دانشآموزان، گوسفندانی هستند که بدون هیچگونه تفکر و انتخاب، به دنبال معلم خود حرکت میکنند؟ پاسخ به این سوال روشن است. معلمان، با دانش و تجربه خود، همواره در تلاش هستند تا ذوق و شوق یادگیری را در دانشآموزان ایجاد کنند و آنها را به عنوان افرادی مستقل و توانمند پرورش دهند.
به طور خاص، شاید نگاهی به ساختار فعلی آموزش و پرورش و شرایط موجود در آن بتواند شرایط واقعی را نمایان کند. در حقیقت، نظام تعلیم و تربیت در کشور ما به گونهای طراحی شده است که در آن، انتظار میرود دانشآموزان در چارچوبهای مشخص و از پیش تعیین شده حرکت کنند. این رویکرد، به جای تشویق به تفکر خلاق و روحیه نقد و تحلیل در دانشآموزان، موجب شکلگیری نسلی میشود که در آنها اشتیاق پرسشگری و کنکاش به سرعت کمرنگ میشود.
از طرف دیگر، در این فرآیند باید به این نکته توجهی جدی داشته باشیم که در عصر اطلاعات و فناوری، نیاز به رویکردی تازه در عرصه آموزش و پرورش احساس میشود. امروز، معلمان باید به عنوان مربیان و مشاورانی در کنار دانشآموزان قرار گیرند و به آنها کمک کنند تا با چالشهای زندگی مدرن آشنا شوند و مهارتهای لازم برای مواجهه با این چالشها را فراگیرند.
همچنین، یکی از مشکلات اساسی در نظام آموزش و پرورش کشورمان، عدم توجه به تنوع جنسیتی و اجتماعی در فضای آموزشی است. این امر باعث میشود که بسیاری از استعدادها و توانمندیهای پنهان دانشآموزان شناسایی نشده و به فراموشی سپرده شوند. به عبارتی دیگر، ما نیاز داریم تا نگاهی جامعتر و عمیقتر به آموزش و پرورش داشته باشیم و به نتایج تحقیقات علمی و مطالعات مربوط به ابعاد مختلف یادگیری توجه کنیم.
اگر به آمار و ارقام توجه کنیم، در حال حاضر بیش از ۱۳ میلیون دانشآموز در کشور تحت نظر آموزش و پرورش قرار دارند. این تعداد، نشاندهنده ظرفیت بسیار بالای کشور در زمینه آموزشی است. اما آیا ما به تمامی این ظرفیتها توجه کافی داریم؟ آیا نظام آموزشی ما، توانسته است تمامی این استعدادها را به درستی شناسایی و پرورش دهد؟ پاسخ به این سوالات نیازمند برنامهریزی دقیق و تحولی اساسی در ساختار آموزشی کشور است.
در خاتمه، خطاب به وزیر محترم آموزش و پرورش و سایر مسئولان مرتبط، این نکته را یادآور میشویم که معلمان، نه چوپانند و نه دانشآموزان میتوانند به عنوان گوسفند در نظر گرفته شوند. ما نیاز داریم تا به جنسیت واقعی آموزش توجه کنیم و با اتخاذ رویکردهای نوین و علمی، نسل آتی را توانمندتر از قبل پرورش دهیم. امید است که با توجه به این نگرش جدید، بتوانیم آیندهای روشن و سرشار از موفقیت برای کشور عزیزمان به ارمغان آوریم.