-
داستان خوابیدن مامان و ستایش
داستان خوابیدن مامان و ستایش از اون داستانهایی که سر دراز دارد و هیچ وقت هم تمامی ندارد حالا تا حافظه ام یاری میکنه بعضی هاش را اینجا ثبت میکنم :
ستایش از بچگی بگی نگی یه دختر هم چین تیزی بود حالا از خود تعریف نباشه ها
یه شب هنوز دو ماهش نشده بود که مادر و بچه فرصت کردند برای ۵ دقیقه چشمهاشون را رو هم بگذارند مادر وقتی مطمئن شد دختر نازنازش خوابیده خودش هم با خیال راحت و با حفظ با فاصله از بچه خوابید (که یه وقت خوابش سنگین نشه و روی بچه غلت نزنه ))
وقتی غرق خواب بود ناگهان یه چیزی پشت کمرش احساس کرد شبیه یه ماهی کوچول
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان