تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 30 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796732767




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شاگردان ائمه اطهار ( ع ) و آثار علمي آنان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شاگردان ائمه اطهار ( ع ) و آثار علمي آنان
شاگردان ائمه اطهار ( ع ) و آثار علمي آنان شاگردان ائمه ( ع ) ، سهم بسزايي در گسترش روايات آن بزرگواران و کتابت حديث داشته اند. در عصر امام سجاد ( ع ) ،شاگردان ايشان ، همزمان با فعاليتهاي ديگر گروه هاي علمي در مدينه مشغول فعاليت بودند . چند تن از ممتازين شاگردان امام سجاد ( ع ) که در زمينه ي مسائل علمي و فرهنگي فعاليت داشتند ، عبارت اند از : يحيي بن ام طويل ، که به دست حجاج بن يوسف به شهادت رسيد . جبير بن مطعم . سعيد بن جبير ( م 95 ق ) ، که در تفسير و فقه ، دستي داشت و به همراه قاريان ، به قيام ابن اشعث پيوست و سرانجام به دست حجاج به شهادت رسيد . ابوحمزه ثمالي ، که داراي تأليفاتي است . رساله ي حقوق امام سجاد ( ع ) و دعاي معروف ابوحمزه ثمالي را او از امام ، روايت کرده است . در روزگار امام باقر ( ع ) ، شمار راويان از آن حضرت رو به فزوني نهاد . چهار تن از برجسته ترين صحا بيان ايشان عبارت اند از : محمد بن مسلم ،(1)زراره بن اعين ،(2) ابوبصير ليثي و بريده بن معاويه ي عجلي ، که امام صادق ( ع ) درباره ي آنها فرمودند : (( اگر اين چهار تن نبودند ، کسي از تعاليم دين ، بهره نمي يافت ، اين چند تن ، حافظان دين بودند و احاديث پدرم را زنده کردند . ))(3) ابان بن تغلب از جمله شاگردان ائمه ( ع ) است که با امام سجاد ( ع ) ، امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) ، معاصربود . او در همه ي رشته هاي علوم ، پيشقدم بود و از جمله ، در فقه ، حديث، ادبيات و لغت ،سرآمد بود . امام باقر ( ع ) ، از او خواست که در مسجد مدينه بنشيند و براي مردم ، فتوا صادر کند . او بيش از سي هزار حديث نقل کرده که عمدتاً در مسائل فقهي است . ابان ، مکتوبات متعددي ، اعم از کتاب و رساله دارد که در الفهرست ابن نديم و طوسي ، ذکر شده است .(4)در مکتب امام صادق ( ع ) نيز در همه ي رشته هاي علوم ، که هر کدام به نحوي در رشد فردي و اجتماعي تأثير داشت ، تتبع و بحث مي شد . تعداد اصحاب امام را چهار هزار تن بر شمرده اند.(5) تعدادي از شاگردان مبرز او ، هر يک در رشته اي تخصص داشتند . ابان بن تغلب ، در فقه تبحر داشت . حمران بن اعين ، در علوم قرآن ، دستي داشت و زراره بن اعين ، در مناظره و مباحث فقهي ، سرآمد بود . مؤمن طاق ، در مسائل کلامي تخصص داشت و هشام بن حکم نيز به شرکت در جلسات مناظره علاقمند بود . در اينکه جابربن حيان که در علوم شيمي شهرت دارد ، از شاگردان امام صادق ( ع ) باشد ، اقوال مختلفي بيان شده است . ابن نديم ، قفطي و ابن خلکان ، وي را از شاگردان امام دانسته اند ؛ اما در کتابهايي همچون رجال الطوسي و الفهرست نجاشي که به منظور بررسي رجال شيعه تدوين شده اند ، وي در شمار شاگردان امام نيامده است . 1-اصحاب اجماع در ميان شاگردان ائمه ( ع ) ، هجده تن مشهور به (( اصحاب اجماع )) هستند . ، اين عده رواياتشان پذيرفته شده و مورد اعتماد است و اگر سند روايت تا آنجايي که اصحاب اجماع واقع شده اند ، صحيح باشد ، واسطه هاي بعدي بررسي نمي شود و روايت ، صحيح تلقي مي گردد . اصطلاح اصحاب اجماع در کتاب کشي ( م 340 ق ) به کار رفته ودرباره ي عده اي از اصحاب ائمه ( ع ) چنين تعبير کرده است : أجمعت العصابه علي تصحيح ما يصح عن جماعه .دانشمندان اين فن ، بر روا ياتي که از جماعتي از اهل حديث به نحو صحيح روايت مي شود ، صحه گذاشته اند . (6)اين عده ، شش نفر از اصحاب امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) هستند که عبارت اند از : 1.زراره بن ا عين ( م 150 ق ) .او از جمله مراجع حديث و روايت در مذهب اهل بيت ( ع ) به شمار مي رود . امام صادق ( ع ) فرمود : (( اگر زراره و امثال او نبودند ، احاديث پدرم از ميان مي رفت )) . احاديث برجاي مانده از زراره در کتب حديثي يکهزار و هشتصد روايت است که 1263 مورد آن از امام باقر ( ع ) و 494 مورد آن ، از امام صادق ( ع ) است . (7)2.بريده بن معاويه عجلي ( م 150 ق ) 3.معروف بن خربوذ .4.ابوبصير يحيي بن قاسم ( م 150 ق ) 5.فضيل بن يسار نهدي 6.محمد بن مسلم ( م 150 ق ) .(8) مجموع روايات باقي مانده از محمد بن مسلم ، 1981 حديث است که با عنوان مسند محمد بن مسلم ، جمع آوري شده ا ست . شش نفر ديگر به شرح زير ، تنها از اصحاب امام صادق ( ع ) هستند :7. جميل بن دراج 8. عبدالله بن بکير بن اعين : او بعدها فطحي مذهب شد . فطحيان ، معتقد به امامت عبدالله افطح بعد از امام صادق ( ع ) هستند . 9. عبدالله بن مسکان . 10.ابان بن عثمان احمر . او مذهب ناووسي داشت . ناووسيان ، معتقدند امام صادق ( ع ) از دنيا نرفته و ظهور خواهد کرد . 11. حماد بن عيسي ( م 209 ق ) . 12.حماد بن عثمان بن زياد .(9) و شش تن ، از اصحاب امام کاظم (ع) و امام رضا ( ع ) به تفصيل زير بودند : 13.يونس بن عبدالرحمان ( م 208 ق ) 14.صفوان بن يحيي ( م 210 ق ) او کتابهاي متعددي درباره ي آثار ائمه ( ع ) به رشته تحرير درآورد . 15. حسن بن محبوب سراد ( م 224ق ) 16.محمد بن ابي عمير ( م217ق ) . وي چون نوشته ها و کتابهايش در اثر حادثه اي از بين رفت ، احاديث را نمي توانست با سند کامل و متصل ، نقل کند . از اين رو ، علما ، احاديث مرسل او را همچون احاديث مسند ، تلقي کردند . 17.عبدالله بن مغيره 18.احمد بن محمد بزنطي ( م 221 ق ) . (10)اصحاب اجماع ، داراي مرجعيت علمي در بين شاگردان ائمه ( ع ) بودند . کشي ، اصحاب اجماع را چنين دسته بندي و توصيف کرده است : دسته اول ، کساني که فقه آنها پذيرفته شده و به عنوان اولين فقيهان مطرح اند ؛ دسته دوم ، کساني که به فقه آنان ، اعترف و اقرار شده است ؛ دسته سوم ، کساني که به فقه و علم آنان ، اقرار شده است . اين عده ، در عصر خود به عنوان کارشنا س فقه و حديث شيعه ، شنا خته شده بودند، به طوري که تشخيص آنان در صحت و سقم يک روايت براي راويان ديگر ، معتبر بود . اصحاب اجما ع ، به اصول و قواعد استدلال ، آشنا بودند وزماني که دسترسي به امام ، ممکن نبود ، به عنوان نمايندگان امام ، به نشر فقه و حديث ، مبادرت کردند و پاسخگوي اشکالات شيعيان بودند ، چنانکه امام باقر (ع) به ابان بن تغلب دستور داد و در مسجد مدينه بنشيند و براي مردم ، فتوا بدهد و امام صادق ( ع ) ، چهار تن از اصحاب اجماع به نامهاي زراره ، محمد بن مسلم ، ابوبصير مرادي و بريد بن معاويه را حاملان حديث پدرش معرفي کرد که بدون آنها ، هيچ کس ، قادر به شناخت مکتب و استنباط دين نخواهد بود . (11)موارد متعدد ديگري يافت مي شود که ائمه ( ع ) مراجعه کنندگان را به يکي از اصحاب اجماع ، ارجاع داده اند .(12) امام صادق ( ع ) ، سليم بن ابي حبه را به ابان بن تغلب ، ارجاع داد ، (13)چنانکه در مورد ديگر ، به محمد بن مسلم ، ارجاع داد . (14)بر اساس مصادر رجال شيعه ، تعدادي از اصحاب اجماع ، دست کم در دوره اي از حيات خود ، تابع مذهب شيعه ي دوازده امامي نبوده اند . از جمله آنان مي توان از عبدالله بن بکير ، صفوان بن يحيي ، حماد بن عيسي ، ابان بن عثمان ، جميل بن دراج و علي بن حسن بن فضال نام برد . تعدادي از آنان ، تا آخرعمر بر مذاهب فطحيه و واقفيه وفادار ماندند . با اين حال ، دانمشمندان حديث ، پس از احراز صداقت و دقت و احتياط ، اقوال اين عده را پذيرفته اند . 2-کتب اصحاب ائمه ( ع ) در اثر تلاشهاي فراوان امام باقر ( ع ) و امام صادق (ع ) ، راويان اوليه ، صدها اصل و جزوه ي حديثي در ابواب گوناگون فقه و عقايد اسلامي تأليف کردند که گرچه حوادث روزگار ، بسياري از آنها را در کام خود فرو کشيد ؛ ليکن محتواي آنها غالباًبه نوشته هاي دوره هاي بعد ، منتقل گرديد . رجال النجاشي ،الفهرست طوسي و معالم العلماء ابن شهر آشوب ، معرف خوبي جهت پي بردن به نام و نشان اين کتب و نويسندگان و مصنفان آن است . در اين دوران ، که آغاز تدوين و تأليف کتب بود ، امام صادق (ع) با تأکيد و ترغيب بر مکتوب کردن اطلاعات ، شاگردان او را واداشت که احاديث آن بزرگواران را ثبت کنند . در اثر اين فعاليتها ، کتب بسياري به رشته تحرير درآمد که تعداد چهار صد کتاب آن ، مشهور به (( اصول چهار صدگانه )) ( الأصول الأربعمئه ) شد . نبايد از نظر دور داشت که روايات منقول از امام باقر ( ع ) و امام صادق (ع ) ، از نظر صدور و تدوين ، به زماني مربوط مي شود که کتابت حديث ، متداول بود و بسياري از نابساماني ها برطرف شده بود . هر چند کتبي که صحابيان ائمه ( ع ) تدوين کردند ، هم اکنون باقي نمانده اند ؛ اما طبق قرائن تاريخي ، اکثر آنها تا قرن چهارم و پنجم هجري وجود داشته و به احتمال زياد ، مورد ملاحظه ي مؤلفان کتب اربعه و فهرست نويسان بوده است . اينک به معرفي مهم ترين تأليفات اصحا ب ائمه ( ع ) مي پردازيم. الف ) اصول چهارصدگانه اصل ، کتابي است که ازکتاب ديگري گرفته نشده و محتواي آن ، مسموعات مؤلف ، به صورت مستقيم ويا با واسطه از معصوم است ؛ اما در تصنيف ، همه مطالب و يا بعضي از آنها منقول از کتاب ديگري است . اين اصول ، چهار صد مجموعه يا رساله ي کوچک از روايات در زمينه هاي مختلف اعتقادي ، احکام ، سنن و تفسير واخلاق بوده که پايه هاي اساسي معارف شيعه به شمار مي آمده اند . و بعدها با آغاز تدوين مجموعه هاي حديثي بزرگ ، ضمن آنها در ابواب مختلف آمده اند تا دستيابي به مطالب آنها راحت تر باشد ؛ زيرا اصول چهارصدگانه از ترتيب خاصي در نوشتار ، برخوردار نبود و بيشتر احاديث آنها در جلسات مختلف و احيانا در پاسخ به سؤالات ، نوشته شده و فاقد هر گونه نظم و فصل بندي مشخصي بوده است . پس از درج اين ا صول در مجموعه هاي حديثي ، مراجعه و نياز به آنها کمتر شد تا به مرور زمان ، بيشتر نسخه هاي آنها مفقود شد و کتب اربعه ( الکافي ، کتا ب من لايحضره الفقيه ، التهذيب و الاستبصار ) جانشين اين اصول شد . البته تعداد کتب حديثي که اصحا ب ائمه ( ع ) تأليف کرده اند ، بيش از اين رقم بوده که در کتب فهرست به آنها اشاره مي شود ؛ اما متأسفانه ، اين کتب باقي نمانده و دستخوش حوادث شده اند . شيخ طوسي ، نام مؤلفان 63 اصل از اين اصول را ذکر کرده است (15)و نجاشي ، نام جمعي از اصحاب اصول را در کتاب خود ، آورده است . همچنين شيخ آقا بزرگ تهراني ، تعداد 117 اصل از اين اصول را در الذريعه برشمرده است . (16)همه ي اين ا صول ، در زمان حيات ائمه ( ع ) تأليف شده اند و درباره ي اکثر مؤلفان آنها گفته شده که از شاگردان امام صادق ( ع ) بوده اند ،(17) هر چند با نگاهي به الفهرست شيخ طوسي ، مشخص مي شود که در ميان اصحاب اصول ، غير از ا صحاب امام صادق ( ع ) ،اصحاب ديگر امامان ، همچون اصحاب امام کاظم ( ع ) نيز ديده مي شوند .( 18)تفاوت (( اصل )) و (( کتاب )) در کتابهاي نجاشي و طوسي کاملاً مشخص نيست و اين دو ، متراد ف با يکديگر به کار رفته اند ، چنانکه در مواردي نجاشي از کسي با عنوان (( له کتاب )) ياد کرده ؛ اما شيخ طوسي از او با عنوان (( له اصيل )) ياد مي کند که نشان مي دهد اين دو واژه در آن زمان به يک معنا کار رفته اند . اين اصول ، اهميت فراواني داشته اند و از علايم صحت روايت در نزد قدما ، وجود حديث در شماري از اين اصول بوده است.در اعتبار و وثاقت اين اصول ميان اخباريان و اصوليان ، اختلاف است . از نظر اخباريان ، تمام روايات موجود دراين اصول ، معتبر است .آنان معتقدند اين (( اصول )) به دستور ائمه ( ع ) تدوين شده و مکرر بر آنان عرضه شده و ايشان مطالب (( اصول )) را تأييد کرده اند . استرآبادي بيان مي کند . که آنچه در کتب اربعه موجود است ، کلاً از ا صول اخذ شده ا ست . موضع اصوليان در اعتبار اين کتابها برعکس است و بيشتر شکاکانه به اين اصول مي نگرند ؛ زيرا تعدادي از مؤلفان اين اصول ، عقايد ديني منحرفي داشته اند و از آنجا که اخبار آحاد در اين اصول يافت مي شود ، موضع شيخ طوسي اين است که چنادنچه راويان اين اخبار صحه و موثق باشند ، اخبارشان قابل قبول است . اصوليان ، مستقلا حديث ذکر شده در اصل را به عنوان منعکس کننده ديدگاه امام نمي پذيرفتند و يان مي داشتند که احاديث منقول در اصول ، از نقد مستثني نيستند و بررسي هر اصلي با جرح و تعديل مؤلف آن همراه خواهد بود .(19)اين اصول به طور مستقيم و يا با واسطه کتب ديگر در اختيار مؤلفان کتب اربعه قرار گرفته و آنان پس از طبقه بندي و تبويب احاديث کتب و جوامع حديثي شيعه را فراهم آوردند چنانکه شيخ صدوق در مقدمه کتاب من لا يحضره الفقيه آورده است :آنچه در اين کتاب آوردم ، به نقل از کتب مشهوري است که تکيه گاه و مرجع دانشمندان ، از جمله کتب حريز بن عبدالله سجستاني ، کتب عبيدالله بن علي حلبي ، کتب علي بن مهزيار اهوازي ، کتب حسن بن سعيد ، نوادر احمد بن محمد و ... است . (20)همچنين از عبارت شيخ طوسي در ابتداي مشيخه ي تهذيب بر مي آيد که تعداد قابل توجهي از اين اصول ، در اختيار او بوده و او در تأليف التهذيب و الاستبصار از آنها سود جسته است .(21)با درج اين اصول در مجامع حديثي ، به تدريج اين اصول در معرض فراموشي قرار گرفت . در عين حال از اظهارات محمد بن ادريس در مستطرفات السرائر ، سيد بن طاووس در کشف المحجه و شهيد در ذکري و کفعمي در المصباح بر مي آيد که تعدادي از اين اصول تا زمان اين بزرگان، موجود بوده و مورد استفاده واقع شده است . (22)تعدادي از اين اصول تا عصر حاضر باقي مانده و با عنوان الأصول السته عشر به چاپ رسيده است . اين کتاب مشتمل بر شانزده اصل از اصول است که حجم هر يک از اصول ، بين پنج تا پانزده صفحه است . محتواي اين اصول ، متضمن رواياتي از ائمه (ع ) در خصوص مسائل اخلاقي و فقهي است . (23)ب) کتابهاي مسائل عنوان تعدادي از کتابهايي که از اصحاب ائمه (ع ) باقي مانده، «مسائل » است با محدود شدن ارتباط مستقيم ميان ائمه (ع) و شيعيان ، پس از امام صادق (ع ) سؤالات به عنوان مسئله مطرح مي شد و امام (ع ) ، بدان پاسخ مي داد . سؤالات ،بيشتر از طريق واسطه هاي مطمئن ، خدمت امام ارسال مي شد و شيعيان هر منطقه ، معمولا چنين رابطي داشتند. (24)از طرف ديگر ، از آنجا که پاسخهاي امامان ، در حکم روايت حديث به شمار مي رفت ، محدثان در مقام جمع آوري و تدوين بر آمدند و عده اي توانستند اين مجموعه ها را با عنوان «مسائل » ، تدوين کنند که همچون استفتآئات کنوني بوده است .در رجال النجاشي و الفهرست شيخ طوسي ، تعدادي از اين نوشته ها که با عنوان«مسائل »از آنها ياد شده ، به شرح زير آمده است :داوود صرف که امام زين العابدين (ع ) را ديده ، کتاب مسائل داشته است .(25)حلبي کتاب مسائل امام صادق (ع ) داشته است .(26)براي تعدادي از مؤلفان کتابهاي با عنوان مسائل الکاظم ( ع ) ياد شده است که مي توان از مسائل ريان بن شبيب ، حسن بن علي بن يقطين و صفوان بن يحيي و علي بن جعفر ( ع ) نام برد .(27)همچنين عده ا ي کتابهاي با عنوان مسائل الرضا داشته اند که از جمله ي آنها محمد بن ابن عمير ، ياسر خادم ، محمد بن سهل و حسن بن علي وشاء را مي توان نام برد .(28)ايوب بن نوح بن دراج ، احد بن اسحاق و هارون بن مسلم ، هر يک کتاب مسائل امام هادي (ع ) داشته اند .(29)امام عسکري (ع ) نيز کتاب مسائل و توقيعات ، داشته ااست .(30)بيشتر تأليفات ياد شده از اصحاب ائمه (ع) در زمينه ي احاديث و کمتر به رشته هاي ديگر علمي پرداخته اند ، هر چند در مسائل کلامي نيز فعالتهايي صورت گرفته است . البته غير از مجموعه اي که مشهور به (( الاصول الأربع مائه )) شد ، اصحاب ائمه ( ع ) ، کتابهاي بسيار ديگري را تأليف کرده اند که در .کتب فهرست ، به آنها اشاره شده است . مجموع کتابهاي که شيخ طوسي در الفهرست تا نيمه ي قرن پنجم به عنوان مؤلفات شيعه جمع آوري کرده ، در حدود 2150 کتاب است که نشان ازرواج دانش و تأليفات در ميان شيعيان است . از جمله کتابهاي اصحاب ائمه ( ع ) ، مي توان به موارد زير اشاره کرد : ازاصحاب علي (ع ) ، ابورافع ، کتابي با عنوان السنن و الأحکام تدوين کرد . (31)محمد بن مسلم از اصحا ب امام باقر (ع ) ، کتابي با عنوان ، أربع مائه مسئله ، تدوين کرده بود که شامل پاسخهاي امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) در مسائل مختلف بود . هشام بن حکم ،علاوه بر آنچه در فقه و اصول ، تأليف کرد در عرصه ي نقد زنادقه و ملحد ان کتابهايي در امامت ، جبرو اختيار ، قضا و قدر و ديگر مباحث رايج کلامي آن دوران ، تأليف کرد . براي وي 21تأليف شمرده شده است .(32) زراره بن اعين ، کتابهايي در موضوع استطاعت و جبر و اختيار نوشت و مؤمن طاق ، علاوه برکتابهايي در زمينه ي معارف ، کتابي درباره ي مناظرات خود و يارانش با ابوحنفيه تأ ليف کرد . 3. دانشمندان شيعه در عصر غيبت قرن چهارم تا نيمه اول قرن پنجم ، دوران شکوفايي علوم شيعه است . ضعف خلافت عباسي و درگير شدن علماي اهل سنت با جرياناتي همچون معتزله ، فرصت بسيار مناسبي براي بزرگان و دانشمندان شيعه پديد آورد . با آغاز حکومت آل بويه در عراق ، دانشمندان شيعه ، از اين فرصت پيش آمده ، بهترين استفاده را کردند و علوم شيعي را گسترش و غنا بخشيدند . در اين دوران ، شيخ صدوق ، شيخ مفيد ، سيد رضي ، سيد مرتضي و و شيخ طوسي ، قواعد مذهب جعفري را منتشر کردند و دانشجويان را به تعاليم علوم شيعي دعوت کردند . در زير ، زندگينامه ي تعدادي ار برجسته ترين علمايي که در اين دوران ، سهم بسزايي در گسترش تعاليم شيعي داشته اند ، مي آيد . 1-3 . شيخ کليني ابوجعفر محمد بن يعقوب کليني ( م 329 ق ) درکلين ، يکي از روستاهاي شهر ري ، ديده به جهان گشود . او از محضر پنجاه استاد ، بهره برد . مهم ترين استادان وي ، علي بن ابراهيم بن هاشم قمي ( صاحب تفسير القمي ) و محمدبن يحيي قمي هستند . از شاگردان او نيز مي توان به ابوغالب زراري (صاحب رساله أبي غالب الزراري) ، جعفر بن محمد ابن قولويه و محمد بن ابراهيم نعماني ( صاحب کتاب الغيبه ) اشاره کرد شيخ کليني ، تأليفات اندکي دارد و همچون شيخ صدوق ، شيخ مفيد و شيخ طوسي، پرتأليف نيست . وي با بيست سال تلاش مداوم ، اثر مشهور خود به نام الکافي را به جان دانش ، عرضه کرد . در عصر کليني ، مشهورترين کتب حديثي اهل سنت : صحيح البخاري ( م 256 ق ) ، صحيح مسلم ( م 261 ق ) ، سنن ابن ماجه ( م 273 ق ) ، سنن أبي داوود ( م 275 ق ) ، سنن الترمذي ( م 279 ق ) و سنن النسائي ( م 303 ق ) تدوين شده است . کليني ، نيز در همين عصر – که زمان تدوين دانشنامه هاي حديثي بود – اقدام به چنين عملي کرد . اختلاف و تشتت روايات در عصر کليني ، موجب شد تا او دست به تأليف الکافي بزند . وي از ميان سيصد هزار حديث ، 33)شانزده هزار حديث را انتخاب کرد و در الکافي آورد . اين کتاب مشتمل بر احاديثي در زمينه ي عقايد ، فقه، آداب و اخلاق و زندگي معصومان ( ع ) است . از امتيازات کتاب الکافي اين ا ست که با ذکر سلسه سند ، به ثبت احاديث پرداخته است . يکي ازمعيارهايي که کليني براي درج حديث در الکافي به آن عنايت داشت ، معيار (( رضا و تسليم )) است ؛ زيرا امامان ( ع ) فرموده بودند : در صورتي که شناخت حديث بر شما مشکل شود ، به هر حديثي که مايل باشيد ؛ از باب رضا و تسليم ، مي توانيد عمل نماييد . (34)احاديثي که کليني در الکافي نقل کرده ، همه به صورت سماع و يا اجازه نيست ؛ بلکه بعضي مرويات وي ، از کتب متداول در همان عصر ، اخذ شده است . کليني ، به اين گونه تأليفات ، دسترسي داشته است ، خصوصاً که هنوز ، زماني از تدوين اصول اربعمئه نگذشته بود . او در فروع الکافي از 79 شيخ به صورت مستقيم ، روايت نقل مي کند که تعدادي از آنها ، همعصر او نبوده اند . اين افراد ، تأليفاتي داشته اند که کليني به آنها دسترسي داشته و مستقيم از آنها نقل کرده است .( 35)مهم ترين مشايخ کليني که از آنها احاديث بسياري در الکافي آورده ، علي بن ابراهيم و محمد بن يحيي قمي هستند . کليني از علي بن ابراهيم ، 5622 حديث و از محمد بن يحيي 4836 مورد ، نقل کرده است . شيوخ کليني ، همه از ثقات نبوده اند ، بلکه ميان آنها افراد ضعيف و مجهول نيز ديده مي شود . از همين رو ، لازم است در احاديث الکافي ، بررسي لازم صورت بگيرد و تنها با آمدن حديثي در الکافي ، نمي توان حکم به صحت آن داد ، بلکه بايد سند و محتواي حديث در بوته ي نقد و بررسي قرار گيرد . کليني ، همچنين کتابي درزمينه ي رجال و کتاب ديگري درباره ي قرامطه داشته است . 2-3. شيخ صدوق ابوجعفر محمد بن علي بن حسن بن موسي بن بابويه قمي ، ملقب به (( شيخ صدوق )) ( م 381 ق ) ، محدث و فقيه بزرگ شيعه ي اماميه است . از مهم ترين استادان وي از پدرش – که جزو محدثان و فقهاي برجسته ي عصر خويش بود - و محمد بن حسن بن احمد بن وليد ، مي توان نام برد . از راويان و شاگردان او نيز مي توان شيخ مفيد ، هارون بن موسي تلعکبري ، علي بن محمد خزاز و حسين بن عبيدالله غضائري را ذکر کرد . شيخ صدوق ، پس از کسب علم در قم ، به ري – که در آن زمان ، پايتخت آل بويه بود – رفت و در اين شهر اقامت گزيده . وي ، مسافرتهاي بسياري براي کسب علم کرد . او براي استماع حديث ، به خراسان ، نيشابور ، مرو رود ، سرخس ، سمرقند ، بلخ ، ايلاق ، فرغانه ، همدان ، بغداد، کوفه ، مکه ، مدينه و فيد(36) سفر کرد . آثار قلمي شيخ صدوق در زمينه هاي مختلفي همچون کلام ، حديث و فقه است . پايبندي به حديث ، مشخصه ي کلي تمام آثار صدوق است . ابن باويه ، از نظر فکري ازمکتب اخباريان متقدم قم به شمار مي رود . او را بايد آخرين متفکر اين مکتب دانست که آثارش بخش عمده ي ميراث اخباريان را تشکيل مي دهد . مشخصه ي کلي اين مکتب در مبا حث کلامي ، تکيه بر اخبار و احاديث در تعريف مفاهيم و اثبات قضاياي کلامي است . در واقع ، کلام ابن بابويه را بايد متون احاديث دانست که با کمترين تصرف ممکن ، در قالب يک نظام کلامي ريخته و تدوين کرده است . او در زمينه ي کلام با مکاتب متنوعي در برخورد بوده است . وي کتاب ابطال الغلو و التقصير را در رد اهل غلو و کساني که در حق ائمه ( ع ) ، کوتاهي مي کنند ، تأليف کرد و کتاب کمال الدين را براي تبيين مهدويت از ديدگاه اماميه نوشت و کتاب التوحيد را براي رد اتهامات مخالفان در مورد قول تشبيه و جبر ، تأليف کرد . از حرکتهاي مهم ابن بابويه درکلام اماميه را بايد تدوين آثاري دانست که شکل يک رساله ي اعتقادي را داشته اند که رساله الاعتقادات وي ، از همين نمونه است . در زمينه ي فقه نيز او بر حديث تکيه دارد و نه تنها قياس ، بلکه استنباط و ا ستخراج را نيز غير مجاز دانسته است . او هرچند مخالف قياس و اجتهاد بود ؛ اما فقه او فقه تعبدي نبود ، بلکه فقه تعليلي بود . وي به پيروي از احاديث ، معتقد بود احکام شرع ، اغلب تابع مصالح بندگان هستند و اين طرز فکر ، به طور گسترده در کتاب علل الشرائع ، مطرح شده و در جاي جاي کتاب من لايحضره الفقيه نيز بدان توجه شده است . در زمينه ي حديث ، او از مشايخ بسياري حديث شنيد . اغلب آثار حديثي شيخ صدوق ، آميخته اي از احاديث شيعه با احاديث برگزيده ي اهل سنت است . ابن بابويه به عنوان يک محدث ، نه تنها ميراث عظيمي را به آيندگان انتقال داده ، بلکه در مورد انتقال آثار گذشتگان به آيندگان نيز نقش اساسي را ايفا کرده است.از جمله آثار وي که چاپ شده ، عبارت اند از الاعتقادات ، الأمالي ، التوحيد ، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، الخصال ، علل الشرائع ، عيون أخبار الرضا ( ع ) ، کمال الدين و تمام النعمه، معاني الأخبار ، المقنع ، کتاب من لايحضره الفقيه و الهدايه . کتاب مدينه العلم ازآثار مفقود شده ي شيخ صدوق است . اين کتاب ، مجموعه حديثي اي بزرگ تر ازکتاب من لايحضره الفقيه و بنا بر قول ابن شهر آشوب ، بالغ بر ده جزء بوده است . (37)شيخ صدوق ، در زمينه هاي تاريخي نيز آثاري داشته است، از جمله: کتاب الأوائل ، کتابي درباره ي عبدالمطلب ، عبدالله و ابوطالب ، کتابي درباره ي اصحاب برگزيده ي پيامبر ( ص ) ، کتابي درباره ي زيد بن علي و کتاب مختار بن أبي عبيد.(38)3-3. شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان عکبري ( م 413 ق ) ، مشهور به شيخ مفيد ، در عکبرا ، شهري در ره فرسنگي بغداد ، ديده به جهان گشود . عصر شيخ مفيد ، عصر شکوفايي دانش بود . از اين رو ، توانست از محضر اساتيد برجسته اي همچون ابن قولويه ( م 369 ق ) ، شيخ صدوق ( م 381ق ) و ابن جنيد اسکافي ( م 381 ق ) بهره ببرد . از شاگردان برجسته ي او مي توان سيد رضي ( م 406 ق ) ، سيد مرتضي ( م 436 ق ) ، نجاشي ( م 450 ق ) و شيخ طوسي ( م 460 ق ) را نام برد . وي نزديک به دويست اثر در کلام ، فقه اصول ، تاريخ ، تفسير ، ادب و ..... از خود بر جاي گذاشت . شيخ مفيد ، در زمينه ي فقه ، مشرب جديدي را پايه گذارد و شاگردانش سيد مرتضي و شيخ طوسي ، راه او را ادامه دادند . او براي عقل در شيوه ي اجتهادي خود ، جايگاه بلندي قائل بود آن را يکي از راه هاي رسيدن به شناخت مفاهيم قرآن و سنت مي دانست . شيوه فقهي او ، راه ميانه اي بود بين روش حديثي شيخ صدوق و شيوه قياسي ابن جنيد . شيخ مفيد ، با طرد فقه مبتني بر حديثگرايي و کنار گذاشتن روش فقهي مبتني بر رأي شخصي و قياس ، راه سومي را در فقه هموار نمود . در اين شيوه ي اجتهادي ، شيخ ، بين اخبار متعارض ، جمع کرد و از به کارگيري اخبار آحاد عاري از قرائن صحت ، خودداري کرد و با تدوين اصول فقه ، عملا فقه جديدي را پايه گذارد . نگاشته هاي تاريخي شيخ مفيد نيز مانند ديگرآثارش رنگ کلامي و اعتقادي دارد . دو کتاب وي که جنبه ي تاريخي دارد ، الجمل و الارشاد في معرفه حجج الله علي العباداست . وي در کتاب الجمل ، به شرح و تحليل جنگ جمل پرداخته و در پي دفاع از عملکرد علي ( ع ) و اثبات حقانيت وي در اين نبرد است و در الارشاد نيز – که از کا مل ترين و مهم ترين آثار مکتوب شيعه درباره ي زندگي امامان است – به شرح زندگاني آن بزرگواران پرداخته است . روش او در تاريخنگاري ، روش تحليلي است و تنها به ذکر اخبار ، اکتفا نکرده ؛ بلکه به ترکيب ، تحليل و بررسي علل و نتايج نيز توجه کرده است . او در آثار تاريخي خود ، در پي دفاع از حريم امامت و حقوق ائمه ( ع ) است . از اين رو ، به مسائل تاريخي از زاويه ي مباحث اعتقادي و کلامي نگريسته است . تأليف کتاب الجمل و الارشاد ، به انگيزه دفاع از حقانيت رفتار ائمه ( ع ) صورت گرفته که در دوران شيخ مفيد ، در معرض هجوم ايراد و سؤال قرار داشته است ؛ اما اظهار محبت او نسبت به امامان ( ع ) ، او را به ورطه ي تعصب و افراط نکشانده و براي عقل ، در برداشت از آثار و اخبار و گزينش آنها ، نقش بسياري در نظر گر فته است ،همچنان که در حديث نيز احاديث مخالف عقل را رها کرده و بدانها اعتنايي نکرده است . (39)شيخ مفيد ، در تأليف دو کتاب الجمل و الارشاد ، از منا بع دست اول که در آن زمان موجود بوده و بعدها از بين رفته اند ( مانند الجمل ابومخنف و واقدي و مقتل الحسين ابو مخنف ) ، بهره برده ا ست از اين رو ، آثار او به جهت دارا بودن بخشي از محتويات کتب مفقود شده ، داراي اهميت است . از آثار ديگر شيخ مفيد مي توان از المقنعه ، الأمالي ، أوائل المقالات ، تصحيح الاعتقاد و الافصاح في الامامه نام برد . 4-3 . سيد مرتضي سيد مرتضي ، علي بن حسين ( م 436 ق ) از علماي بزرگ شيعه ، در بغداد ، به دنيا آمد . استاد برجسته ي او شيخ مفيد و از شاگردان مشهورش شيخ طوسي ، قاضي ابن براج و ابوالفتح کراجکي و حمزه بن عبدالعزيز ، معروف به سلار هستند . سيد مرتضي ، پس از شيخ مفيد ، پيشواي شيعيان گرديد و از موقعيت اجتماعي والايي برخوردار شد ، نقابت علويان برعهده وي بود . و براي شرکت در مرا سم سياسي ، معمولاً از سوي حاکمان ، دعوت مي شد . وي از نظر مالي وضعي بسيار خوب داشت و املاک و آبادي هاي بسياري در اختيار او بود . سيد مرتضي ، از نظر علمي مورد توجه جهان اسلام بود ، به گونه اي که از نقاط مختلف کشورهاي اسلامي سؤالاتي براي وي ارسال مي شد و تعدادي از رساله هاي وي ، در پاسخ به همين سؤالات ، تد وين شده است . هشتاد اثر علمي براي سيد مرتضي شمرده شده است . الانتصار در فقه تطبيقي ، الناصريات درفقه ، الشافي در امامت – که نقد کتاب المغني قاضي عبدالجبار است - ، تنزيه الأنبياء ،الغررو الدرر ( أمالي المرتضي ) ، الذريعه در اصول فقه شيعه ، ديوان و مجموعه رساله هايي که در پاسخ به سؤالات اهل شهرها تدوين کرده نمونه اي از آنهاست . سيد مرتضي بر دانشمندان پس از خود ، تأثيرات بسياري گذاشت ؛ چنانکه شيخ طوسي در عده الأصول، غالبا بر نظريات و استدلالات او تکيه کرده و پس از تأليف کتاب الانتصار او ، شيخ طوسي مسائل الخلاف را در فقه تطبيقي نوشت . 5-3 . شيخ طوسي ابوجعفر محمد بن حسن طوسي ( م 460 ق ) ، در طوس ، يکي از شهرهاي کهن ايران ، ديده به جهان گشود . از اساتيد او مي توان از شيخ مفيد ، حسين بن عبدالله بن غضائري ( صاحب کتاب الرجال ) و سيد مرتضي نام برد . از شاگردان وي نيز مي توان محمد بن حسن فتال ( صاحب روضه الواعظين ) ، ابوسعيد منصور بن حسين آبي و حسن بن محمد طوسي ( فرزند شيخ ) را نام برد . شيخ طوسي ، پس از سيد مرتضي ( م 436 ق ) ، پشواي شيعه شد و خليفه ي وقت ، قائم بأمر الله ، کرسي تدريس کلام – که به دانشمندترين اشخاص واگذار مي شد – بدو واگذار نمود . وي در سال 448 ق ، در اثر افروخته شدن فتنه ميان شيعيان و سنيان ، که منجر به آتش زدن محل تدريس وي شد ، از بغداد به نجف مهاجرت کرد و حوزه ي درسي آنجا را سر و سامان داده ، فعال کرد . لذا بسياري از جويندگان علم براي استفاده از محضر شيخ طوسي به نجف آمدند و بازار دانش در آنجا رونق گرفت . او از جهت علمي ، سرآمد علماي شيعه اماميه است . سيطره ي علمي او به قدري بود که تا سالهاي متمادي ، آرا و نظرياتش ، اصلي مسلم شمرده مي شد و بدانها بسنده مي شد . اين وضع تا روزگار ابن ادريس ( م 598 ق ) همچنان ادامه داشت . شيخ طوسي ، آثار و تأليفات گوناگون در فقه ، ا صول ، کلام ، تفسير ، حديث ، رجال و ادعيه دارد که همواره ، مأخذ دانشمندان بوده است . اهميت کتابهاي شيخ طوسي و کتب ديگري که در آن دوران تأليف شده ، بدين جهت است که در آنها چکيده ي کتابهاي کهني که اکنون اثري از آنها وجود ندارد ، راه يافته است و اين کتب با تکيه بر آن اصول کهن، نگارش يافته اند . شيخ از کتابخانه غني اردشير بن شاپور و استادش سيد مرتضي که کتابهاي بسياري در آنها وجود داشته ، بهره هاي فراوان برده است . از جمله کتاب هاي وي ، التهذيب الاستبصار ، از اصول چهار گانه اي است که مدار استنباط احکام شرعي نزد فقهاست . الأمالي در زمينه ي حديث ، التبيان در تفسير ، تمهيد الأصول، الخلاف در فقه تطبيقي ، الغيبه در خصوص غيبت امام زمان ( ع ) ، المبسوط در زمينه ي فقه ، مصباح المجتهد در زمينه دعا و النهايه در فقه و فتواست . (40)دو کتاب وي در فهرست نويسي و علم رجال تدوين شده و در مباحث تاريخي مفيدند . به شرح زير است : الفهرست انگيزه ي شيخ از تأليف اين کتاب ، همانند نجاشي ، معرفي کتب و مصنفات شيعه است. وي در اين کتاب ، اسامي کتب و مؤلفان شيعي را جمع کرده است ؛ اما از آنجا که در کنار اطلاعات کتابشناسي ، فوايد رجالي گوناگوني در آن ديده مي شود ، از سوي دانشمندان به عنوان يکي از چهار کتاب اصلي رجال ، شناخته شده است . شيخ طوسي در الفهرست ، به شرح حال نهصد نفر از صاحبان تصنيف و اصول ، اشاره کرده و در حدود دو هزار کتاب از آثار شيعه را معرفي نموده است ؛ اما از کتب زيديه در کتب خود يادي نکرده است . ملاک او در آوردن کتابها ، تنها منحصر به تأليف کتاب به معناي معمول آن نيست ؛ بلکه شامل تبويب ، تهذيب و روايت کتاب نيز هست . اين فهرست ، بر اساس الفباي نام مؤلفان ، تنظيم شده و ذيل هر نام ، کتابهاي آن شخص ، ياد شده است . مطالب کتاب ذيل نام 912 مؤلف ، عرضه شده است . مهم ترين مصادر شيخ طوسي – چنانکه خود در لابه لاي شرح حالها از آنها نام برده – کتاب الفهرست ابن بطه ، کتاب حميد بن زياد ، الرجال ابن عقده ، الفهرست احمد بن عبدون ، رجال الکشي ، الفهرست شيخ صدوق ، الفهرست ابن النديم و تاريخ يعقوب بن سفيان است . در مجموع ، مصادر شيخ صدوق در الفهرست ، کم بوده واجتهادات اندکي در آن راه يافته و اعتبار هر بخش از کتا ب ، بستگي به مصادر آن دارد . در ميان مصادر فهرست ، به تعدادي از آنها همچون الفهرست ابن بطه ، که شيخ ، عنايت فراواني به آن داشته ، نمي توان اعتماد کرد ؛ زيرا در منقولات ابن بطه ، خطاهاي بسياري از جمله در نقل اسناد ، ديده مي شود که همين اشتباهات ، به الفهرست او نيز راه يافته است . در مجموعه ، الرجال شيخ ، دقيق تر از الفهرست اوست ؛ زيرا الرجال را پس از الفهرست تأليف کرده و در هنگام تأليف الرجال ، مصادر بيشتري در اختيار داشته است . از نظر رجالي ، الفهرست شيخ طوسي ،غناي کتاب نجاشي را ندارد . در رجال النجاشي اطلاعات ، به طور کا مل تر و عميق تر منعکس شده است . و با توجه به اينکه اين دو دانشمند ، کتب و مآخذ مشترکي دراختيار داشته اند ، مطمئناً شيخ طوسي درشرح حال راويان و مؤلفان ، بسياري از ا طلاعات رجالي خود را ذکر نکرده است و احتمالاً غرض شيخ آن بوده که در کتاب الرجال و الفهرست ، شخصيتهاي شيعه و آ ثار و تأليفات آنها ، کمتر مورد سؤال و خدشه واقع شوند . رجال الطوسي رجال الطوسي ، از کتابهاي عمده در موضوع رجال ا ست که از آن به عنوان الأبواب نيز ياد مي شود . شيخ ، اين کتاب را بعد از الفهرست تأ ليف کرده ، زيرا در الفهرست ، در موارد متعدد مباحث را به عرضه ي آن در الرجال خود ، ارجاع مي دهد . شيخ طوسي ، راويان را بر حسب دوران تاريخي از زمان رسول خدا ( ص ) تا عصر هر يک از امامان ( ع ) طبقه به طبقه ، بر اساس حروف معجم ، ذ يل هر امام آورده است . کتاب ، چهارده باب دارد که سيزده باب آن به ذکر راويان و اصحاب رسول خدا ( ص ) و امامان ( ع ) اختصاص يافته است . در اين کتاب ، 6346 مورد از اصحاب ائمه ( ع ) ذکر شده اند . که تنها اصحاب امام صادق ( ع ) ، 3177 عنوان را به خود اختصاص داده اند . هدف شيخ طوسي در اين کتاب ، گردآوري و سرشماري اصحاب معصومان ( ع ) بوده است . وي عنايتي به اينکه اين افراد ، مؤمن باشند يا منافق ، امامي باشند يا عامي ، معتمد باشند و يا غير معتمد ندارد .(41) شيخ در اين کتاب ،در مجموع عنايت چنداني به توثيق و يا تضعيف راويان ندا شته و تا قبل از عنوان مربوط به اصحاب امام کاظم ( ع ) ، تنها به چند مورد تضعيف و يا توثيق ، اشاره کرده است ، هر چند از اصحاب امام کاظم ( ع ) به بعد ، توثيقات و تضعيفات بيشتري کرده است . اين مصلحت انديشي درالفهرست او نيز ديده مي شود . هر چند طوسي اين کتابرا منحصراً براي ذکر نام راويان ائمه ( ع ) تدوين کرده است ؛ اما موارد بسياري يافت مي شود که در اسناد روا يات ائمه ( ع) ، راوياني هستند که در رجال الطوسي از آنها يادي نشده است . بنابراين ، نمي توان اشخاصي را که ذکري از آنها در اين کتاب نيامده ، از جرگه ي اصحا ب ائمه ( ع ) بيرون دانست ؛ زيرا شيخ در تهيه ي کتاب ، به اسناد روايات توجهي نداشته و تنها از کتب آماده ي قبل از خود ، بهره برده است . شيخ طوسي در تأ ليف اين کتاب ، از مصادري همچون : الرجال ابن عقده ، الرجال برقي و اصل کتاب کشي بهره برده است . وي از راويان پيامبر ( ص ) تنها در 469 عنوان ، ذکر کرده است ، حال آنکه کتبي که در خصوص اصحاب پيامبر ( ص ) تأليف شده اند ، افراد بيشتري را بر شمره اند ، و اين بيانگر کم بودن مصادر شيخ در اين زمينه است . در اسد الغابه ، شرح حال 7703 صحابي آمده که بيشتر آنها ، راوي از پيامبر( ص ) هستند . شيح طوسي ، احتمالاً به کتب اهل سنت که در خصوص رجال و صحابيان تدوين کرده اند ، دسترسي نداشته است . اين کتب ، مشتمل بر اطلاعات مفيدي در خصوص اصحاب پيامبر (ص ) و تعدادي از اصحاب امامان (ع ) است . تعدادي از کتابهايي که اهل سنت ، قبل از شيخ در اين زمينه تدوين کرده اند ، به شرح زير است : فضائل الصحابه ، از احمد بن حنبل ( م 240 ق ) طبقات ، از ابن سعد ( م 230ق ) طبقات خليفه ( م 240 ق ) معرفه الصحابه ، از ابن حبان ( م 354 ق ) معجم الصحابه، از طبراني ( م 360 ق ) معرفه الصحابه، از ابو نعيم اصفهاني ( م 430 ق ) ابن شهر آشوب ابوجعفر محمد بن علي بن شهر آشوب ( م 588 ق ) ، مدحث و فقيه امامي است . از جمله اسا تيد او فتال نيشابوري ، زمخشري صاحب الکشاف ، طبرسي ، صاحب مجمع البيان ، ابوالحسن بيهقي ، شوهاني ، ابوالفتح رازي و قطب الدين راوندي هستند که در مناطق مختلف ، سکونت داشته اند و ابن شهر آشوب از آنها ا ستماع حديث و اخذ علم کرده است . از شاگردان و راويان ابن شهر آشوب ،مي توان از ابن ادريس حلي ، ابن بطريق حلي ، ابن ابي طي و ابن زهره ي حلبي نام برد . ابن شهر آشوب ، در حديث و رجال ، تبحر داشته است و دو کتاب مشهور وي نيز در اين زمينه تأ ليف شده اند . يکي از دو کتاب ، مناقب آل أبي طالب نام دارد که درباره ي زندگي پيامبر( ص ) و ائمه ( ع ) و ذکر مناقب آنها ست . کتاب ديگر وي ، معالم العلماء ، در زمينه ي رجال است . اين کتاب ، يکي از کتابهاي فهرست و رجال شيعه در فاصله قرن پنجم و ششم است که در واقع ،تلخيصي از الفهرست طوسي و متمم آن است . علامه حلي حسن بن يوسف بن مطهر حلي ، ملقب به علامه حلي ( م 726 ق ) در حله به دنيا آمد . اساتيد مهم او پدرش خواجه نصير الدين طوسي ( م 672 ق ) ، نجم الدين عمر کاتبي ( م 675 ق ) و محمد نسفي ( م 678 ق ) هستند و برجسته ترين شاگرد او پسرش فخر المحققين ( 688 – 771 ) است . يکي از مقاطع مهم زندگي علامه ، حضور در دربار اولجايتو است . اولجايتو پس از جلوس بر تخت در سال 703 ق ، اسلام را دين رسمي کشور اعلام کرد . علامه در تشريف اولجايتو به مذهب شيعه مؤثر بود .او و پسرش در طول اقامتشان در دربار ، اغلب به بحثهاي کلامي با ساير علما اشتغال داشتند . اولجايتو نيز به خاطر علامه ، علم کلام شيعي را آموخت و اغلب با علامه به بحث مي نشست . علامه ، رساله هايي را در پاسخ به سؤالات اولجايتو تدوين کرد و در دوران اقامتش در دربار ، چندين کتاب در موضوعات جدلي نوشت و آنها را به ايلخان ،اهدا کرد که از جمله آنها نهج الحق و کشف الصدق و منهاج الکرامه و في الامامه و کشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين است . علامه ، قبل از سال 709 ق به سلطانيه نزد اولجايتو آمد و تا سال 716 ق چهار ماه قبل از درگذشت اولجايتو درسلطانيه بود و پس از آن به حله رفته و مشغول تدريس شد . مجموعه آثار او 126 عنوان در موضوعاتي همچون کلام ، فلسفه و فقه رجال است .(42) از کتابهاي کلامي او ميتوان از کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد – که شرح تجريد الاعتقاد خواجه نصر الدين طوسي است – نام برد . کتاب ديگر کلامي وي نهايه المرام نام دارد . علامه حلي ، در گسترش فقه شيعه نقشي سازنده داشت . از کتابهاي او در اين زمينه منتهي المطلب ، مختلف الشيعه ، قواعد الأحکام ، تذکره الفقهاء و نهايه الأحکام را مي توان نام برد . از آثار رجالي او خلاصه الأقوال في معرفه الرجال در احوال راويان است که در دو بخش راويان ثقه و غير ثقه تنظيم شده است . شرح حال راويان در اين کتاب بسيار خلاصه آمده ، به گونه اي که حتي نام و تاريخ تأليف کتابهاي هر يک از آنها ذکر نشده است . پی نوشت ها: 1-مجموعه ي روايات او با عنوان مسند محمد بن مسلم ، جمع آوري شده است . 2- مجموعه ي روايات او با عنوان مسند زراره بن أعين ، استخراج شده است 3- اختيار معرفه الرجال ، ص 136 ( ش 219 ) 4- الفهرست ، ابن نديم ، ص 276 ؛ الفهرست ، طوسي ، ص 61 . 5- الارشاد ، ج 2 ، ص 179 . 6- اختيار معرفه الرجال ، ص 238 و 375 ( ش 431 و 705 ) 7- محمدي مازندراني ، بيشير ، مسند زراره بن اعين . 8- اختيار معرفه الرجال ، ص 238 ( ش 431 ) 9- همان ، ص 375 ( ش 705 ) 10- همان ، ص 556 ( ش 1050)11- همان ، ص 135 ، 136 ( ش 216 ، 217 ، 219 ) 12-همان ، ص 171 ، 483 ، 490 ، 491 ( ش 291 ، 910 ، 935 و 938 ) 13- رجال النجاشي ، ص 13 ( ش 7 ) 14- اختيار معرفه الرجال ، ص 145 ( ش 273 ) 15-الفهرست ، طوسي ، ص 18 ، 22 ، 23 ، 49 و 533 16- الذريعه ، ج 2 ، ص 125 – 167 ؛ کلبرگ ، اتان (( اصول الأربع مائه ))،فصلنامه علوم حديث ، ش 17 ، ص 69 .17- همان ، ص 131 . 18- الفهرست ، طوسي ، ص 355 ؛ رجال النجاشي ، ص 156 . 19- (( الاصول الاربعمائه )) ، فصلنامه علوم حديث ، ش 17 ، ص 69 . 20- کتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ص 4 ، 5 . 21- التهذيب ، ج 10 ، ص 4 . 22- وسائل الشيعه ، ج 2 ، ص 74- 75 23- گروهي از راويان ، الأصول السته عشر . 24- براي نمونه ، ر. ک : رجال الکشي ، ص 161 ، 282 ( ش 273 و 716 ) 25- معالم العلماء ، ص 48 26- همان ، ص 145 . 27- الفهرست ، طوسي ، ص 125 و 242 ( ش 166 و 356 ) ؛ رجال النجاشي ، ص 45 ( ش 91 ) . 28- همان ، ص 516 ( ش 821 ) ؛رجال النجاشي ، ص 40 و 165 و 410 ( ش 80 ، 436 و1094 ) 29 – رجال النجاشي ، ص 91 و 438 ( ش 225 و 1180 ) 30- الفهرست ، طوسي ، ص 408 ( ش 622 ) 31- رجال النجاشي ، ص 4 32-الفهرست ، ابن نديم ، ص 512 33- رجال الطوسي ، ص 442 . 34- ر. ک :الکافي ، مقدمه 35- حبيب ، ثامر هاشم ، الکليني البغدادي و کتابه الکافي ، ص 264 . 36- فيد ، شهرکي است در نيمه هاي راه کوفه به مکه ( معجم البلدان ، ج 4 ، ص 282 ) 37-جمعي از مؤلفان ، زير نظر کاظم بجنوردي ، دائره المعارف بزرگ اسلامي ، ج 3 (( مدخل ابن بابويه )) ، نوشته احمد پاکتچي 38- تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام ، ص 262 . 39- مفيد ، محمد بن محمد بن نعمان ، تصحيح الاعتقاد ، ص 149 . 40- تهراني ، شيخ آقا بزرگ ، زندگينامه و آثار شيخ طوسي ، ص 25 . 41- شوشتري ، محمد تقي ، قاموس الرجال ، ج 1، ص 29 . 42- اشميتکه ، رابينه ، انديشه هاي کلامي علامه حلي ، ترجمه احمد نمايي ، ص 75 تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10794]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن