تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 28 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796396079




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چند بیت شعر میخوام در مورد ... -


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t=16989">چند بیت شعر میخوام در مورد ... sarallah 01 شهريور 1383, 17:11آقا اول معذرت میخوام که این تاپیک رو اینجا می زنم و ربطی به کامپیوتر نداره ... اما خلاصه به بزرگی خودتون ببخشید ... :oops: آقا من یه چند بیت شعر در مورد مرگ ، جدایی ، و .... تو این مایه ها میخوام واسه اعلامیه چهلمین روز دوستم راستش امروز هر چی فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید اگه جمله های ادبی هم داشتید بذارید بد نیست ... با تشکر ثارا... reget 01 شهريور 1383, 18:03آقاي پيمان صاحب و مدير كل اين تالار حرف سخنم با شماست راستش نميدونم من اينجا يه تايپك دادم سريع قفل شد كه به كامپيوتر و اينترنت ريط نداره لابد نگارنده اين تايپك خود مدير هستند تصميم خودشان مي گيرند و از قوانين انجمن مستثني هستند نمي دونم البته تولد و مرگ براي همه يكبار در زندگي است اما بيعدالتي ظلم و بيداد هزاران بار در زندگي رخ ميدهد براي من محتواي اين تايپك مهم نيست آنچه مهم است چرا تايپك من بدلايلي كه مدير تالار نوشته اند قفل مي شود اما اين تايپك اجازه نشر دارد amirhomayoun 02 شهريور 1383, 00:27آقا فكر نميكنم خيلي كار بدي باشه كه دوستان نيازمنديهاشون رو اينجا بگن (حتي اگه به كامپيوتر ربط نداشته باشه!) البته نظر شخصي من بود . مدير ها بايد نظر بدن! آقاي ثارا... شما هم كه خودت نوشتي از همين روزگار و گلچين و اينا ديگه!( البته تسليت يادم رفت شرمنده غم آخرت باشه) پيشنهاد ميكنم تو روزنامه ها نگاه كني حتما چند تا چيز به درد بخور پيدا ميكني . Peyman-Pop 02 شهريور 1383, 01:47آقای reget شما این موضوع رو در هر تاپیک که دیدید مطرح کردید, در یکی‌ از اون تاپیک ها دوباره جریان رو برای شما شرح دادم اما باز دارید تاپیک های دیگه رو منحرف می‌کنید . این هم تاپیکی‌ که جواب سوال شمارو دوباره دادم : این آخرین باری هست که موضوع رو برای شما شرح میدم و آخرین تذکری هم هست که به شما میدم، تاپیک شما اول از همه در انجمن نظرات و پیشنهادات بود که بحث سیاسی‌ اجتماعی‌ شما هیچ ربطی‌ به اون انجمن نداشت جدا از این مسائل بحث اون تاپیک اجتماعی سیاسی‌ بود که این قبیل بحث ها در انجمن جایی‌ ندارند . این انجمن هم که ثارالله جان در اینجا تاپیک زدن انجمن نیازمندی هاست و هر کاربری اگر چیزی در رابطه با کامپیوتر یا غیر کامپیوتر نیاز داشته باشه در اینجا مطرح میکنه تا شاید کاربران دیگه بتونن به اون کاربر در این رابطه کمک کنند. شما کاربر تازه وارد هستید و هنوز کاملا با جو، قوانین و مسائل انجمن آشنا نیستید برای همین چند بار که اینکار رو تکرار کردید فقط تذکر دادم . پس امیدوارم دیگه این موضوع رو مجدد تکرار نکنید. ممنونم . پیمان Salar 02 شهريور 1383, 02:38بابا شماها دیگه کی هستین جواب ثارالله رو بدین :evil: بیا از غم دلدار زارم، مرگ به زین زندگی وز فراقش دل فگارم، مرگ به زین زندگی عیش بر من ناخوش است و زندگانی نیک تلخ بی لب شیرین یارم، مرگ به زین زندگی زندگی بی‌روی خوبش بدتر است از مردگی مرگ کو تا جان سپارم؟ مرگ به زین زندگی هر کسی دارد ز خود آسایشی، دردا! که من راحتی از خود ندارم، مرگ به زین زندگی کاشکی دیدی من مسکین چگونه در غمش عمر ناخوش می‌گذارم، مرگ به زین زندگی هر دمی صد بار از تن می برآید جان من وز غم دل بی‌قرارم، مرگ به زین زندگی کار من جان کندن است و ناله و زاری و درد بنگرید آخر به کارم، مرگ به زین زندگی در چنین جان کندنی کافتاده‌ام، شاید که من نعره‌ها از جان برآرم، مرگ به زین زندگی هیچ کس دیدی که خواهد در دمی صدبار مرگ؟ مرگ را من خواستارم، مرگ به زین زندگی از پی آن کز عراقی مرگ بستاند مرا مرگ را من دوستدارم، مرگ به زین زندگی از عراقی سوگواری بر مرگ دوست دیده گو اشک ندامت شو و بیرون فرما دیدن دیده چه کار آیدم از دوست جدا عوض یوسف گم گشته چو اخوان بینید دیده خوب است به شرطی که بود نابینا گر چه دانم که نمی‌یابیش ای مردم چشم باش با اشک من و روی زمین می‌پیما در قیامت مگرش باز ببینم که فتاد در میان فاصله ما را ز بقا تا به فنا یار در قصرچنان مایحه‌ای ذیل جهان ماکجاییم و تماشاگه دیدار کجا یاد آن یار سفرکرده محمل تابوت کانچنان راند که نشنید کسش بانگ درا رسم پیغام و خبر نیست ، مصیبت اینست به دیاری که سفر کرد سفر کرده‌ی ما به چه پیغام کنم خوش دل آزرده‌ی خویش از که پرسم سخن یار سفر کرده خویش * * * یاد و سد یاد از آن عهد که در صحبت یار خاطری داشتم از عیش جهان بر خوردار نه مرا چهره‌ای از اشک مصیبت خونین نه مرا سینه‌ای از ناخن حسرت افکار خاطری داشتم القصه چو خرم باغی لاله عیش شکفته گل شادی بر بار آه کان باغ پر از لاله و گل یافت خزان لاله‌ها شد همه داغ دل و گلها همه خار برسیده‌ست در این باغ خزانی هیهات کی دگر بلبل ما را بود امید بهار بلبلی کش قفس تنگ و پروبال شکست به چه امید دگر یاد کند از گلزار گر همه روی زمین شد گل و گلزار چه حظ یار چون نیست مرا با گل و گلزار چه کار یار اگر هست به هر جا که روی گلزار است گل گلزار که بی یار بود مسمار است * * * کاشکی نوگل ما چون گل بستان بودی که چو رفتی گذرش سوی گلستان بودی کاش چاهی که در او یوسف ما افکندند راه بازآمدنش جانب کنعان بودی کاشکی آنکه نهان کشت ز ما یک تن را بر سرش راه سرچشمه‌ی حیوان بودی شب هجران چه دراز است خصوصا این شب کاش روزی ز پس این شب هجران بودی چه قدر گریه توان کرد در این غم به دو چشم کاش سر تا قدمم دیده گریان بودی آنکه بر مرکب چوبین بنشست و بدواند کاش اینجا دگرش فرصت جولان بودی سیر از عمر خود و زندگی خویشتنم نیست پروای خود از بی تو دگر زیستنم * * * ای سرا پای وجودت همه زخم و غم و درد اینهمه خنجر و شمشیر به جان تو که کرد هیچ مردی سپهی بر سر یک خسته کشد روی این مرد سیه باد کش اینست نبرد حال تو آه چه پرسیم چه خواهد بودن حال مردی که کشندش به ستم سد نامرد غیر از آن کافتد و از هم بکنندش چه کنند شیر رنجور چو بینند شغالانش فرد که خبر داشت که چندین دد آدم صورت بهر جان تو ز خوان تو فلکشان پرورد سرد مهری فلک با چو تو خون گرمی آه کردکاری که مرا ساخت ز عالم دل سرد چون ترا زیر گل و خاک ببینند افسوس آنکه دیدن نتوانست به دامان تو گرد مردم از غم ، چه کنم، پیش که گویم غم خویش همه دارند ترا ماتم و من ماتم خویش * * * یارب آنها که پی قتل تو فتوا دادند زندگانی ترا خانه به یغما دادند یارب آنها که ز خمخانه‌ی بیدار ترا رطل خون درعوض ساغر صهبا دادند یارب آنها که رماندند ز تو طایر روح جای آن مرغ به سر منزل عقبا دادند یارب آنها که نهادند به بالین تو پای تن بیمار تو بر بستر خون جا دادند یارب آنها که ز محرومیت ای گوهر پاک ابر مژگان مرا مایه‌ی دریا دادند زنده باشند و به زندان بلایی دربند کز خدا مرگ شب و روز به زاری طلبند چو نی نالدم استخوان از جدایی فغان از جدایی فغان از جدایی قفس به بود بلبلی را که نالد شب و روز در آشیان از جدایی دهد یاد از نیک بینی به گلشن بهار از وصال و خزان از جدایی چسان من ننالم ز هجران که نالد زمین از فراق، آسمان از جدایی به هر شاخ این باغ مرغی سراید به لحنی دگر داستان از جدایی چو شمعم به جان آتش افتد به بزمی که آید سخن در میان از جدایی کشد آنچه خاشاک از برق سوزان کشیده است هاتف همان از جدایی تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت از جان گله دارم که مرا زنده چرا داشت؟ اندوه جدایی ز کسی پرس که یک چند دور فلک از صحبت یارانش جدا داشت داغ دگر این است که از گریه بشستم آن داغ که دامانت ز خون دل ما داشت یار گرد وفا نمی‌گردد حاجتی زو روا نمی‌گردد ما به گرد درش همی گردیم گرچه او گرد ما نمی‌گردد یک زمان صحبت جدایی یار از بر ما جدا نمی‌گردد هیچ شب نیست تا ز خون جگر بر سرم آسیا نمی‌گردد مبتلاام به عشق و کیست که او به غمش مبتلا نمی‌گردد پرسش خسته‌ای روا باشد که درین درد بی‌دوا باشد بنماید ترا، چنانکه تویی اگر آیینه را صفا باشد بی‌قفا روی نیست در خارج وندر آیینه بی‌قفا باشد اندر آیینه هیچ ننماید که نه آیین شهر ما باشد در صفا نیست صورت دوری دوری از ظلمت هوا باشد این جدایی ز کندی روشست روش عارفان جدا باشد از ختایی خطت اگر دویی است این دوبینی ازین خطا باشد نشود اوحدی ز مهرش دور تا ازو ذره‌ای بجا باشد چو دل شد زان او هرگز نمیرد چو خورد از خوان او هرگز نمیرد به سر می‌گردم از عشقش، چو دانم که سرگردان او هرگز نمیرد تن عاشق بمیرد در جدایی ولیکن جان او هرگز نمیرد به دردش گر دلم زین پیش می‌مرد پس از درمان او هرگز نمیرد تنم را پر شود پیمانه‌ی عمر ولی پیمان او هرگز نمیرد به زندان عزیزی در شد این دل که در زندان او هرگز نمیرد روان اوحدی را هست حکمی که بی‌فرمان او هرگز نمیرد خورشید اوج حسن محمد امین که بود روشن ز رویش آینه‌ی آفتاب و مه وز کثرت مرور شهور و سنین نداشت کاهش به ماه طلعتش از هیچ باب ره ناگه گرفته شد به کسوف اجل جهان کافاق را ز تیرگیش روز شد سیه پیر خرد ز مرگ جهان سوز او چو کرد در ظلمت زمانه ماتم نشین نگه از سوز دل تهیه‌ی تاریخ کرد و گفت عالم شده به مرگ محمد امین سیه برخیز و صبوح را برانگیز جان بخش زمانه را و مستیز آمیخته باش با حریفان با آب شراب را میامیز یاد تو شراب و یاد ما آب ما چون سرخر تو همچو پالیز ای غم اجلت در این قنینه‌ست گر مردنت آرزوست مگریز مرگ نفس است در تجلی مرگ جعلست در عبربیز مجلس چمنیست و گل شکفته ای ساقی همچو سرو برخیز این جام مشعشع آنگهی شرم ساقی چو تویی خطاست پرهیز ما را چو رخ خوشت برافروز غم را چو عدوی خود درآویز هشتیم غزل که نوبت توست مردانه درآ و چست و سرتیز اگه بازهم خواستی بگو.... amirhomayoun 03 شهريور 1383, 00:21فكر كنم يه كتاب منتخب اشعار چاپ كنه به مناسبت فوت رفيقش! (آقا سالار ايول خيلي سالاري!) iRWEBDES 03 شهريور 1383, 00:30 عزيزان يك به يك در خاك رفتند ... بسي شاد و بسي غمناك رفتند ... Ghamnevis 03 شهريور 1383, 00:54سلام به همه دوستان ثار الله جان منم تسليت ميگم بهتون ، خدا صبر بده. من فكر ميكنم لينكي كه مهرداد جان معرفي كردند + ابياتي كه سالار جان نوشتن كفايت كنه. سالار خداييش دمت گرم واقعا سالاري! من كه تو ايرانم عراقي رو فقط اسمي ميشناسم و فقط چند تا كاراش را خوندم! ميشه بگي تو چه جوري اين همه اثر ازش داري ؟!!!! خيلي مخلص همه بچه ها ي گل مجيد آنلاين هستم سايان Salar 03 شهريور 1383, 01:30خوب عشق به ادبیات باشه کافیه...;) Ghamnevis 03 شهريور 1383, 01:39بابا منم عاشق ادبيات ببيتي ! باور كن عاشق تر از من نبيد ! كلي كتاب شعر دارم از فوغ از سهراب از اخوان ، حافظ ، حضرت مولانا و عشق خودم بعد از حافظ و سهراب : خيام بابا كار شما يه چيز ديگست خداييش ، اگه ايران بودي فكر كنم ياور هر چي كتاب ادبي بود رو استاد ميكرديا ;) مخلصم سايان amirhomayoun 03 شهريور 1383, 14:51آقا حالا پيدا كردنش يه طرف ( به قول آقا سالار اگه عشقشو داشته باشي ساده ست) اين كه بشيني اين همه رو تايپ كني 0-: آقا خيلي همت ميخواد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8928]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن