محبوبترینها
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
تفاوت ها و شباهت های بالابر ، وینج و جرثقیل زنجیری کدامند ؟
سامانه نوبل فارم مرجع تخصصی آنلاین در صنایع دام، طیور، آبزیان و صنایع وابسته
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1793532484
گفت وگو با رضا ويسه رئيس سابق سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران به روزمرگي افتاده ايم
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: گفت وگو با رضا ويسه رئيس سابق سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران به روزمرگي افتاده ايم
عليرضا بهداد
مي گويد «پس از سال ها فعاليت در دولت هاي گذشته از ابتداي فعاليت دولت نهم ديگر از آنچه در دولت مي گذرد، خبر ندارم»، مي پرسم «چرا؟» پاسخ مي دهد؛ «اگر ارتباط داشتم به من انگ مي زدند كه داري در كارهاي دولت نهم دخالت مي كني به همين خاطر نزديك به چهار سال مي شود كه ديگر با دولت ارتباط ندارم.» رضا ويسه رئيس سابق سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران در دولت اصلاحات، به گفت وگو با اعتماد نشسته تا بگويد اوضاع صنعت كشور درهم و مبهم بوده و باري به هر جهت در جاده بي برنامگي حركت مي كند.
---
-به سبك دولت نهم پذيرايي مي كنيد؟
چطور مگر؟،
-بيسكويت و چيپس و خرما داريد،
مگر در دولت نهم اين گونه پذيرايي مي كنند.
-بله، ظاهراً ابلاغ شده دستگاه هاي دولتي اين گونه از مهمانان پذيرايي كنند فكر كردم به شما هم اين ابلاغيه رسيده است.
من چون با دولت نهم كار نمي كنم خيلي پيگير نيستم و نمي روم ببينم چه مي كنند.
-دل تان براي بخش دولتي تنگ نشده است؟
نه، چون من در دولت هيچ گاه براي پول و حقوق كار نكرده ام بلكه براي هدف شخصي وارد كار شدم. از روز اول با برنامه دقيقي كار را در اين سازمان آغاز كردم. قبل از سازمان هم كه در ايران خودرو بودم براساس برنامه يي 10 ساله ساپكو را ايجاد كردم. جاهاي ديگري هم كه مديريت داشته ام دنبال اين بوده ام تا كشور را بتوانيم صنعتي كنيم. اگر كشور صنعتي شود مشكل توليد ناخالص ملي، اشتغال، ارز و همه چيز حل مي شود. من معتقدم در ايران براي اينكه بتوانيم از اين نظام تك محصولي نفت بيرون بياييم، با توجه به اين جمعيت زيادي كه داريم، فقط يك راه داريم و آن هم صنعتي شدن كشور است؛ كشوري كه مشكل آب دارد. بخش عمده يي از كشور كوير است، بخشي كوهستان است و بخش بسيار كمي از زمين ها قابل استفاده مطلوب براي كشاورزي است. با اين جمعيت زيادي كه داريم غير از صنعتي شدن كشور هيچ راه ديگري نداريم. كشور بايد خيلي سريع صنعتي شود. من فكر مي كردم اين كار را بلدم. حالا نمي گويم خيلي بلديم ولي به نسبت مي توانستيم به اهداف مان دسترسي پيدا كنيم. وقتي آمدم سازمان گسترش كارهاي خوبي انجام شد. مثلاً توليد خودرو در سال 1379 ، 220 هزار دستگاه در سال بود. در سال 1384 كه سازمان گسترش را تحويل داديم توليد خودرو به يك ميليون دستگاه رسيد. در عرض چهار سال اين جهش را داشتيم. تازه پيكان را هم جمع كرديم چون 70 درصد آن 220 هزار دستگاهي كه در سال 79 توليد مي كرديم، پيكان بود. در صنايع كشاورزي، كشتيراني و... جهش هاي اينچنيني داشتيم ولي خب چون مردم و شما خبرنگاران بيشتر خودرو را دنبال مي كنيد رشد توليد خودرو فقط به مردم گزارش داده شد. من در طول اين 28 سالي كه در دولت كار كرده ام چون هميشه با نگاهي كاملاً آرمان گرايانه و با يك انرژي و راندمان بيشتر از بخش خصوصي كار كرده ام به همين خاطر به گذشته ام افتخار مي كنم و نتايج آن هم برايم بسيار لذت بخش است ولي در مورد اين دو سالي كه آمده ايم بيرون كار در بخش خصوصي خيلي خيلي متفاوت است چون پشتوانه يي نداري و پشتوانه آن بايد خودت باشي. بايد شما همه مسائل را بتوانيد با هم حل كنيد از طرفي هم امكانات مالي نداشتيم و اين امكانات به وسيله دوستان مان تهيه شد و فقط تجربه و تخصص مان به دردشان مي خورد. بنابراين اكنون با كمك برخي دوستان يك شركت مشاوره يي خدمات فني و مهندسي تاسيس كرده ايم تا فعاليت در بخش خصوصي را هم تجربه كنيم.
-تحصيلات تان در چه رشته يي بوده است؟
من ليسانس متالورژي از دانشگاه صنعتي شريف دارم. فوق ليسانس MBA خوانده ام و دكتراي مديريت دارم.
-اصالتاً اهل كجاييد؟
كرجي هستم.
-با خودرو ديگر ارتباطي نداريد؟
ديگر ارتباط كاري ندارم.
-مي دانيد كه چندي پيش سايپا خودرويي با نام «مينياتور» را رونمايي كرد از طرفي هم قرار است ايران خودرو احتمالاً در سال آينده از خودرو X12 رونمايي كند. اين پروژه ها در زمان مديريت شما هم تعريف شده بود؟
پروژه S81 قبل از سال 81 كليد خورد. نمي دانم مينياتور همان است يا چيز ديگري است. در مورد X12 ايران خودرو چون اطلاعي ندارم اظهارنظر نمي كنم ولي مي توانم بگويم برنامه مان در صنعت خودرو اين بود كه پله هاي تكامل و تحول صنعت خودرو را تك تك طي كنيم تا به بازارهاي جهاني برسيم و بتوانيم در دنيا رقابت كنيم. محصول مان را بگذاريم بغل دست محصول هيواندايي، تويوتا و فولكس واگن. اين هدف ما بود كه شعارش هم جهاني سازي صنعت خودرو بود و بايد محصولات قابل رقابت را در دنيا عرضه مي كرديم. ما يك استراتژي را ارائه كرديم براي اينكه بتوانيم صاحب برند شويم، بايد محصولي مي ساختيم كه مال خودمان باشد. ما با توليد پيكان و پژو آردي شروع كرديم بعد از آن رسيديم به سمند. وظيفه مان اين بود كه سمند را تكامل بدهيم. چطور تكامل بدهيم؟ با استفاده از پلت فورم روز، بدنه روز و خط توليد روز بتوانيم محصولي توليد كنيم كه در سطح جهاني آن را بفروشيم وگرنه اگر محصولي به توليد برسانيم و نتوانيم آن را بفروشيم به هدف مان نمي رسيم چون در بازار محدود داخلي مي مانيم و خفه مي شويم. در رابطه با سايپا هم چون برند نداشت تصميم گرفتيم طراحي محصول را با استفاده از پلت فورم پرايد آغاز كنيم و بعد آن را ارتقا دهيم. اين شد استراتژي توسعه صنعت خودرو با برند داخل. از طرفي مي دانستيم در بازارهاي جهاني به راحتي ما را راه نمي دهند. همچنين مي دانستيم در مديريت كيفيت و مديريت تكنولوژي مشكل داريم. مثلاً محصولات كه در داخل استفاده مي كنيم مردم راضي نيستند و عمدتاً از كيفيت ناراحتند. براي اينكه بتوانيم در بازارهاي جهاني حضور پيدا كنيم و محصول باكيفيتي بسازيم سه هدف مان كيفيت، صادرات و تكنولوژي شد؛ هدفي كه برويم به بازارهاي جهاني و با خودروهاي بزرگ مشاركت كنيم. مي دانستيم اگر اين كار را انجام دهيم در مديريت كيفيت صادرات و تكنولوژي متبحر مي شويم. از اين فرصت براي ارتقاي سطح توليدمان با برند داخل استفاده كرديم. ديديد ايران خودرو و سايپا در قالب يك پروژه جوينت وينچر درگير ساخت ال-90 شدند بدون اينكه سهمي از شركت ايران خودرو و سايپا متعلق به رنو شود. فروش هم متعلق به اين دو شركت شد. آنها فقط در توليد اين خودرو دخالت مي كردند كه در قرارداد ال- 90 اينها به صورت شاخص هاي دقيقي آمده است. الان هم خوشبختانه محصولي كه ساخته اند كيفيتش از همه محصولات داخلي بيشتر است.
-فكر نمي كنيد چون اين خودرو به توليدي كه براي آن در نظر گرفته شده بود، نرسيده پروژه يي شكست خورده است؟
من از كميت صحبتي نكردم، گفتم كيفيت، صادرات و تكنولوژي بنابراين اين پروژه از نظر كيفي به هدف خود رسيده است چون كارگر ايراني امروز محصولي را به توليد مي رساند كه از نظر كيفيت همطراز خارجي ها است. نه سمند، نه پرايد و نه 206 هيچ كدام را نمي توانيم به اروپا صادر كنيم فقط 206 اس دي است كه مي توانيم به راحتي صادر كنيم. هنوز يك دستگاه سمند هم وارد اروپا نشده است. از نظر تكنولوژي هم ال- 90 خودرويي است كه باعث شده هم خودروسازان ارتقا يابند و هم قطعه سازان. الان شما برويد با قطعه سازان صحبت كنيد. در اين مورد خودشان اظهارنظر مي كنند. حالا بحث كميت موضوعي است كه بايد به آن برسند. قرار نيست فقط براي بازار داخلي ال- 90 بسازند. قرارداد ال 90،رنو را ملزم كرده 20درصد محصولات را صادر كنند.
-مي توانيم ادعا كنيم خودروساز شده ايم؟
خير. مي توانيم بگوييم در مسير خودروساز شدن قرار گرفته ايم. هر موقع كه دو ميليون خودرو توليد كرديم و يك ميليون آن را صادر كرديم مي توانيم بگوييم خودروساز شده ايم.
-يعني به لحاظ كمي شما چنين نظري داريد؟
دو ميليون توليد كه يك مدل يا دو مدل نيست. بايد متنوع باشد. يك ميليون اگر بخواهيد صادر كنيد پس بايد حتماً قيمت آن مناسب باشد و كيفيت مطلوبي داشته باشد. تكنولوژي آن بايد به روز باشد. بگذاريد طور ديگري بگويم. هرگاه حداقل دو ميليون دستگاه خودرو در كشور به توليد رسيد و نيمي از آن به صورت SKD يا CBU صادر شد آن موقع مي توانيم بگوييم بله ايران خودروساز شده است. الان مي توانيم بگوييم مسير خيلي خوبي را طي كرده ايم ولي در نيمه هاي راه هستيم.
-به عنوان شخصي كه سال ها بزرگ ترين سازمان مادر تخصصي صنعتي كشور را مديريت كرده ايد بفرماييد صنعت اول مملكت ما چه صنعتي است؟
اگر بياييم از نظر برنامه ريزي استراتژيك بلندمدت برنامه ريزي كنيم بايد روي صنعتي متمركز شويم كه حداكثر مزيت را دارد. در زمان حاضر بالاترين مزيت مان صنعت نفت و گاز است چون نفت و گاز كالاهايي هستند كه همه آن را بالاجبار لازم دارند و بايد بخرند. حالا شما اگر نفت و گاز را به صورت فرآوري شده به توليد برسانيد باز هم از شما خواهند خريد چون دو فاكتور بسيار كليدي دارد؛ اول اينكه مواد اوليه را داريم و دوم اينكه لازم نيست براي بازار داخلي برنامه ريزي كنيد، لازم نيست براي فروش آن بازاريابي و مشتري يابي كنيد. در كسب و كار مشكل ترين بخش بازاريابي و يافتن مشتري است. مشتري دم مرز ايستاده و التماس مي كند و محصول را مي خواهند. پس در دو فاكتور مزيت استراتژيك بسيار عجيبي داريم؛ هم مواد اوليه هست و هم بازار هميشه تشنه. در يكصد سال گذشته هم همين طور بوده است. پس اگر شما بياييد در ايران فقط نفت را خام نفروشيد و هر چقدر مي توانيد فرآورده كنيد كشورمان ظرف 10 سال هم رده كشورهاي صنعتي دنيا مي شود چون سرعت تبديل آن بسيار بالا است. آن وقت شما بخواهيد هر تبديلي انجام دهيد مركز تحقيقات مي خواهيد، سازمان مهندسي مي خواهيد، خدمات مهندسي مي خواهيد، همراه با اين مي بينيد كشور صنعتي مي شود بنابراين صنعت اول ما نفت و گاز است.
-پس چرا به سمت خودرو رفتيم؟
ما در صنعت خودرو از ابتدا كه مزيت نداشتيم، در صنعت خودرو امروز داراي مزيت شده ايم. روزگاري كشور تشنه خودرو بود، واردات هم نمي توانستيم بكنيم چون پول نداشتيم. همتي شد و همچنين صنعتي براي ما ايجاد شد. حالا الان براي ما مزيت شده چون در نيروي انساني، سازماندهي، امكانات سخت افزاري و مديريت صاحب مزيت شده ايم يعني در صنعت خودرو مزيت سازي كرده ايم. اما اينكه براي صنعتي شدن كشور روي چه صنعتي كار كنيم، پاسخ نفت و گاز است. شاخه هاي بعدي صنايع را بايد از دل اين صنعت دربياوريم. اي كاش تمام انرژي مان را چه در برنامه ريزي و چه در اجرا مي گذاشتيم روي توسعه فرآوري نفت و گاز.
اگر اين كار را مي كرديم حتي در ايران نيرو كم مي آورديم و مجبور بوديم از خارج نيرو وارد كنيم. اين كاري خيلي وسيع است. فرآورده هاي نفت و گاز يكي دو تا كه نيست، هزاران فرآورده دارد. فقط بايد تصميم بگيريم به جاي خام فروشي به سمت فروش فرآورده برويم. البته ين وضعيت امروز دنياست. من نمي دانم تا يك سال ديگر چه بلايي بر سر تكنولوژي مي آيد. بايد تا فرصت داريم استفاده كنيم.
-آقاي رئيس جمهوري چندي قبل مدعي شد مي توان كشور را با نفت پنج دلاري هم اداره كرد. به نظر شما صنعت به مرحله يي رسيده كه جايگزين نفت شود يعني نفت را بگذاريم كنار و با صنعت راه پيشرفت را طي كنيم؟
ببينيد، ما با نفت هفت دلاري هم كشور را اداره كرده ايم. در سال 76 نفت به هشت دلار هم رسيد و كشور اداره شد ولي چطور؟ اين مهم است. اداره كشور با نفت پنج دلاري يعني اينكه كشور بايد اراده كند، كمربند را محكم ببندد، ديگر از گوجه فرنگي و انگور و موز و پرتقال وارداتي و اين ماشين هاي لوكس بنز و بي ام و خبري نباشد. اين همه كالاي لوكس از چين و تايوان و كشورهاي اروپايي نبايد وارد شود تا كشور با نفت پنج دلاري اداره شود. كشور بايد در اين مقطع به توليدات داخلي اش متكي شود، صرفه جويي دغدغه همه شود و در حقيقت فرهنگ مصرف گرايي كالاهاي خارجي از بين برود. اگر فرهنگ مصرف كالاي خارجي را مذموم بدانيم و قبول كنيم كه نفت فقط براي زيرساختارها است، بله مي شود كشور را اداره كرد ولي اگر بخواهيم همه چيز زندگي مان كالاي خارجي باشد، خب نمي شود. بايد استراتژي زندگي بدون نفت براي مردم ايران بنويسيم.
-يعني الان نفت 120 دلاري مصرف گرايي را بالا برده است؟
به هر حال آمار و ارقام واردات نشان مي دهد چقدر وابستگي به پول نفت بيشتر شده است. ما يك زماني بودجه را با نفت 12 دلاري مي بستيم، الان بودجه را با نفت 37 دلاري مي بندند. اين مفهومش چيست؟ نشان مي دهد وابستگي مان به نفت سه برابر شده و 300 درصد افزايش يافته است. پس متاسفانه به راهي مي رويم كه بدون نفت نمي توانيم زندگي كنيم ولي اگر مملكت در ارتباط با توسعه صنعتي و آينده مردم ما عوض شود و زندگي بدون نفت را بخواهيم داشته باشيم همه مردم هم استقبال مي كنند. نفت را فقط بايد براي زيرساخت ها و صنايع زيربنايي صرف كنيم. شما اگر چاه نفت را خالي كرديد و جاي آن چيزي ساختيد كه بتواند جواب آن چاه نفت را بدهد، مي توانيد بگوييد چاه نفت را خالي نكرده ايد اما اگر چاه نفت به گوشت و مرغ و پرتقال تبديل شد نفت رفته است.
- قيمت نفت يكباره از 120 دلار به كمتر از يك چهارم خود رسيد. اين اتفاق چه تاثيري بر صنايع ما دارد. اگر شما يك مدير صنعتي بوديد با اين پديده چگونه برخورد مي كرديد؟
رشد قيمت نفت براي همه اتفاقي و غيرقابل پيش بيني بود، افت آن هم به همين شكل. اصلاً چنين نوسان غيرمنطقي چه در بخش نفت و چه فلزات قابل برنامه ريزي نيست. ما اگر مي آمديم اين پول ها را ذخيره مي كرديم و خرج نمي شد اينقدر وابسته نمي شديم. نه اين وسايل لوكس و اتومبيل هاي لوكس وارد بازار مي شد، نه اين كالاهاي مصرفي غيرضروري. زندگي ايرانيان يك زندگي منطقي بود و اين درآمد ارزي ذخيره مي شد براي كشور تا زيرساخت ها به وجود آيد. حالا الان اين اتفاق نيفتاده و بخش عمده يي از آن هزينه شده است. از ديد من كه بيشتر طرفدار توليد داخل هستم كاهش قيمت نفت يك نعمت است و اگر آن روند افزايش قيمت نفت حفظ مي شد، روز به روز وابسته تر مي شديم و بودجه مان هم به همين شكل.نمي توانستيم از وابستگي فرار كنيم. الحمدلله مدت افزايش قيمت نفت كوتاه بود و ادامه نيافت.اداره كشور با نفت ارزان باعث مي شود تا كالاي داخلي ارزشمند شود. اگر توجه بيشتري به كالاهاي داخلي شده و جلوي واردات گرفته شود ورود كالاي غيرضروري منتفي خواهد شد. لذا به نظر من در آينده با كاهش قيمت نفت كشور وضعيت بهتري خواهد داشت. مي ماند اين موضوع كه آيا كشور با كمبود پول نفت مشكل پيدا مي كند يا نه؟ كشوري كه اقتصادي مريض دارد و مي خواهد بشود اقتصاد مستقل از نفت، فشار زيادي به مردمش وارد مي شود كه بايد اين فشار را تحمل كرد چون اقتصاد ما مريض است و اگر بخواهيم آن را سالم كنيم بايد فشارهايي را تحمل كرد.
-اين طرح تحول اقتصادي مي تواند نسخه خوبي براي درمان اين اقتصاد مريض باشد؟
من هنوز طرح تحول اقتصادي را به صورت كارشناسانه نديده ام ولي مي توانم بگويم هر چقدر كشور را از وابستگي به پول نفت دور كنيم به نفع آينده كشور است. حالا مي خواهد كالاي يارانه يي باشد يا لوكس فرق نمي كند.بايد وابستگي مان را كم كنيم چون روزي مي رسد كه ديگر نفت نيست.
-يعني به نظر شما اگر كسي دوست داشته باشد بنز سوار شود بايد اين خودرو را يكي از خودروسازهاي داخلي مونتاژ كند ؟
هر موقع ايران خودرو توانست بنز بسازد مردم هم بنز سوار شوند. تا زماني كه نمي توانيم بنز بسازيم چرا مردم را به بنزسواري عادت بدهيم. يعني قرار نيست نفت را استخراج كنيم تا يك عده يي بنز سوار شوند.
-خب شايد كسي بخواهد پول خود را بدهد بنز سوار شود، آيا بايد مانع او شد؟
آنها مگر مسووليت اجتماعي ندارند. مگر هر كسي براي خودش زندگي مي كند. همه ما بايد مسووليت اجتماعي داشته باشيم و در اين مسووليت اجتماعي توجه كنيم به سطح فرهنگ، اقتصاد و مشكلات مردم. مثلاً من در خيابان اگر ديدم يكي گدايي مي كند مي توانم نسبت به او بي تفاوت باشم اولاً بايد ناراحت شويم كه چرا يك هموطن ما كه روي شناسنامه اش نوشته ايران، گدايي مي كند. دوم اينكه نسبت به او مسووليت داشته باشيم چه كار كنيم كه او ديگر گدايي نكند. نمي توانم بگويم مربوط به من نيست و وظيفه دولت است. دولت البته نبايد بي تفاوت باشد ولي من هم مسووليتي دارم. نمي شود يكي در خيابان خودرو 200 ميليوني سوار شود بغل دست آن شخصي سوار پيكان شده باشد.
-يعني مني كه پول دارم بنز نخرم و پولش را بدهم بنگاه خيريه؟،
نه، بحث من پول نيست. تخريب فرهنگي ديدگاه من است. در جامعه بسياري از مردم درآمدشان زير متوسط است. در همين تهران بسياري زير خط فقر زندگي مي كنند. از آن طرف هم ما شعار فقرزدايي، عدالت اجتماعي و توسعه مي دهيم و از اين طرف مي بينيم خيلي ها نان شب ندارند بخورند و ما با بنز 200 ميليوني از كنار آنها رد مي شويم. خب اين تخريب فرهنگي دارد. من مي گويم نمي توانيم در جامعه همكاري را كه دل مان مي خواهد انجام دهيم.
-پس كسي كه پول دارد، پولش را چه كار كند؟
كسي كه پول دارد اولاً فعل حرام كه نمي تواند انجام دهد، فعل ثواب هم بخواهد انجام دهد بايد توانايي جامعه اش را ببيند. من پولدار بايد كمك كنم به توسعه كشورم. هر موقع جامعه ما جامعه يي شد كه وابستگي اش به پول نفت كم شد همه مي توانند بنز سوار شوند اما در جامعه يي كه جهان سومي است و در يك مسير توسعه يي قرار گرفته نمي توانيم در تضادها حامي تخريب باشيم، بايد ملاحظه كنيم به عنوان مثال جنابعالي اگر در محيطي رفتيد كه دوروبر شما همه نان و پنير مي خورند شما نمي توانيد كباب بخوريد چون بوي كباب همه جا را مي گيرد پس اين غيرمنطقي است. بايد خيلي چيزها را رعايت كرد.
-يعني طرف پول بنز را براي توسعه كشور خرج كند؟
من مي گويم اگر كسي پول زيادي دارد، پس بيايد صرف توليد كند. درآمدش هم زياد مي شود. چه اشكالي دارد ماشين ساخت داخل سوار شود. البته من مخالف اينكه ماشين لوكس داشته باشيم نيستم ولي مي گويم طرف بايد شرايط اجتماعي را درك كند. شما فرض كنيد در حالي كه پدر و مادرتان در خانه يي نقاشي نشده زندگي مي كنند شما مي توانيد فرش 10 ميليوني زير پاي تان بيندازيد.
-يعني به نظر شما افزايش قيمت نفت علاوه بر اينكه واردات را افزايش داده و باعث شده مردم مصرف گراتر شوند، مسووليت اجتماعي شان را هم پايين آورده است؟
دو اتفاق افتاده است؛ اتفاق اول اينكه ما در هر صورت يك رشد شش درصدي را در بخش تورم داشته ايم. كساني كه ملك و املاك و دارايي داشته اند به شدت قيمتش افزايش يافته است. چون قيمت دلار را ثابت نگه داشته ايم باعث شده همه كساني كه ثروت شان به نرخ ريال افزايش پيدا كرده در مقايسه با دلار، دلار بيشتري گيرشان بيايد و ثروتمندتر شوند. در مقابل كالاي خارجي قدرت خريدشان خيلي بالا رفته كه اين كاذب است. چون نرخ دلار را ما اجباري پايين نگه داشته ايم. از طرفي هم صادرات مان كاهش پيدا كرده پس طرف توانسته قدرت مالي بالايي را كسب كند. مثلاً كسي آمده يك ميليارد تومان در يكي از بانك هاي ايراني گذاشته و آخر سال هم توانسته آن را به 2/1 ميليارد تومان افزايش دهد. اين افزايش ثروت را در هيچ جاي دنيا نمي تواند پيدا كند. من مي خواهم بگويم اين اتفاقي كه افتاده عده يي را به صورت خاص خيلي ثروتمند كرد حالا نمي توانيم بگوييم بنز سوار نشود اما مي توانيم بگوييم چون دلار نداريم واردات بنز فعلاً ممنوع است. هر موقع وضع ارزي كشور خوب شد آن موقع بنز سوار شويد. نفت 100 دلاري ديگر نيست، نفت شد 30 دلار،
-ولي آقاي احمدي نژاد پيش بيني كرد نفت ديگر زير 100 دلار نمي آيد؟
همان طور كه عرض كردم هم رشدش غيرقابل پيش بيني بود هم افتش. نمي خواهم بگويم چرا اين طوري شد ولي در آينده خيلي كتاب ها در موردش مي نويسند. يك اتفاق بي نظيري بود كه طي ده ها سال اتفاق نيفتاده بود. مسائل زيادي در اين رابطه پشت پرده است ولي آنچه مسلم است اينكه ما به عنوان يك كشور نفت خيز از آن خيلي متاثريم و ضرر و زيانش هم براي ما زياد است. من فكر مي كنم چيزي كه ما بايد دنبالش باشيم اين است كه هر چقدر مي توانيم خودمان را از وابستگي به پول نفت آزاد كنيم و ديگر خام فروشي نكنيم آن موقع مي بينيم مواد خام در كشور مي چرخد و تبديل مي شود يك مايع حياتي كه بايد در مسير توسعه صنعتي كشور استفاده كنيم.
-در دولت قبل هم همين خام فروشي ها بوده است،
من كاري به دولت ها ندارم. من دارم ايده هاي خودم درباره توسعه كشور را مي گويم.
-سياسي نيستيد؟
گرايش سياسي دارم ولي معتقدم الان سياسي بودن يا نبودن مساله يي را حل نمي كند. كشور ما كشوري در حال توسعه است كه يك عده يي به عنوان گروه هاي سياسي اسم و عنوان دارند ولي برنامه ندارند. من بايد از يك برنامه طرفداري كنم. نديده ام گروه هاي چپ يا راست برنامه يي مدون داشته باشند كه بگوييم اين برنامه مي تواند به نفع كشور باشد. الان دولت فعلي هم كدام برنامه را داده كه ما بگوييم براساس برنامه بوده است. كارها هم باري به هر جهت است. روزي كه قيمت نفت بالا مي رود واردات زياد مي شود. پول نفت پايين مي آيد واردات هم كم مي شود. اينكه نشد برنامه. دولت قبلي هم همين طور بود. پول نفت زياد بود واردات بالا مي رفت، پول نفت كم بود، واردات پايين مي آمد. مگر سال هاي 69 تا 71 كم واردات خودرو به كشور داشتيم. در اين سال ها دو ميليارد دلار خودرو به كشور وارد شد. بعد كه پول نفت ته كشيد، قطع شد.
اما در دولت آقاي خاتمي حداقلش چشم انداز 1404 و برنامه چهارم نوشته شد و در مجموع مي توانيم بگوييم برنامه مشخصي را داشتيم. نمي خواهم بگويم همه اين برنامه ها را قبول دارم مي خواهم بگويم وضعيت، وضعيت شفافي بود كه قرار است چه اتفاقي براي كشور بيفتد و مسير توسعه مان چيست. مي توانيم بگوييم ما وضعيت روشني از نظر توسعه صنعتي و توسعه اقتصادي داشتيم ولي الان نداريم و اوضاع مبهم است.
-اين سند چشم انداز كه هست،
خب اجرا نشده است مسيرش دنبال نشده. درباره خصوصي سازي خيلي موارد در برنامه چهارم داشتيم ولي اجرا نشد. در بحث صندوق ذخيره ارزي و بهره برداري از صندوق بابت صنايع اتفاق نيفتاد بخش عمده يي رفت به هزينه هاي جاري. يعني الان به دليل اينكه برنامه ها پيگيري نشده مي توانيم بگوييم وضعيت مبهم و غيرقابل پيش بيني است. به گونه يي نيست كه كسي بتواند شفاف اظهارنظر كند ولي در زمان دولت قبلي شرايط خيلي شفاف تر و قابل محاسبه تر بود. در برنامه چهارم كه من هم همكاري داشتم اولويت صنايع نفت و گاز در برنامه آمد. لذا مي توانم بگويم در دولت آقاي خاتمي وضعيت روشني داشتيم ولي امروزه مبهم و درهم است و روزمرگي را طي مي كنيم. اينكه بگويم عضو فلان گروه سياسي هستم به خاطر اسمش يا به خاطر آدم هايش، نه دنبالش نيستم. ولي اگر گروهي سياسي واقعاً برنامه شفافي بدهد و تعالي جامعه را در استراتژي شخص ارائه دهد مي توان از آن طرفداري كرد.
چهارشنبه|ا|21|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2163]
-
گوناگون
پربازدیدترینها