واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: اسطوره ها و رويين تنان (2) امير اسماعيل آذر : رويين تنان و اسطوره ها متعلق به تمام دوران هستند
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: امير اسماعيل آذر گفت: شايد بتوان هر اسطوره يا رويين تن را به يك تمدن خاص متعلق دانست ولي نمي توان براي آن تاريخ مشخصي تعيين كرد. اسطوره ها و رويين تنان به تمام دوران ها تعلق دارند .
امير اسماعيل آذر استاد دانشگاه و عضو انجمن ادبيات تطبيقي در گفت و گو با خبرنگار ادبي باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز" در خصوص اسطوره ها گفت: اسطوره ها جزئي از زندگي بشر و جزئي از باورهاي بشر هستند . انسان در باور خود بيكرانه ها و كران مندهايي دارد كه چون به آن ها نمي رسد آن ها را در تخيل خود ايجاد مي كند به عبارتي آن چيزهايي كه انسان به آن ها فكر مي كند و نمي تواند به آن ها دست پيدا كند در طول تاريخ به صورت عناصري به نام اسطوره پديدار مي شوند.
وي افزود : تفكر رويين تنان و اسطوره ها در تمدن سوم، يونان، بين النهرين و ... وجود داشته ولي نمي توان براي آن تاريخ تعيين كرد. فكر و حس بشر با هم وجوه مشترك دارد، اسطوره ها قابل اهميت هستند و ما مي توانيم از طريق اسطوره به بسياري از مفاهيم و مضامين تحليلي لايه هاي عميق تاريخي و اجتماعي پي ببريم. از اين رو اسطوره ها ارزشمند هستند و قابل مطالعه، ممكن است اسطوره در شكل ظاهري خود ارزشي نداشته باشد ولي در عمق مي تواند بار معنوي را با خود حمل كند و مي تواند ما را به شيوه تفكر و برخوردهاي انسان ها در مقابل آفرينش نزديكتر كند.
دكترآذر در خصوص مقاطع تاريخي اسطوره ها گفت : اسطوره ها تفكر بشر و جزو آيين بشرند. براي هيچ اسطوره اي نمي توان تاريخ مشخصي قرار داد تنها مي توان مقاطعي را پيرامون اسطوره ها ترسيم كرد. مثلا مي توان گفت اسطوره هاي دوره ساساني تا قرن 2-3 هجري مطرح بوده اند. هر چند بهتر است اسطوره هاي مقاطع مختلف جدا مورد بررسي قرار گيرند، ولي در نهايت متوجه مي شويم كه تمام آنها پيوند ناگسستني با هم دارند.
در روزگار كهن يعني روزگاري كه تاريخ آن مشخص نيست ميل به ناميرايي بسيار بوده است چرا كه مرگ را نمي شناختند و فكر مي كردند مي توانند نميرند به همين دليل به خلق اسطوره پرداختند و اين گونه نيست كه بدن اسفنديار واقعا رويين تن باشد چرا كه از نظر بيولوژي امكان ندارد كه كاردي يا تيري در بدن انساني فرو رود و او نميرد. اين يك فكر و يك خلق است و حاصل فرايند ذهن اسطوره اي و تاريخي بشر است و مقطع تاريخي مشخصي نمي توان براي آنها تعيين كرد. اسطوره هيچ وقت مقيد به تاريخ و زمان نيست. اما مي توان از محاسبه لايه هاي فرهنگي بگوييم كه هر اسطوره مربوط به كدام روزگار بوده است.
اين نويسنده در خصوص مقايسه اسطوره هاي اقوام مختلف گفت: اين قياس ها در حوزه توارد امكان دارد . انسان ها احساسات مختلفي دارند كه در عين تفاوت وجوه مشترك بسياري بين آنها وجود دارد . همه انسان ها در تاثير بروني تاثر مرگ با هم مشترك هستند.
وي افزود : شرايط جغرافيايي، قوميتي، فرهنگي و ... در شكل گيري اشكال اسطوره اي تاثير دارد. گاهي اسطوره ها جزء حماسه ها مي شوند.حماسه ها حامل بسياري از اسطوره ها هستند همانند حماسه مهاباراتا، رامايانا هندي ها، ايلياد و اديسه يوناني ها، شاهنامه فردوسي ايران و ... اين گونه است كه مي توانيم اسطوره هاي ملل مختلف را با هم مقايسه كنيم. حال اين اشتراك ممكن است در حماسه ها و حالات اسطوره هاي آن بروز كند ولي اين دليل نمي شود كه اسطوره اي در حماسه اي تحت تاثير اسطوره اي ديگر از حماسه اي ديگر قرار گرفته باشد.
مالف كتاب «ادبيات ايران در ادبيات جهان» تصريح كرد : از زماني كه انسان توانست فكر كند و توانست برخود و زندگي مسلط شود در پي بي مرگي بود و خلق آشيل و اسفنديار و رويين تنان ديگر حاصل همين ميل انسان است. سيرحماسه وسير اسطوره مي كوشد كه به ما بگويد هيچكس نمي تواند از مرگ بگريزد، در اين ميان هر قومي نقطه ضعف اسطوره خود را بنا بر فرهنگ خود قسمتي از بدن اسطوره قرار مي دهند.
وي در خصوص ديدگاه اقوام مختلف گفت : ايرانيان به چشم اهميت مي دهند چرا كه چشم محل ديداراست، چشم به خرد نزديك تر است و از آن مي توان به تفكر رسيد از اين رو نقطه ضعف اسفنديار چشم اوست. اين در حالي است كه در حماسه ايلياد و اديسه نقطه ضعف آشيل پاشنه پاي او است با اينكه پاشنه پا سخت ترين قسمت بدن انسان است و جايي است كه كمتر به چشم مي آيد ولي با اين انتخاب مي خواهد به انسان گوشزد كند كه فرار از مرگ اجتناب ناپذير است.
آذر در ادامه در خصوص تفاوت الياد و اوديسه و شاهنامه اظهار داشت: يكي از تفاوتهايي كه بين ايلياد و اوديسه و شاهنامه است مساله خدايان است. در ايلياد و اوديسه خدايان دخالت هاي بيجا مي كنند و شخصيت هاي داستان ابزاري در دست خدايان هستند اين در حالي است كه در شاهنامه فردوسي شخصيت ها بخاطر غرور، انتقام و به دست آوردن افتخار و ... فكر مي كنند و به ميل خود به جنگ مي پردازند البته بيشتر اسطوره هايي كه در زبان و ادبيات فارسي داريم، اسطوره هايي هستند كه از يسناها آمده اند.
وي افزود : در ايلياد و اديسه همه اتفاقات بر سر يك زن مي افتد و دخالت خدايان را در امور به طور فاحش داريم و همچنين عوامل غير طبيعي، ما در شاهنامه دخالت سيمرغ و ديوها را داريم در ايلياد و اديسه هومر خدايان سعي دارند كه شهوات خود را پوشش دهند اما در شاهنامه اراده آدمي كارساز است. شاهنامه با خدا به هم گره خورده است و همواره نام خدا و جوانمردي در سراسر شاهنامه موج مي خورد. اسفنديار آدمي پر عظمت پرشور و جنگجو، جاه طلب و مذهبي و دلير است.
اين عضو انجمن ادبيات تطبيقي در پايان متذكر شد : به طور طبيعي مي توان عناصر مشتركي بين تراژدي ها يافت كه اين عناصر كمتر مي تواند حالت تاثير و تاثر از طريق اقوام شفاهي يا نوشته هاي كتبي باشد. وجهه مشترك رويين تنان ملل مختلف ناميرايي است كه ناشي از باورهاي بشر و ميل او به زندگي و ناميرايي است .
اخبار مرتبط
• رويين تنان پاسخگوي ميل به جاودانگي انسان هستند
دوشنبه 11 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2824]