واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: روایتی شنیدنی از سفر اربعینی جواد موگویی
دانلود دیشب پیادهروی را شروع کردیم. همزمان شد با گروهی چند نفره از دزفول که راه میرفتند و نوحه میخوانند: عمه سادات بیقراره.. پشتسر، گروهی هندی هم رسیدند به ما. فقط میگفتند لبیک یاحسین گروه دزفولی هم همنوا شدند با آنها. . شب را در کوچهپسکوچههای نجف خوابیدم! صبح که شد دیدم چقدر زیادند این آدمها! این همه کجا میروند؟ در عراق ماشین لوکس به وفور هست، لکن چرا پای پیاده؟ اینجا اعداد از کار افتاده! چیزی قابل شمارش نیست! هیچ صفری جلوی هیچ عددی نمیتواند بشمارد اعداد را اینجا! ریاضی نمیتواند بشمارد! علومتجربی هم از پس تجزیه تحلیل این پیادهروی برنمیآید. انشا هم نمیتواند بنویسد احوال اینجا را! علوم غریبه هم بیاید، غریبگی میکند و حقارت در برابر اینجا! مندلیف هم بیاید نمیتواند کشف کند عناصر اینجا را!ناشناختهترین عناصر دنیا اینجا هستند! مادام کوری کاشف پولونیم و رادیوم هم بیاید، نمیتواند کشف کند عناصر اربعین را! کدام لنز میتواند لانگشات بگیرد از اینجا؟ در کدام لنز جا میگیرند اینها؟! متحیرم! نه از غذای مفت یا جای مفت یا خواب مفت! از طریقِ نذرشان در عجبم! نذر دارند، باشد، نذرشان را بدهند. نذر در تمام دنیا هست. مسیحی هم نذر میکند.ایضا یهودی هم. سلمنا! اما متحیرم که چرا التماس میکنند؟ چرا به پای زائر میافتند؟ این دیگر چه نذریست؟ هنوز به عمود ۵۰نرسیدهام. اما همین کافیست تا بفهمی که این شهر، مال عصر۲۰۱۹نیست! نجف مال دنیای مدرنیته نیست! میلیونها آدم پیاده میروند اما چراغ قرمزی نیست! دوربین مداربستهای مردم را نمیپاید! پلیس کسی را جریمه نمیکند.اصلا اینجا پلیس نیست! همه به نظم در حرکتند. کسی کسی را هل نمیدهد، دعوا نمیکند. اینجا داروغه نمیخواهد! قوه مجری هم نمیخواهد.مجری کسی دیگریست! نظم نوین جهانی یعنی همین و ایضا دهکده جهانی. لکن بی سازمان ملل و کنوانسیون واتحادیه اروپا و یونیسکو و هرچه کو! و بیسند ۲۰۳۰یا ۳۰۴۰یا هرچی! اینجا همه فقط تند تند قدم برمیدارند تا به قراری برسند؛قرار شنبه! هرجا و هرچه و هرزمان که دلت خواست بخواب، بخور، لم بده! دلار بالا و پایین شود، طلا بکشد بالا! در اینجا بورس تاثیری ندارد. اینجا تورم نیست. هیچ اقتصاددانی نمیتواند اقتصاد اربعین را ضربو تقسیم کند! که از کجا میآید؟! خزانه پشتوانه دارد؟! تورمزاست یا سوده؟ اینجا هیچ علمی جواب نمیدهد. هیچچیزش نمیخورد به جهان۲۰۱۹! اینجا منفک شده از دنیای ماشینی و مدرنیته! اینجا زمان ایستاده. زمان ما رابا خود برده است به کجا؟ به عصرظهور یحتمل! که همه میخواهند برسانند خود را بر سر قرار!
روایتی شنیدنی از سفر اربعینی جواد موگویی دانلود ۶-۷ساعت سفر با ون همهجایمان را خشک کرد کمری نماند دیگر ظهر در اولین موکب عراقی ناهار خوردیم و ایضا چای عراقی سیاه است و بدمزه بعدازظهر رسیدیم قبرستان وادیالسلام عجب قبرستانی بزرگترین در دنیا با معماری زیبای قبرها روایت
روایتی شنیدنی از سفر اربعینی جواد موگویی دانلود اینجا عجیب مرا یاد دوکوهه میاندازد با آن صحبگاهش با صدای حاج منصور و سکوت شبانهاش در قبرهای گردان تخریب و بلندای ساختمان نیمه خرابه گردان کمیل و مقداد و عمار چند روزی که اینجا باشی دلت نمیآید دل بکنی از این مرز اینجا مرز است
روایتی شنیدنی از سفر اربعینی جواد موگویی دانلود چند دقیقهای دیگر تا مرز نمانده از صبح فکرم درگیر یک پیام است خانمدکتر خادمیان برایم نوشت اگر میخواهی بری کربلا برگشتی یک جور دیگر باش وگرنه میخوره تو ذوقت دوباره مردد شدم دنبال راهیام که رضا و زهرهخانم را بپیچونم و برگ
روایتی شنیدنی از سفر اربعینی جواد موگویی دانلود امروز کلا با دادمان بودیم با شاسی بلند سپاه سری به موکب زندان زدیم رامین زندان شهر را هم کرده موکب و زندانیان را خادم زائر زندانیست در مرکز زاهدان برای زندانیان رهباز یعنی کسانی که صبح در بیرون زندان مشغولند به کار و شب بر
روایتی شنیدنی از سفر اربعینی جواد موگویی دانلود روز شلوغی بود امروز با دادمان و رامین هر ۵موکب زاهدان را سر زدیم موکب آخر مسجدقدس بود مسجدی نیمهساخته در محله فقیرنشین بلوار رسالت اما مردم محله بادست خالی آمادهاش کرده بودند برای زائران میانسالی قدکوتاه آمد استقبالمان رامی
روایتی شنیدنی از سفر اربعینی جواد موگویی دانلود دارد کم کم دیر میشود بیم دارم جابمانم از پیادهروی دیشب به رضا گفتم تو و زهرهخانم برید تهران من دو روز دیگر با پرواز میآیم اینطوری دو روز بیشتر میمانم و مینویسم طفلی باید ۲۴ساعت براند آن هم با پراید لکن بیحرف گفت چشم