تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796772681




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

واکاوی خودسوزی زنان در ایران


واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:



 سیده طاهره خادمچندی پیش در خبری به نقل از روزنامه ” همدلی”  البته بدون ذکر آمار دقیق، اعلام شده بود که آمار خودسوزی زنان ایرانی بویژه در غرب کشور و استان لرستان رتبه اول در خاورمیانه را دارد. در همان خبر بیان شد که یکی از استادان دانشگاه علوم پزشکی ایلام به زنان توصیه‌کرده‌اند که لااقل به جای خودسوزی “گچ” بخورند تا با بسته شدن راه تنفسی شان بمیرند و این گونه درد کمتری را متحمّل شوند!مسلما درباره انگیزه‌های خودکشی واکاوی‌های اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی و … فراوان انجام شده است. ولی امروز قصدم از این نوشتار بیشتر این است که از نگاهی جدید و با رویکردی نشانه‌شناختی و از منظر استعاری به این قضیه نگاه شود.هم در باب خود مساله خودکشی و هم در انتخاب شیوه آن! ؛ در واقع هر نوع تصمیم‌گیری و طرز تلقی ما از جهان و حوادث اطرافش بر اساس نظام مفهومی است که در ذهن شکل گرفته‌است. در شکل‌گیری این نظام مفهومی، عناصر زبانی، اجتماعی، تاریخی، ایدئولوژیک و … نقش اساسی دارند که این عناصر از دو طریق عمده شکل می‌گیرند؛ از استعاره‌های زبانی که مفاهیم انتزاعی و غیر ملموس را تبدیل به مفاهیم ملموس می‌کند و نیز از طریق نظام نشانه‌شناختی که در ذهن ما به مفاهیم، اشیاء و حوادث جهان، معنا و جهت می‌دهند و نمادسازی و الگوسازی می کنند.در جایی که انسانی هیچ چیز زندگی‌اش به انتخاب خودش نبوده‌ و یا مجبور به انتخاب میان گزینه‌های بسیار محدود بوده‌است و حق پشیمانی و برگشت نیز از نظر خانوادگی و فرهنگی از او سلب شده‌است، در جایی که زندگی را “هندوانه‌ای در بسته” می‌دانند که تا  بازش نکنی (واردش نشوی) نمی‌توانی بفهمی چگونه چیزی است و وقتی هم واردش شدی با استعارۀ ” لباس سفید و کفن ” همۀ چیزهای اطراف، تو را وادار به پذیرش آن چه که هست می‌کنند، در جایی که زندگی را به طور استعاری نوعی “قمار” می‌دانند که همان اندازه که احتمال برد دارد احتمال باخت هم دارد، و نه چیزی که باید شناخت و ساخت ( چرا که بر اساس محدودیت‌های فرهنگی شناخت واقعی صورت نمی‌گیرد!) ، فردی که در موقعیت همیشه بازنده قرار دارد، احساس می‌کند که مجبور است به قواعد “بازی” ظالمانه‌ای تن دهد که شاید خودش در انتخابِ شروع و ادامه‌اش، کمترین نقش را داشته‌است و این گونه است که گاهی تصمیم می‌گیرد حال که نمی‌توان هیچ چیز بازی را عوض‌کرد؛ نه قواعدش را متعادل کرد ، نه یار یا رقیب را به همدلی فراخواند و نه حتی انصراف اعلام کرد ، خود را از صحنه حذف کند. این حذف خود مسلما دلایل روانشناختی و جامعه شناختی فراوان دارد ولی از منظر نشانه شناختی نوعی فریاد اعتراض است به این که من راضی به این بازی نیستم! من برده حوادث زندگی نیستم! من مهره‌ای در دست هیچ کس نیستم! این یعنی حال که هیچ چیز زندگی‌ام به اختیار خودم نیست و حق تغییر و بهبود از من گرفته شده و حتی حق مالکیت بدنم از من سلب شده‌است و من مالک خود و زندگی‌ام و بدنم شناخته نمی‌شوم، با این تصمیم این جسم را از مالکیت دیگری نیز به در می‌آورم.اما استعاری‌تر از خود عمل خودکشی، انتخاب روش آن است. براستی چرا خودسوزی در میان زنان ایرانی شایع است؟یک دلیلش شاید ایجاد مدل ذهنی باشد. یعنی وقتی اتفاقی به دفعات رخ می‌دهد و بازتاب می‌یابد، برای دیگر افراد، تبدیل به یک مدل ذهنی و رفتاری می‌شود. اما من می‌خواهم از منظر استعاری و نشانه شناختی به مساله نگاه کنم.از نگاه نشانه‌شناسی، آتش نماد احساسات شدید است؛ احساساتی همچون عشق و نفرت، خشم و تعصب و حتی جنگ. از این منظر، خودسوزی به عنوان خودکشی می‌تواند بیانگر اوج خشم ، نفرت از وضعیت موجود، روشنگری و آگاهی‌بخشی و نیز نوعی جنگ باشد. جنگی که فرد با سوزاندن خود می‌خواهد به دیگران نشان ‌دهد و آگاهشان کند که دردی که در زندگی کشیده به مراتب جانسوزتر از درد شعله های آتش است. پس به این ترتیب این نوع مرگ، همزمان نوعی ابراز خشم و تنفر و آگاهی بخشی و در عین حال اعلام جنگ است. البته جنگی که بازنده اصلی‌اش همان زنی‌ست که جان خود را به دردناکترین شکل ممکن از دست می‌دهد.خودسوزی را از منظر استعاری نیز می‌توان بررسی‌کرد. استفاده از استعاره ” سوختن” در میان ایرانیان بویژه در میان زنان بسیار رایج است. این که در شرایط ناگوار مثلا می‌گوییم «می‌سوزم و می‌سازم » این که عشق را آتشی می‌دانیم که باید در آن سوخت و تاب آورد، و تازه در فرهنگ و ادبیات ما بین پروانه و شمع نوعی مجادله کلامی در پایوری در تحمل این آتش وجود دارد« تو را آتش عشق اگر پر بسوخت / مرا بین که از پای تا سر بسوخت»، همه و همه نشان دهنده اهمیت استعاره آتش در بیان احساسات ناکام و یا سرکوب شده است. دردهایی را که « جگر سوز» ،« طاقت سوز» ، «استخوان سوز» و …. می‌دانیم همه و همه نشان‌دهنده این است که از نگاه استعاری در نظام مفهومی ما، دردهای روحی همه همچون آتشی هستند که تاب و توان ما را می‌گیرند. پس بیراه نیست وقتی که زنی که پر از احساسات سرکوب‌شده و دردهای روحی است و در زندگی روزمره نیز هر روز با آتش برای درست‌کردن غذایی برای اهل خانواده‌اش سر و کار دارد در آخرین و شاید تنهاترین فریاد اعتراضش به شرایط موجود این دردناکترین و خشونت‌بارترین شیوه را برای حذف خود از چرخه بازتولید درد و رنج بی پایان انتخاب کند.نکته آخر در این نوشته نگاهی استعاری به پیشنهاد آن استاد عزیز دانشگاه علوم پزشکی است که بسیار در خور توجه و درعین حال تاسف بار است. ایشان پیشنهاد دادند که زنان به جای خودسوزی گچ بخورند تا راه تنفسی شان بسته‌شود و راحت‌تر بمیرند!!! ایشان چه بدانند چه نه، چه قبول داشته‌باشند چه نه، از منظر استعاری راه حلی کاملا مردسالارانه دادند؛ یعنی اگر می‌خواهی بمیری آرام و بی صدا خفه شو و بمیر!!! حتی در میان مردان شیوه رایج برای این امر استفاده از خفگی با طناب است.پس اصل مهم در “گچ خوردن” بی‌درد مردن نیست! و گر نه برای بی‌درد مردن راه‌های دیگری هم هست که اتفاقا در نظام ذهنی- شناختیِ یک پزشک، مفهوم فعال‌تر و دم دستی‌تری از “گچ” برای پیشنهاد است. پس چرا گچ؟  گچ، راه نفس را بند می‌آورد. گچ انسان را بی‌درد نمی‌کشد، بلکه بی صدا می‌کشد. بر خلاف سوختن که هم با نورش جلب توجه می‌کند هم با دودش و هم با فریادهای سالها در گلو مانده‌اش! گيل نگاه: انتشار اخبار و يادداشت های دريافتی به معنای تاييد محتوای آن نيست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می‌شود.
۲۸ فروردین ۱۳۹۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن