تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 30 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانايى، ريشه همه خوبى‏ها و نادانى ريشه همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796628007




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شعر زیبای غریبه (حامد ابراهیم پور)


واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:



آثار حامد ابراهیم پور, شعر و ترانه

شعرهای حامد ابراهیم پور حامد ابراهیم‌پور (زاده ۲۴ آبان ۱۳۵۸) شاعر، نویسنده و منتقد ایرانی است. سبک غزل نو،غزل فرافرم است.
  سپرده بود به آوارگی عنانش را غریبه ای که نمیگفت داستانش را کلافه بود، به سیگار آخرش پک زد و بعد خم شد و پر کرد استکانش را شراب کهنه ی جوشیده در رگش جوشید  و شعله ور شد و سوزاند استخوانش را -زیاده می نخوری ! شهر پاسبان دارد -که مرده شو ببرد شهر و پاسبانش را ! (نگاه صاحب میخانه بی تفاوت شد اگر چه زیر نظر داشت میهمانش را ): غریبه جای رد تازیانه اش میسوخت غریبه حال بدی داشت، شانه اش میسوخت به مرغ گمشده ی پرشکسته ای میماند که پیش چشمانش آشیانه اش میسوخت به رود خشک، به سرو خمیده ای میماند به گنگ بی خبر خواب دیده ای میماند غرور زخمی را سمت ماه تف میکرد به گرگ بسته ی دندان کشیده ای می ماند دوباره دستانش را دراز کرد، نشد تمامی شب راز و نیاز کرد، نشد دوباره گمشده اش را از آسمان میخواست گلایه کرد نشد، اعتراض کرد نشد! غریبه خاطره ی روشنی به یاد نداشت میان تقویمش صفحه های شاد نداشت تمام عمر درین شهر زندگی میکرد تمام عمر به این شهر اعتماد نداشت... ستاره ای شد و از دست آسمان افتاد پرنده ای شد و گم کرد آشیانش را -دوباره پرکن! (میخانه چی نگاهش کرد) ندید اما لبخند ناگهانش را بلند شد، وسط شعر چهارپایه گذاشت و حلقه کرد به این بیت ریسمانش را... صدای راوی در پیچ داستان گم شد کلافه تر شد ... گم کرد قهرمانش را -دوباره پر کن ! نوشید...تا سحر نوشید و نیمه کاره رها کرد داستانش را.... حامد ابراهیم پور   گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بیتوته]
[مشاهده در: www.beytoote.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن