تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797003852




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اشعار شهادت امام موسی کاظم علیه السلام (4)


واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:



شعر شهادت امام موسی کاظم ع, شعری درباره ی شهادت امام موسی کاظم

شهادت امام موسی کاظم (ع)   شور محشر دوباره شد برپا رفته سوی خدا گل زهرا شهید از کین موسی بن جعفر شد همه در غم زین ماتم عظمی آه وواویلا آه و واویلا   از غم داغ هفتمین مولا کاظمین گشته همچو عاشورا از ستمهای دشمن بی دین دیگه راحت شده گل طاها آه وواویلا آه و واویلا   ای که باشی ز نسل پیغمبر پسر فاطمه گل حیدر به شهر کاظمین ز ظلم و کین همچو گل از ستم شدی پرپر آه وواویلا آه و واویلا    گل گلزار مصطفایی تو پسر خیره النسایی تو نهمین نور و هفتمین مولا شیعیان را تو مقتدایی تو آه وواویلا آه و واویلا    تو گل بوستان زهرایی بعد بابابر همه مولایی باب حاجاتی در همه عالم یابن زهرا ز بسکه آقایی آه وواویلا آه و واویلا    ای که هستی خورشید رخشنده باصفا با دستای بخشنده با نگاه تو گشته ام زنده از تو هستم همیشه شرمنده آه وواویلا آه و واویلا   تویی بر شیعه چون مه تابان بوده ای عمری گوشه زندان شداه ای ای نور همه دلها شهید از ظلم و جور زندانبان آه وواویلا آه و واویلا   تویی اسطوره جوانمردی تو سراپا رنج و غم و دردی چه کشیدی به حبس آخر خود مرگ خود از خدا طلب کردی آه وواویلا آه و واویلا    آتش کینه ها زبانه زد پیکرت را عدو نشانه زد تو راسندیِ مرتدِ کافر وقت افطار به تازیانه زد آه وواویلا آه و واویلا    همه عمرت فقط تو غم دیدی خوشی در زندگی تو کم دیدی بمیرم از برای تو مولا کنج زندان رنج و ستم دیدی آه وواویلا آه و واویلا   سوزد از غم دل محبانت جان عالم شود به قربانت کنج زندان ز کینه ی هارون زد شرر زخم کینه بر جانت آه وواویلا آه و واویلا   امان ای دل امان از این بیداد زین مصیبت شیعه بزن فریاد پیکر پاک موسیِ جعفر سه روز مانده روی پل بغداد آه وواویلا آه و واویلا   پیکر تو تشییع جنازه شد داغ جدت دوباره تازه شد پیکر صدچاک حسین آقا با سم اسب و نعل تازه شد آه وواویلا آه و واویلا    غل و زنجیر کین به پیکر تو شکر لله ندیده دختر تو سر پاک و مطهرت مولا ندیده روی نیزه خواهر تو آه وواویلا آه و واویلا    پیکرت را چه با صفا بردند همه از غصه ی تو پژمردند کربلا تا نام حسین بردند همگی تازیانه می خوردند آه وواویلا آه و واویلا شاعر:رضا یعقوبیان   
اشعار شهادت امام موسی کاظم, شهادت امام موسی کاظم
شعری درباره ی شهادت امام موسی کاظم (ع)   شده شرمنده شمس از روی حضرت کاظم قمر شد مات از چهر نکوی حضرت کاظم   بغیر از ذات حق آگه نباشد اندر این عالم کسی از سر اسرار مگوی حضرت کاظم   بود او ششمین رهبر ز بعد ساقی کوثر که باشد قبله حاجات کوی حضرت کاظم   نه بتوان توصیفش کرد که آسان نیست اوصافش که ینکو هست وصف تار موی حضرت کاظم   ببیند یوسف از رویش بگوبد مرحبا بر حق که ینکو خلق کرده حسن روی حضرت کاظم   بعالم رنگ و بوی گل بود از نور رخسارش بود خوی محمد خلق و خوی حضرت کاظم   ولی از جور هارون دعا لبریز شد آخر ز زهر خانمان سوزی سبوی حضرت کاظم   بدی در گوشه زندان چاارده سال آن مولا بدی با حق تعالی گفتگوی حضرت کاظم   طلب میکرد او مرگ از خدا با دیده گریان که وصل یار بودی آرزوی حضرت کاظم   خدایا دست گیری تو از ژولیده محزون بحق قرب و قدر و آبروی حضرت کاظم شاعر: ژولیده نیشابوری   
شعر شهادت امام موسی کاظم ع, شعری درباره ی شهادت امام موسی کاظم

شعری درباره ی شهادت امام موسی کاظم (ع)   حال و روزت پریشونه-کنج زندون غریبونه رسیده جونت به روی لب دیگه ازدنیا خسته ای-مثل مرغ پربسته ای ذکرلبات خلصنی یارب-دلت شده به تاب ودرتب میسوزه پاتاسرت آقا اززهری که توبدن داری بیاد معصومه ورضایه لحظه هم آروم نداری تشنه وبی حال وبی رمق روخاک زندون سر میزاری تازیونهو ناسزا-همدمت شده این شبا توهم مثل زهرا(مادر)میگی-مرگموبرسون خدا (واویلا آهو واویلا)   تو زنجیر پر وبالته-تازیونه افطارته بستی توبارسفرامشب دنیاشدروسرت خراب-وقتی می خوردپیشت شراب یادت اومدغمای زینب-شدی توازغصه لبالب بنداومده دیگه نفسات نیمه جونوزاریو مضطر دستو پاهوصورتت شده دم آخری مثل مادر بازبون روزه زیرلب میگی امان ازدل حیدر پیش چشمای بچه ها-نشدبسته دستت آقا شکرخداسیلی نخورد-همسرت توی کوچه ها (واویلا آهو واویلا)   غروبا تواین سیاهچال-تا وقتی که میری ازحال روضه ی گودال و می خونی دلت شده دارالعزا-میسوزی یه عمریه با داغ یه پیراهن خونی-ازاین مصیبت نیمه جونی  کفن داشتی وخداروشکرنرفت سرت روی نی آقا شکنجه شدی ولی دیگه سرپیکرت(کشتنت)نشددعوا بمیرم براتنی که موند۳روز رو خاک گرم صحرا  یکی داره سر می بره-یکی فکرانگشتره از همه بدتر نگاهه-شمربه بنت الحیدره(دخت حیدره) (حسین غریب کربلا) شاعر:مصطفی اسماعیلی  
اشعار شهادت امام موسی کاظم, شهادت امام موسی کاظم
 مداحی شهادت امام موسی کاظم (ع)   در گوشه ای شکسته ز آوار بی کسی تنها اسیر و خسته و بی آشنا منم   یلدا ترین شب است شب این سیاه چال پیر و نحیف و بی کس و بی همصدا منم   با خشت های سنگی و با میله های خویش زندان به حال و روز دلم گریه می کند   خون می چکد زِ حلقه و می سوزم از تبم زنجیر هم به سوز تبم گریه می کند   پوسیده پیکرم که در این چهارده بهار در تنگنای سرد و نموری افتاده ام   از بار حلقه های ستم خرد گشته ام دور از شعاع کوچک نوری فتاده ام   چشمم هنوز خیره به در باز مانده است خونابه بر لبم پی هر آه آمده   گویی فرشته است که در باز می کند اما نه باز قاتلم از راه آمده   اینبار هم به ناله من خنده می زند دستی به زخم تازه ای زنجیر می كشد   با هر نفس به کنج لبم خون نشسته است با هرتپش تمام تنم تیر می کشد   چشمم به میله های قفس خو گرفته است کی می شود که خنده به روی رضا زنم   کو دخترم که باز بخندد برابرم کو قوتی که شانه به موی رضا زنم   ای بی حیا ترین که مرا زجر می دهی در زیر تازیانه چنین ناروا مگو   خواهی بزن دوباره مرا یا بکش مرا اما بیا به مادر من ناسزا مگو شاعر:حسن لطفی   گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته 






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بیتوته]
[مشاهده در: www.beytoote.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن