تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796838667




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رهاکردن پسربچه در سرویس بهداشتی بیمارستان!


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: رهاکردن پسربچه در سرویس بهداشتی بیمارستان!

دی ماه سال 80 پسربچه‌ای در بیمارستان شریعتی تهران متولد شد، اما خانواده‌اش به دلایل نامعلومی او را در سرویس بهداشتی بیمارستان رها کردند ونوزاد را تنها و بی‌پناه به دست سرنوشت سپردند.


دی ماه سال 80 پسربچه‌ای در بیمارستان شریعتی تهران متولد شد، اما خانواده‌اش به دلایل نامعلومی او را در سرویس بهداشتی بیمارستان رها کردند ونوزاد را تنها و بی‌پناه به دست سرنوشت سپردند.
هوا سوز سردی داشت و پسرک در ملحفه نازک بیمارستان، روی زمین سخت از تنهایی و سرما گریه سوزناکی سر داده بود اما هیچ آغوشی پذیرایش نبود. لحظاتی بعد مردی با شنیدن صدای گریه وارد سرویس بهداشتی شد و در حالی که شوکه شده بود به سمت نوزاد رفت. او صدا را از لحظاتی پیش شنیده بود اما حتی تصورش را هم نمی‌کرد که نوزاد تازه متولد روی زمین سرویس بهداشتی رها شده باشد. مرد بسرعت به طرف نوزاد گریان رفت و او را در آغوش کشید، بعد هم به امید پیدا کردن خانواده پسرک به داخل راهروی بیمارستان دوید. به هر زن و مردی که می‌رسید سراغ پدرومادر نوزاد را می‌گرفت اما افسوس که هیچ کس پسرک را نمی‌شناخت. یک ساعتی از تلاش بی‌نتیجه‌اش گذشته بود ولی حالا پسرک دیگر گریه نمی‌کرد و آرام شده بود. باید او را تحویل بیمارستان می‌داد اما برق چشم‌های نوزاد چند روزه و یادآوری گریه‌های سوزناک او در کف زمین، آنقدر دل مرد را به درد آورده بود که در یک لحظه تصمیم گرفت او را با خود به خانه و نزد همسرش ببرد.
نوزاد بی‌پناه برای مرد و زن میانسال که بچه‌ای هم نداشتند و سال‌ها در کنار هم به تنهایی زندگی کرده بودند، آنقدر شیرین بود که آنها بدون حتی یک لحظه تأمل تصمیم گرفتند او را به فرزندخواندگی قبول کنند. از طرفی آنها قرار گرفتن این نوزاد بر سر راهشان را به فال نیک گرفته و دوست نداشتند که تقدیر این کودک طوردیگری رقم بخورد.
زن و مرد میانسال، آن شب تا دیروقت به‌دنبال اسمی برای نوزاد می‌گشتند و سرانجام نام «علی» را برایش برگزیدند. فردای آن روز مرد برای گرفتن شناسنامه برای نوزاد دست به کار شد و پس از چند روز دوندگی سرانجام 18 دی سال 1380 توانست با نام خانوادگی خودش برای علی کوچولو شناسنامه بگیرد.
«علی» کم کم بزرگ شد و زبان باز کرد و مردی را که او را پیدا کرده بود پدر و همسر او را مادر صدا کرد، پس از آن دیگر این خانواده یکی از خوشبخت‌ترین خانواده‌های روی زمین بودند و از کنار هم بودن، لذت می‌بردند تا اینکه اوایل سال‌جاری پدر خانواده از دنیا رفت.
«علی» که 16 سال داشت، بعد از رفتن پدر با مادرخوانده‌اش تنها شده بود و احساس مسئولیت زیادی نسبت به مادر می‌کرد. مدتی بعد اما مادر خوانده‌اش نیز به سرطان مبتلا شد و پزشکان از او قطع امید کردند. به همین خاطر مادر تصمیمش را گرفت تا قبل ازمرگ، رازبزرگ زندگی‌شان را برای پسرخوانده‌اش فاش کند.
با خودش فکر کرد شاید برای «علی» که حالا در دبیرستان درس می‌خواند خیلی آسان نباشد که بعد از سال‌ها بفهمد مرد و زنی که به آنها عشق می‌ورزید، پدر و مادرخوانده‌اش بودند. اما این حق پسرنوجوان بود که حقیقت زندگی‌اش را بداند.
حالا «علی» نه مشکل مالی دارد، نه موضوعی که ادامه زندگی را برایش تلخ کرده باشد. او تنها می‌خواهد پدر و مادر واقعی‌اش را بشناسد و بداند که هویت واقعی‌اش چیست و والدین اصلی‌اش چه کسانی هستند؟ افرادی که با خواندن ماجرای زندگی «علی» 16 ساله، موفق به‌ شناسایی او و خانواده‌اش شدند، می‌توانند برای کمک به پسر نوجوان در یافتن پدر و مادر واقعی‌اش با بخش جویندگان عاطفه روزنامه ایران به شماره 88761621 021 تماس بگیرند. منبع: میزان
 

دریافت عناوین آخرین خبرها در تلگرام


سه شنبه, 17 بهمن 1396 ساعت 13:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن