تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 28 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام جواد (ع):اعتماد به خدا بهاى هر چیز گرانبها است و نردبانى به سوى هر بلندایى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796324532




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تحلیل و بررسی سریال Black Mirror؛ قسمت دوم


واضح آرشیو وب فارسی:پردیس گیم:



  تحلیل و بررسی سریال Black Mirror؛ قسمت دوم "به قلم محمد حیدری" تکامل ... پیشرفت ... صعود... تعابیری آشنا در توصیف واژه‌ی تکنولوژی و حرکت رو به رشد آن در جسم و روح جوامع بشری. حرکتی که نه تنها رنگِ سبزِ ظاهر زندگی طبیعی انسان‌ها طی سال‌های متمادی را به رنگی ماشینی و مُرده بدل کرده بلکه عواطف ما را نیز با دستان سرد و بی روح خود لمس و تحت الشعاع قرار داده‌است. حال، ما انسان ها مانده‌ایم و دنیایی مکانیکی، که ارزش‌ها و احساسات در آن به هیچ عنوان معنای گذشته‌ی خود را یدک نمی‌کشند. محبت جای خود را با لایک های مجازی عوض کرده و لبخند‌های مصنوعی و کاملا تحمیل شده جای خود را به چهره‌های سرشار از شادی و شوق گذشته داده‌اند. آری ... ما مانده ایم و دنیایی که در آن دیگر هیچ خبری نیست از چهره‌های پر احساسی که تنها خمِ لبخندهایشان همچون گهواره‌ای همه‌ی زیبایی‌های عالم را در خود حمل می‌کرد.

  دنیایی که تمامی معیا‌رهای ارزشی و انسانی و حتی شهروندی شما، با میزان لایک‌ها و محبوبیت‌تان در دنیایی کاملا مصنوعی و مجازی سنجیده می‌شود. نکته اما اینجاست که در میان این هیاهو، هنوز انسان‌های معدودی هستند که توسط تلنگری سخت و دردناک اما کارآمد از این خواب مکانیکی بیدار شده و به ناگاه خود را از بند این زنجیرِ هولناک رها می‌یابند. چنین انسانی، که غوطه‌ور در سیل دیگرهم‌نوعان خود،  تا ارتفاع بالایی از پیشرفت و تکامل و صعود که در ابتدای متن اشاره کردیم پیش رفته ، پس از رهایی از این غل و زنجیر، کدام مسیر را انتخاب خواهد کرد؟ شاید رها کردن خود و سقوط از این ارتفاع بلند؟ و رها کردن هر آنچه که تمامی عمر برای او معنا و غایت زندگی بوده‌اند؟ آیا بشریت به این سقوطِ آزاد نیاز دارد؟ آیا پایان این سقوط مرگی دردناک است؟ یا رهایی و شوقی وصف ناپذیر؟

  داستان بازی‌های کامپیوتری، حکایت بسیار شیرین و پرفراز و نشیبی‌ست  که بعید می‌دانم ذکر جزئیات آن حداقل برای خوانندگان این مقاله لازم باشد. همه‌ی شما بهتر می‌دانید که چگونه شخصیت‌ها، محیط‌ها، داستان، ظواهر بصری و دیگر اجزای تشکیل دهنده‌ی این بازی‌های مجازی سال‌هاست که به رشد سیری ناپذیر خود ادامه می‌دهند و روز به روز پیوند خود را با دنیای واقعی مستحکم تر می‌کنند. اما آیا تابه‌حال به این موضوع فکر کرده‌اید که در نهایت این پیشرفت‌ها تا چه حد ادامه خواهند یافت؟ آیا در ادامه‌ی مسیر ایستگاه پایانی در انتظار این قطار سریع السیر‌است؟ اگر آری٬ آن ایستگاه کجاست و چه چیز انتظار ما را می‌کشد؟ درست همانند دیگر تکنولوژی‌ها و مخلوقاتِ سردِ انسانی، روزی در آینده خواهد رسید که بازی‌های کامپیوتری پای خود را از دستگاه‌ها و کنسول‌های معمولی فراتر گذاشته و عملا راه خود را به دستگاه‌های عصبی، حواس پنج گانه و عیمق ترین نواحی مغز با باز کنند. آنجاست که مرز میان واقعیت و خیال به‌طور کامل از بین می‌رود و دیگر هیچ معیاری برای تشخیص زندگی حقیقی با آنچه سازندگان این بازی‌ها برای ما تدارک دیده‌اند باقی نمی‌ماند ...

  روزی می‌رسد که دیگر ما کنترل کنندگان شخصیت‌های مجازی در این بازی‌ها نخواهیم بود ، بلکه برعکس، خودِ حقیقی با به شخصیت بازی تبدیل شده و اینبار ماییم که توسط این بازی‌ها تحت کنترل درخواهیم درآمد. با همه‌ی این اوصاف ، خود را در چنین زمانی در میانه‌ی انجام یک بازی ترسناک تصور کنید... اگر تصور می‌کنید که برای مواجهه با آنچه که انتظارتان را می‌کشد آماده‌اید، کاملا در اشتباهید!!

  در دنیای امروز ما نه "هک" واژه‌ی غریبی‌ست و نه هکرها موجودات جدیدی به حساب می‌آیند! و این شاید اولین و تنها قسمت "آینه‌ی سیاه" باشد که تمرکز اصلی خود را به مسئله‌ای معطوف می‌کند که به عینه (و به همان شکل مصور در سریال) در زمان حال حاضر تاثیرات محسوسی بر زندگی اجتماعی ، مجازی و شخصی ما می‌گذارد. درست همانند هر ابزاری دیگری، تکنولوژی می‌تواند به ابزاری بسیار قدرتمند برای سوء استفاده، اخاذی و یا کنترل افراد (و یا توده‌ی مردم) بدل شود و این امریست که هکرها یکی از پیشتازان آن محسوب می‌شوند. افرادی که با کوچکترین اشتباه و یا سهل انگاری از سمت شما می‌توانند به عمیق ترین و شخصی ترین لایه‌های زندگیتان وارد شده و در جدالی کاملا نابرابر شما را به فجیع شکل ممکن خلع سلاح کنند.

  حال تنها دو راه پیش روی شماست : یا تسلیم خواسته‌ی هکرها شده و در ازای مخفی ماندن رازهای زندگی (و یا دیگر دارایی‌های ارزشمندتان) تن به انجام همه‌ی دستورات آن‌ها می‌دهید ، و یا از فرمان صادره سرپیچی کرده و به تماشای نابودی جزء به جزء زندگیتان خواهید نشست. اکنون سوال اینجاست ، اگر در نهایت متوجه شوید که آزادی عمل ارائه شده توسط هکرها (همانطور که "ب.ف.اسکینر" نویسنده و روانشناس نامیِ آمریکایی می‌گفت) توهمی بیش نبوده چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟ سیاه ترین رازهای زندگی شما در معرض افشا هستند و تنها یک دوراهی برای نجات در پیش روی خود می‌بینید: دوراهی‌ای بسیار هولناک که هر دو سر آن به بن بست‌ای تاریک و خلوت ختم می‌شوند !!!

  مرگ همواره یکی از بزرگترین رازهای جهان هستی (خصوصا برای موجودی خود خاص بین ای به نام انسان) و همزمان بزرگترین ترسی‌ست که طی سال های متمادی بشر با آن زندگی کرده‌است. از قدیم الایام پادشاهان بسیاری سودای آب حیات و زندگی جاودانه را در سر داشته و حکیمان ، دانشمندان و اصطلاحا جادوگران زیادی را مامور یافتن پاسخ دست نیافتنیِ این معما کرده بودند. این راز حل نشده و این ترس بزرگ باعث شد تا انسان تنها یک پناهگاه امن برای آرام کردن فکر و ذهن خود بیابد و آن چیزی نبود جز باور به "جهان پس از مرگ" که طیق آن زندگی انسان (و صد البته اعمال او) تنها به دنیای مادی زمینی محدود نشده و پس از مرگ به‌ گونه‌ای دیگر متجلی خواهد شد.

  اکنون تکنولوژی به‌حدی پیشرفت پیدا کرده که انسان‌ها فضایی برای انتقال "ذهن و خودآگاه" انسان ، پس از مرگ او، خلق کرده‌اند و افرادی که مایل باشند می‌توانند به انتخاب خود، پس از مرگ به جهانی کاملا مجازی منتقل شوند. جهانی که در آن گرسنگی، تشنگی، مرگ، زمان و غیره معنای مادی خود را از دست داده‌اند و افراد می‌تواند بدون هیچ دغدغه‌ای (اما با همان احساسات، خاطرات خوب و بد، دردها، شادی‌ها و دیگر احساسات منفی و مثبت پیشین) به حیات خود در کنار دیگر انسان‌های موجود در آن دنیای ساختگی ادامه دهد. در چنین دنیایی، تصمیم شما چه خواهد بود ؟ ادامه‌ی زندگی در فضای ساخته‌ی انسان (به شکل توصیف شده) یا انتخاب مرگ طبیعی (و پذیرش رازهای پشت پرده‌ی آن ، که به باور عده‌ای پوچی و فنای کامل است و به باور عده‌ای دیگر ورود به دنیایی بسیار والاتر بنام جهان پس از مرگ) فی الواقع بهتر است اینگونه بپرسیم که آیا زندگی، در هر شرایطی، ارزش دو بار زیستن را دارد؟

  هر زمان نام "سرباز" را می‌شنوم ، بی اختیار یاد جمله‌ی "ریبن" در فیلم نجات سرباز رایان می‌افتم : " اگه خدا با ماست ، پس کی با اوناست؟ " جمله‌ای که به زیبایی هر چه تمام تر و به شکلی غیرمستقیم حقیقتی بسیار تلخ در مورد جنگ را به ما یادآوری می‌کند: اینکه در اکثریت قریب به اتفاق مواقع، فارق از اینکه عدالت واقعی در کدام جبهه‌است (اگر باشد!)  این حکومت‌ها هستند که با ایدئولوژی‌های ساختگی خود، انسان‌ها را به جان یکدیگر انداخته و از جنازه‌های آن‌ها به‌عنوان پلکانی برای محقق کردن آرمان‌های سیاسی خود استفاده می‌کنند. حکومت‌هایی که از ابتدای تاریخ تا همین امروزه، جهان را به میدان جنگی پایان ناپذیر بدل کرده و خاک حاصل‌خیز سیاره‌ی زیبای زمین را همچون قبرستانی بزرگ برای اهداف مضحک خود قربانی کرده‌اند. به‌درستی که جنگ تنها یک پیروز دارد و آن چیزی نیست جز مرگ و تکنولوژی همچون قاصدکی فلزی خبرهای خوبی برای "مرگ و نابودی" به ارمغان آورده است. در این قسمت از سریال "آینه تاریک" حکومت‌ها راه تازه‌ای برای شستشوی ذهنی افراد و بکارگیری انسان‌های معمولی به‌عنوان سلاح‌های کشتارِ جمعی هم‌نوعان یافته‌اند. در این روش، پس از جلب توافقی دو طرفه (که سرباز از مفادِ "حقیقی" آن بی خبر است) تکنولوژی‌ای در بدن و ذهن سربازان به‌کارگرفته می‌شود که به‌ واسطه‌ی آن قدرت‌های جنگی و تشخیص و حواس این رزمندگان به طرز محسوسی تقویت می‌شود. اما در میان تار و پود این تکنولوژی تازه، حقیقتی بسیار تاریک نفهته است که بوسیله‌ی آن سربازان بی آنکه خود بخواهند (و یا حتی متوجه شوند) دست به جنایاتی هولناک می‌زنند. اعمالی که شاید در حالت معمولی حتی تصور انجامشان برای آن‌ها ترسناک باشد.

  در این میان، حادثه‌ای باعث می‌شود که به‌طور اتفاقی یکی از همین سربازها به برخی لایه‌های تاریک پشت پرده‌ی این تکنولوژی پی ببرد. اما همانطور که می‌دانید، گاهی بهای دانستن،  سنگین تر از آن چیزی‌ست که یک انسان بتواند آن را بر روی شانه‌های خود تحمل کند.

  تابه حال به این موضوع فکر کرده‌اید که اگر جان فرد دیگری در دست شما بود، یعنی تنها با یک دستور ساده و یا با فشردن یک دکمه می‌توانستید زندگی یک شخص را به‌کلی نابود کنید، تا چه حد در انجام چنین عملی به خود تردید راه می‌دادید؟ اکنون تصور کنید که آن شخص، فردی بسیار منفور در بین اقشار مختلف جامعه است (به هر دلیل) و تنها با به اشتراک گذاری یک هشتگ در فضای مجازی و با تعداد بالا، می‌توانید دستور قتل آن انسان خاص، که می‌تواند یک سیاستمدار ، یک هنرمند، یک نویسنده و یا غیر باشد، را به‌شکلی گروهی صادر کنید. قوانین این بازی به ظاهر بسیار ساده هستند. یک مجموعه‌ی ناشناس اینترنتی طی یک بازی از کاربرها می‌خواهد تا نام فردی که به نظر آن‌ها بیش از دیگران مستحق مرگ است را با یک هشتگ خاص در فضای مجازی ارسال کنند و در نهایت و پس از مدتی معلوم، فردی که بیشترین میزان هشتگ را در کنار نام خود داشته باشد به عنوان قربانی انتخاب و کشته می‌شود. این موضوع هیاهویی لبریز از حس نفرت را در میان مردم جامعه به‌وجود آورده و آبشاری از خون را در میان جامعه‌ای که اعضای آن گاهی با کوچک‌ترین و مضحک‌ترین دلایل از یکدیگر متنفر می‌شوند به راه می‌اندازد. آری ... این بازی، بازیِ "نتیجه‌ی اعمال" است و مردم همچون قاضی‌هایی کاملا ناشی و بی خبر از حقایق، یکی پس از دیگری متهمان خود را به پای چوبه‌ی دار می‌فرستند.

  اما ... نکته‌ی اصلی و حقیقت تاریک اینجاست که همه ی این افراد از یک موضوع غافل هستند. شاید قاضی در این میان نه توده‌ی مردم، بلکه شخص دیگری‌ست و شرکت کنندگان این بازی، قوانین آن را به اشتباه متوجه شده‌اند ... شاید نتیجه‌ی عملی که در قوانین این بازی ذکر شده، نه به قربانیان بخت برگشته ی هشتگ‌های پخش شده توسط مردم، بلکه مستقیما به خودِ آنها مربوط باشد. شاید نیت این بازی ، بسیار فراتر از چیزی‌ست که بازیکنان تصور می‌کنند ... شاید ... حمام خون دیگری در راه است ... بررسی فصل چهارم٬ به زودی ...



27 دي 1396





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پردیس گیم]
[مشاهده در: www.pardisgame.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 412]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


علم و فناوری

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن