تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهشت را درى است كه ريّان ناميده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797112685




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گزارش دادگاه خانواده: دامادی که خودش را مهندس معرفی کرده بود،چاه بازکن از آب درآمد


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزارش دادگاه خانواده: دامادی که خودش را مهندس معرفی کرده بود،چاه بازکن از آب درآمد
ایران نوشت: مجتمع قضایی ونک شلوغ‌تر از روزهای دیگر به نظر می‌رسید. پشت در شعبه 261 دادگاه خانواده زوج‌های مختلفی در انتظار رسیدگی به پرونده هایشان بودند که سر و صدای چند مرد توجه همه را به خود جلب کرد. وقتی بحث آنها بالا گرفت، عروس و داماد و همراهان‌شان وارد دادگاه شدند و روی صندلی‌ها نشستند. قاضی «محمود سعادت» بلافاصله رو به زن کرد و گفت:«شما که دادخواست مطالبه مهریه‌تان را داده‌اید، پس چرا این همه بحث و دعوا راه انداخته اید؟» زن جوان که خود را «رعنا» معرفی می‌کرد، گفت: «آقای قاضی ازدواج ما به‌طور سنتی انجام شد. شوهرم در شب خواستگاری گفت مهندس ناظر است، خانه‌ای دارد و اهل زندگی است. پدرم هم قبول کرد که با مهریه 214 سکه با هم عقد کنیم. با این حال قول گرفتیم که 100 سکه را طی مدت 2 سال بپردازد. خیال می‌کردیم با پرداخت آن می‌توانیم جهیزیه و هزینه عروسی را آماده کنیم، اما نه تنها در این مدت حتی یک سکه هم پرداخت نکرده، بلکه در صندوق عقب خودرویم که در اختیارش بود، تجهیزات تخلیه فاضلاب و چاه باز کنی پیدا کردیم.» در ادامه محمود - داماد 30 ساله - از جا بلند شد و گفت: «چه ایرادی دارد؟ حالا مهندس نشد مدیر شرکت تخلیه چاه. درآمد ما که از خیلی‌ها بیشتر است و...» قاضی حرف مرد را قطع کرد و رو به زن گفت: «البته اشتغال مرد به چنین شغلی منافی مصالح خانواده نیست. اما در مورد پرداخت سکه‌ها آیا تعهد مورد نظر را ثبت کرده‌اید؟» رعنا جواب داد:«بله در عقدنامه قید کردیم اما مشکل فقط این نیست. ما خیلی زود متوجه شدیم این آقا نه تنها خانه‌ای از خودش ندارد، بلکه مبایعه نامه ملکی که به ما نشان داده، مال خودش نیست و متعلق به پدربزرگش است...»

در این لحظه پدر رعنا گفت:«آقای قاضی، ما خانواده آبرومندی هستیم. برای ما صداقت خیلی مهم‌تر از ثروت و شغل است، اما خیلی زود متوجه شدیم دامادمان که نه تنها دروغ‌های زیادی به ما گفته، بلکه اهل خلاف هم است. شب عقد، دوستانش حال خوشی نداشتند و دامادمان در مقابل اعتراض ما، از آنها حمایت کرد. چند وقت است که فهمیده‌ایم با همان دوستان بساط شب نشینی دارند و وقتی دخترم نیمه شب به او تلفن زده به دروغ گفته در حال باز کردن چاه هستند. مگر ساعت 12 شب کسی چاه خانه‌اش را باز می‌کند؟ چرا این آدم ما را ساده و... فرض می‌کند؟» محمود از جا بلند شد و با اعتراض گفت:یکی از مشکلات ما این است که پدرزنم بیش از حد در زندگی دخترش دخالت می‌کند. ما هنوز زندگی‌مان را شروع نکرده‌ایم دارد مرا سین جیم می‌کند، وای به‌روزی که زیر یک سقف برویم.

قاضی از پدر رعنا پرسید:«معمولاً پدر و مادرها قبل از عقد درباره عروس یا دامادشان تحقیقات لازم را انجام می‌دهند. مگر شما در این باره پرس و جو نکرده بودید؟» پدر رعنا جواب داد: «راستش تحقیق کردیم. مثلاً به محلی که گفته بود مهندس ناظر آنجاست رفتیم که کارگرها هم تأیید کردند او مرد خوبی است، اما بعد از این دعواها فهمیدیم به آنها هم پول داده بود تا تعریفش را کنند. یک بار هم عمویش به ما زنگ زد تا درباره سند ارثیه پدری‌شان تذکر بدهد. همان روز هم گفت که برادرزاده‌اش قبلاً یک بار نامزد کرده اما چیزی در این باره به ما نگفته بود.» داماد جوان خواست چیزی بگوید، که قاضی طرفین پرونده را به آرامش دعوت کرد و ادامه داد:«دلیل حضور شما دادخواست مطالبه مهریه است.» سپس رو به محمود گفت:«مهریه حق قانونی هر زنی است و شما باید مهریه همسرتان را پرداخت کنید. اما اگر مالی در اختیار ندارید یا همسرتان اموالی از شما به دادگاه معرفی نکند، می‌توانید لایحه اعسار بدهید تا درباره آن تصمیم گرفته شود.»محمود جواب داد:«من هیچ چیز ندارم. ماشین زیر پایم هم نیز مال رعناست که در اختیار من است. حقوق و درآمدم هم کم و زیاد می‌شود...»

رعنا دوباره وسط حرفش پرید و گفت:«تو که چیزی نداری، برای چه به خواستگاری من آمدی؟! تو نبودی که دادخواست منع تحصیل و منع اشتغال مرا به دادگاه دادی؟» قاضی بار دیگر آنها را به سکوت دعوت کرد و بعد هم مطالبی را نوشت و از آنها خواست تا زیر برگه‌ها را امضا کنند. وقتی عروس و داماد از در دادگاه خارج شدند، دوباره با هم شروع به بحث و مجادله کردند و سر و صدایشان در فضا پیچید.

تاریخ انتشار: ۰۸:۳۰ - ۳۰ آذر ۱۳۹۶ - 21 December 2017





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن