تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هنگامى كه مؤمن بر صراط مى‏گذرد، و مى‏گويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. ناگاه زبان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797748077




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دلنوشته ربیعی برای زلزله زدگان: تو می مانی و دیوارهای فرو ریخته پر از خاطره....


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: دلنوشته ربیعی برای زلزله زدگان: تو می مانی و دیوارهای فرو ریخته پر از خاطره....
وزیر رفاه در یادداشتی که بیشتر به دلنوشته می‌ماند، ضمن اشاره به اقدامات انجام شده در سفرش به مناطق زلزله‌زده غرب کشور از حال و هوای مردم این مناطق همچنین از خاطراتش از زلزله بوئین‌زهرا می‌گوید.
آفتاب‌‌نیوز : به گزارش ایسنا، علی ربیعی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران قرار داده،آورده است:«به خاطر می‌آورم پنج ساله بودم که تهران،شبانه لرزید. همه سراسیمه به خیابان‌ها هجوم آوردند. مردم با التهاب و دلهره، پتوها و تشک‌ها را به خیابان آورده بودند و در پناه فضای باز به انتظار شنیدن خبری تازه بودند. مشهدی عباس بنا - همسایه کناریمان- برخلاف عرف همیشگی که تنها در شبهای ماه رمضان، رادیو ترانزیستوری بزرگش را پشت پنجره می گذاشت تا مردم محل از زمان اذان صبح و افطار باخبر شوند، صدای رادیو را در پنجره رو به خیابان زیاد کرده بود و مردم با نگرانی اخبار زلزله را پیگیری می کردند.


محله پرجمعیت جوادیه، چنین ازدحام شبانه‌ای به خود ندیده بود اما در دنیای کودکانه من، این حادثه نوعی هیجان و تفریح بود. درکی از آنچه که پیش آمده نداشتم. صبح فردای آن روز، دیدم که پدر و مادرم با چه نگرانی و استیصالی با قرض کردن اندکی پول از همسایه‌ها و تهیه مقداری آذوقه آماده سفر شدند. ما به همراهی جمعی از فامیل و اقوام با مینی بوس کرایه‌ای راهی روستایمان شدیم. سفری که آمیخته با نگرانی و گاهی گریه بود. روز بعد با هزار سلام و صلوات و دعا به روستا رسیدیم. اما چه روستایی؟ هیچ نشانی از آبادانی و خانه نبود. اثری از مادربزرگ، عمو، خاله‌ها و فرزندانشان نبود... روستای زیبا و پر آب  ما «رودک» در منطقه «بویین زهرا» به تلی از خاک تبدیل شده بود ومن عمق فاجعه را آنجا فهمیدم.


یک ماهی در آنجا ماندیم. با آن که من در اوان کودکی بودم به خوبی به یاد می‌آورم که در فضای سوگوار روستایم بزرگترها از صبح تا غروب مشغول آواربرداری برای یافتن عزیزی زنده از زیر خاک و یا کفن و دفن عزیزانمان بودند و شبها در چادرها شیون و حزن و اندوه موج می‌زد. هنوز از پس سال‌ها مویه‌های جمعی به زبان ترکی در گوشم طنینی جانسوز دارد. به خاطر دارم تا مدت‌های مدید پس از این حادثه، آثار روحی و روانی آن در بازماندگان باقی بود و معلولان به جای مانده و افراد عزیز از دست داده با تلخی از آن فاجعه یاد می‌کردند و هر لرزش کوچکی، لرزش بزرگی بر وجود بازماندگان مستولی می‌کرد.






از دیروز در منطقه سرپل ذهاب هستم. جلسه مدیریت بحران و کارگروه اشتغال استان را تشکیل دادم سپس به میان چادرها رفتم‌ و با بچه‌های بهزیستی متشکل از 500 نفر کارشناس و روان شناس که برای بهبود سلامت روان و تسکین آلام روحی حادثه‌دیدگان عازم منطقه شده‌اند، برنامه‌ریزی کردیم همچنین دو مکان برای احداث درمانگاه و یک مرکز توانبخشی و نگهداری کودکان بی‌سرپرست اختصاص دادیم.


نیمه‌شب برای استراحت و خواب به قصر شیرین آمدیم اما پس از یک پس لرزه ۴.۱ ریشتری تا صبح را در خواب و بیداری گذراندم. دلم گرفته‌تر از آسمان بغض آلود دالاهو بود. صبح به چادرهای هموطنان مصیبت دیده در روستای ازگله رفتم. کودکان را دیدم که هنوز سرخوشی کودکانه را دارند و هنوز از دیدن عروسک‌ها  به شوق می‌آیند. اشک‌ها و لبخندها برقرار  و زندگی جاری است ولی نیک  می‌دانم که چه در انتظار این حادثه دیدگان است. حال آن‌ها شبیه حال بازماندگان پس از عزا است که تو تنها می‌مانی با لباس‌های به جا مانده عزیزت و در و دیوار پر از خاطرات و بوی «او»  در خانه -حسی که به کرات تجربه کرده‌ام-  اما اینجا تلخ‌تر آن است که در بخشی از روستاها؛ دیوارهای پرخاطره هم فروریخته است. اینجا مصیبت بیداد می‌کند. این را از دست‌های زمخت شده پیرزنی فهمیدم که خروارها خاک را برای دیدن روی زیبای پسر سربازش کنار زده بود، از اشک‌های نو عروسی که خاطرات کوتاه و شیرینش را با تلخکامی با گوشه روسری کم جان رنگ پریده اش پاک می‌کرد.


من فکرمی‌کنم در این منطقه هم سختی از زمانی بیشتر رخ می‌نماید که تب فاجعه فرو می‌نشیند و گروههای امدادگر می‌روند و آلام و درد و رنج از دست دادن و معلولیت و بیکاری می‌ماند. می‌اندیشم که در اینجاست که مسئولیت ما بیشتر می شود.


ما، کار بزرگ و زیادی در پیش داریم....»




۰۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن