محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1796909563
دلنوشتهای بر مصائب تجربه بازی ایرانی پروانه
واضح آرشیو وب فارسی:پردیس گیم:
دلنوشتهای بر مصائب تجربه بازی ایرانی پروانه "به قلم آرین یزدانپناه" روزی روزگاری در سرزمین ناریا، "فدیای" جوان در کنار رودخانه مشغول مطالعه بود، رزولوشن محدود و تکسچر بیکیفیت به بیننده اجازه نمیداد چیز بیشتری متوجه شود که البته راوی بدرد همین مواقع میخورد. گویا موجوداتی پلید به نام خزدک قبلا به سرزمین آنها حمله کرده بودند و بوسیله مردم شکست خورده بودند که از قضا از شدت حلال زادگی دوباره سر و کلهشان پیدا شده بود.
شروعی به تمیزی این آب فادیا چیزی نگفت ولی در ذهنش حسرت فراوانی خورد که چرا مردمش حافظه تاریخی ضعیفی دارند و مثلا الان یک دیوار در کنار رودخانه چقدر میتوانست بدردبخور باشد؛ البته یک قهرمان در بازی بجای این فکرها باید اولین کاری که میکند به فکر یافتن اسلحه بیوفتد. فادیا با حسرت به Inventoryش نگاهی انداخت که پر از جاهای خالی بود و یک علامت به شکل تکهای چوب. از خودش پرسید آیا قرار است بعدا آتش روشن کند که البته رشته افکارش بدلیل هجوم خزدکها پاره شد. موجوداتی سبز رنگ با چشمهایی شبیه حلزون و آناتومی که از یک سبک زندگی نباتی میآمد تا مثلا یک هیولای درنده به او حمله کردند؛ وقتی موجود با جهش به سمت او پرید کمی خجالتآور به نظر میرسید که این موجودات زمانی دنیا را با خطر نابودی روبرو کرده بودند.
دشمن مرگبار بشریت فاریا که به سمت دهکده دویده بود تا به اهالی این فاجعه را خبر دهد، در راه با کشاورزانی مواجه شد که با ابزار کشاورزی در حال جنگیدن با خزدکها بودند. وقتی در مورد اسلحه از آنها سوال کرد به سمت یک محوطه تمرینی راهنماییش کردند. سر از پا نمیشناخت که آن جاهای خالی Inventoryش قرار بود با چه سلاح های افسانهایی پر شود... اما ناگهان به جای این حرفها با یک صفحه سودوکو مواجه شد، به راستی که اهالی ناریا رسمهای عجیبی برای بحرانها داشتند.
جنگ اصلی اینجا و با اعصاب شما به وقوع میپیوندد به نظر میرسید او باید چوبها را با ترتیب خاصی کنار هم بچیند... در عقاید مذهبی مردم آنجا گویا از فردی بنام گیمر صحبت میشد که با کدها و کلیدهایی نامرئی از دیدشان بر سرنوشت افراد تاثیر میگذاشتند، پس شاید این راهی برای ارتباط با او بود .البته فادیا هیچوقت نفهمید که در این لحظه گیمر هم به اندازه او گیج شده بود. در هر صورت ناگهان شمشیری چوبی در Inventory ظاهر شد. بعد از مدتی دست گرفتن، فادیا فهمید فقط می تواند در قالب سه حرکت از آن استفاده کند، که البته حرکت اول و دوم ناخواسته بود و حرکت سوم هم از بس که قوی بود منجر به شکستن شمشیر میشد، در این میان ناگهان کشاورز به او گفت که به آن سمت دهکده برود و از دیگران خبر بگیرد، برای فادیا عجیب بود که چرا خود آن مرد که هم بزرگتر است و هم سلاح بهتری دارد این کار را انجام نمیدهد و آن را به بچهای که تازه با شمشیر بازی آشنا شده است میسپارد، خلاصه که هجوم خزدکها باعث شده بود با ابعاد بیشتری از مردمش آشنا شود. فادیا در راه با خزدکهای زیادی مواجه شد و لحظهای وحشت کرد اما وقتی آنها شروع به حمله کردند یا هر کاری به گمان خودشان معادل آن است در مورد قربانی ماجرا دو دل شد. آنها مثل تعدادی توپ غلطان میجهیدند و قل میخوردند و به هم برخورد میکردند، در این لحظه گیمر حاضر بود قسم بخورد که شعورشان در حد همان توپ است. بعد از مدتی زدن توی سر آنها فادیا متوجه شد که شمشر چوبیاش در حال متلاشی شدن است، پس باید آن را با شمشیر چوبی شکننده دیگری عوض کند تا برای مدتی مشکل حل شود، البته مزیتش این بود که حداقل اسلحه بود، ولی خب مگر مردم دلیر ناریا اسلحهای بهتر نداشتند؟
چرا من نمیتوانم تبر داشته باشم پدرجان؟ فادیا در سر راهش به یک گاری برخورد کرد که هیچ حیوانی در اطرافش به چشم نمیخورد و بعد ناگهان خزدکها از راه رسیدند. نیروی موس به فادیا الهام کرد که میتواند گاری را از راه دور حرکت دهد تا راه آنها را ببندد، پس سوالی که مطرح میشود اینکه چرا اینهمه علوفه حرام حیوانها میکردند یا چرا نمیتوانست خزدکها را به سمت عقب هل دهد؟ البته آگاهی از این موضوع که جذابیت قهرمان به محدودیتهایش است اندکی دلگرمش میکرد. بعد از مدتی راهپیمایی بین خانههای دهکده متوجه شد دهکده علی رغم طراحی زیبا و رنگارنگش چقدر خالی است. اینکه بچههای زیادی نمیدید نگرانش میکرد، آیا آنها را هم با شمشیرهای چوبی به جنگ خزدکها فرستاده و به کشتن داده بودند؟ ناگهان یکی از خزدک ها به فادیا از پشت ضربه ضد و او مرد، بعد از دو ثانیه در همان مکان ظاهر شد، حالا همه چیز داشت روشن میشد، مردم او برای این به خودشان سختی نمیدادند که فناناپذیر بودند، البته کمی جلوتر با قبرستانی مواجه شد که ماجرا را پیچیدهتر کرد... مدت زیادی از سفر فادیا میگذشت ولی به طرز عجیبی نور محیط هیچ تغییری نمیکرد، یا دنیا در یک موقعیت زمانی گیر افتاده بود یا که خورشید از شدت کسالت در حال چرت زدن در پست خودش بود. گیمر به امید بهتر شدن اوضاع مدتی در محیط راه رفت، گاریها را به عقب و جلو هل داد و برای شخصیتهایی که پنج دقیقه بعد فراموششان کرد گل چید، حداقل دفعه بعد که آنها را میدید برایش جدید به نظر میرسیدند، بالاخره بعد از مدتی همه یادشان آمد که اوه یک نفر هست که میتواند مشکل ما را حل کند، پس فادیا تا رسیدن به خانه "راعد" چند شمشیر دیگر حرام کرد و در را باز کرد، ناگهان نور خیره کنندهای تصویر را فید کرد و همه چیز به انیمیشن دو بعدی تبدیل شد. خزدکها مهاجمتر شده بودند ولی فادیا به لطف فریم ریت و انیمیشنهای متنوعتر حساب بیشترشان را رسید، از آن طرف گیمر بر خلاف فادیا که حسابی خرکیف بود شاکی از این بود که چرا بیشترین لذت بازی نصیب انیماتورهای "استودیو آزرنگ" شده. خلاصه در نهایت یا یک نیروی کمکی برای خزدکها رسید یا فادیا حوصلهاش سر رفت که در میان خیلی بیشماری از آنها محاصره شد، و ناگهان در این میان شخصیتی وارد صحنه شد و تمام خزدکها را با یک جادو نابود کرد.
The Force is strong with this boy چند نکته اینجا وجود دارد، اولا که اگر همچین جادوگر قویای در دهکده داشتیم چرا اجازه داد که خزدکها همه جا پخش شوند و بعد هم اینکه چرا یک بچه همه کارها را انجام میداد؟ آیا او دوست داشت منتظر فادیا در خانه پنهان شود که پز قدرتش را بدهد؟ در نهایت با بیان دیالوگهایی معلوم شد همه این چیزها زیر سر یک موجود بدجنس در کوهستان است. در این میان فادیا و گیمر هرکدام درسهای جدیدی یاد گرفتند، برای مثال فادیا فهمید میتواند به کمک جعبهسازی، بیمصرفی بالهایش را جبران کند و اینکه دشمن گیمر در تمام این مدت سیستم پلتفرمینگ بازی بوده که بارها او را به صفحه کسلکننده مرگ فرستاده. در اواخر بازی انگار محیط که حس میکرد جلوی اظهار فضل کاراکترها و داستان کم آورده شروع به رو کردن جرثقیل و واگنهای قطار کرد که به طرز قابل توجهی کمک کردند تصورات همه راجعبه نیمچه منطق دنیای قرون وسطایی ناریا درهم بشکند، البته این فناوریهای موضعی توانستند به اواخر تجربه کمی رنگ و بوی نوآوری بدهند که به محض رسیدن به غول آخر این ایراد هم برطرف شد و بازی به سرعت به هسته کسل کننده خودش بازگشت، چون سازنده ها احساس کردند نبرد با خزدکها و جعبهسازی و دیالوگهای بالیوودی به اندازه کافی اعصاب فادیا و گیمر را رنده نکرده پس در یک پکیج همه را جمع کردند، "خزغول". بعدها گیمرهایی که توانسته بودند بر میل به انجام هر کار دیگری غیر از این بازی غلبه کنند در توصیفاتشان از این موجود به عنوان دلیلی برای پشیمانی یاد کردند. فادیا با دیدن قیافه خزغول کمی ترسید ولی یاد جنگیدنش در دموی داستانی افتاد و با روحیه قوی به سمت باتلاق یا فاضلاب رفت، آنچه در آنجا بود کشنده به نظر میرسید ولی شایع بود در دنیایی دیگر لاکپشتهایی که در همین مایع افتاده بودند به نینجا تبدیل شده بودند، فادیا فکر کرد شاید در این حالت بالهایش کامل شوند یا که حداقل پدر بیمسئولیتش به او یک سلاح آهنی بدهد، اما وقتی بعد از پریدن دوباره در همان لبه ظاهر شد واقعیت به او یک سیلی محکم زد.
به ما هم درسهای زیادی داد فادیا... خزغول در آن لحظه کاری کرد که انگیزه آن بعدها به یکی از نقاط اختلاف نظر عمده میان راویان تبدیل گشت، او یک سنگ عظیم را به درون گیم اورمایع انداخت، ساختار چند پلیگانی سنگ به قدری ساده بود که قوانین فیزیکی بازی قادر به تجزیه آن نبودند، فادیا به روی سکوی تازه تاسیس پرید، خزغول هم که سالها بود از حل شدن قهرمانان در اسید حوصلهاش سر رفته بود اینقدر این کار را ادامه داد تا فادیا به سکوی او رسید و خلاصش کرد. در آخر تنها کسی که به نظر میرسید به آرامش رسیده باشد خزغول بود که از یک جا نشستن و آلوده کردن آب با ترشحاتش؟! خلاص شده بود. فادیا به محض برگشتن با راعد مواجه شد که به او گفت ماجرا تازه شروع شده است، مرسوم بود این کار را به مردی سیاه پوست با یک چشم بند میسپردند اما همین هم برای فادیا خیلی بود، شاید در سرزمینهای جدیدتر کسی را پیدا میکرد که یادش بدهد بجای شمشیر و جعبه منجنیق بسازد یا شاید مثل قهرمان سبز پوش سرزمینهای دور دست یک شهدخت گیر بیاورد، گیمر هم از سوی دیگر سوالاتی برای پرسیدن داشت پس بازی را بست و یک فایل ورد باز کرد..
پروانه که ایشون میفرمایند کیه؟ ایشالا قسمت بعد...
10 آذر 1396
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پردیس گیم]
[مشاهده در: www.pardisgame.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]
صفحات پیشنهادی
Star Wars: Battlefront II از یک روایت قوی بهره میبرد + برآوردسازی تجربهای عمیقتر برای بازیکنان
به گزارش پردیس گیم و به نقل از Wccftech بنظر میرسد که باید انتظار تغییرات و پیشرفتهای بسیاری را در Star Wars Battlefront 2 داشته باشیم DICE و Criterion درحال بهینهسازی تجربه عنوان جدیدشان به شیوههای بسیاری هستند و بیشتر بخشهای جدید به شکل بهتری پیبازی کنید تا بمیرید!/ هشدار به خانواده های ایرانی
بازی کنید تا بمیرید هشدار به خانواده های ایرانی نهنگ آبی بازی طراحی شده توسط یک دانشجوی اخراجی روانشناسی روس است که تاکنون بیش از 100 نوجوان 13 تا 16 ساله را در 50 مرحله به کام مرگ کشانده اما آیا پای این بازی به ایران هم باز خواهد شد پول نیوز- نهنگ آبی 50 مرحله داردمهریه بازیگران زن ایرانی بر اساس ادعای خودشان
مهریه بازیگران زن ایرانی بر اساس ادعای خودشان حرف از مهریه سلبریتیها که میشود احتمالا همه در ذهنشان مهریه میلیاردی تجسم میکنند خب بالاخره بازیگر معروف است این مهریه خفن نداشته باشه کی داشته باشه آفتابنیوز حرف از مهریه سلبریتیها که میشود احتمالا همه در ذهنشان مهریه میروزنامه جوان: تهدید تازه شبکه ماهوارهای جم و بازیگران ترکیه برای بازیگران زن ایرانی
روزنامه جوان تهدید تازه شبکه ماهوارهای جم و بازیگران ترکیه برای بازیگران زن ایرانی آفتابنیوز روزنامه جوان نوشت پخش سریالهای ساخت ترکیه با دوبله فارسی از چند شبکه ماهوارهای باعثشده تا بازیگران این کشور بار دیگر به چهرهای آشنا در ایران تبدیل شوند شهرتی که پای این بازیگرعکسی از بازیکن ایرانی در اینستاگرام «ژاوی»
عکسی از بازیکن ایرانی در اینستاگرام ژاوی ژاوی هرناندز عکسی به همراه محمد طیبی کاپیتان تیم القطر را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد آفتابنیوز ۱۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳ ۲۰دو خواهر بازیگر و مجری محبوب ایرانی
دو خواهر بازیگر و مجری محبوب ایرانیتاریخ انتشار دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۲۳ ۱۲ مريلا زارعی به همراه خواهرش مليكا خاله شادونه در اكران فيلم سينمايی "زير سقف دودی" را مشاهده می کنیدهمسران ميلياردر بازيگران زن ایرانی
همسران ميلياردر بازيگران زن ایرانی 4 بازيگر زن ايراني شوهراني ميلياردری دارند آفتابنیوز اسپوتنيک نوشت برخي از هنرپيشه هاي زن ايراني با مرداني ميلياردر ازدواج کرده اند در ليست زير نام 4 نفر از اين خانم هاي ايراني آورده شده است 1 — همسر ثروتمند کتایون ریاحیپدر کتایونWatch_Dogs برای مدتی محدود رایگان شد؛ بازی را به حساب خود اضافه کنید و هر زمان که خواستید تجربه کنید
شرکت Ubisoft در اقدامی سورپرایز کننده اولین قسمت سری اکشن جهان آزاد Watch Dogs را بر روی سرویس UPLAY رایگان کرد برای دریافت کپی رایگان این بازی از اکنون تا یک هفته دیگر یعنی تاریخ 13 نوامبر دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶ فرصت دارید و در صورتی که خواهان تجربه این عنوان هستید بهتر است هربازیگر مشهور سریال «فرار از زندان» در یک فیلم ایرانی
بازیگر مشهور سریال فرار از زندان در یک فیلم ایرانی آی سینما در حالی که علی عطشانی پیش از این اعلام کرده بود فیلم جدیدش محصول مشترک ایران و هالیوود خواهد بود و از بازی وال کیلمر در آن خبر داده بود ورایتی در خبری اختصاصی اعلام کرده که رابرت نپر بازیگر نقش تیبگ در سریال فرارگزارش خبرنگار اعزامی فارس از ریو فغانی، داور فینال مسابقات فوتبال المپیک 2016 شد/ قضاوت بازی آلمان و برزیل با
گزارش خبرنگار اعزامی فارس از ریوفغانی داور فینال مسابقات فوتبال المپیک 2016 شد قضاوت بازی آلمان و برزیل با سوت داور ایرانی علیرضا فغانی دیدار آلمان و برزیل را در چارچوب بازیهای المپیک 2016 قضاوت خواهد کرد به گزارش خبرنگار اعزامی فارس از ریو علیرضا فغانی دیدار آلمان و برزیل ر-
علم و فناوری
پربازدیدترینها