محبوبترینها
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
تفاوت ها و شباهت های بالابر ، وینج و جرثقیل زنجیری کدامند ؟
سامانه نوبل فارم مرجع تخصصی آنلاین در صنایع دام، طیور، آبزیان و صنایع وابسته
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1791761113
سالمندانی که با دستخالی با زلزله میجنگند
واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/امیرحسین کریمی:هر مقصدی را که انتخاب میکنم تا از حال مردم در مناطق زلزلهزده نکات کوتاهی را یادداشت کنم، هر بار سالمندانی هستند که به سمتم میدوند و برای دیدن خرابههای خانهشان دعوتم میکنند. سالمندانی که با دستهای خالی با بحران زلزله و آوار ساختمانها میجنگند و تلاش میکنند تا دیده شوند. انگار میترسند که میان اینهمه هیاهو صدای آنها بهجایی، خصوصاً به گوش مسئولین نرسد. مسئولینی که به خیال آنها گرهگشای همه مشکلات هستند. سن اکثرشان بالای ۶۰ سال است و وقتی به دیدن خانههایشان میروم و قصهشان را که با آبوتاب تعریف میکنند، گوش میدهم، از بچههایشان میگویند که هرکدام بهجایی رفتهاند و حالا آنها ماندهاند و زلزله و خانه آوار شده که آنها از گزند آوارش در امان ماندهاند.پیرمردی با صورتی پر از نقشبی بیانی، کوییک و امام عباس علیا روستاهایی بودند که خاک خانههایشان سهم دشت شده بود. مقصد ما، امام عباس علیا بود. پر از مردمی که گرد هم میگشتند و با تعجب به مهمانهای ناخواندهشان نگاه میکردند. به پیرمردی برخورد میکنم که با قدمهای لنگ فاصله میان خانه تخریبشده و چادر محل سکونت را راه میرود. سرش پایین است و خودخوری میکند و گاهی زیر لب چیزهایی میگوید که نمیشنوم. تلاش میکنم سر گفتگو را با او باز کنم. صورتش پر از نقش و چروک و خال است و آفتابسوختگی چهرهاش از شغل دشوارش خبر میدهد. پیشهاش دامداری، اما نه دام داری دامهای خود، دامداری برای دامهایی که از مردم گرفته و تا وقت محصول دادن از آنها نگهداری میکند تا با صاحب دام، محصولاتش را شریک شود. از تلف شدن دامهایش میگوید و دفن شدنشان زیرخاک. محل دفن یکی را پیداکرده، مرا دنبال خودش میکشاند و پای گوسفندی سیاه را که از زیر آوار بیرون زده نشانم میدهد.از شب زلزله برایم میگوید. ساعتش را دقیقا به خاطر سپرده و میداند که چه صداهایی به گوش رسیده است. میگوید اول پسلرزههایی را احساس کرده اما مطمئن نبوده و بعد ادامه میدهد که فاصله زلزله بعدی تا فروریختن خانهاش فقط چند ثانیه بوده. سرش را که از ریزش آوار جراحت برداشته، بانداژ کردهاند و موهایش زیر توریِ سفیدی پنهانشده. از او میخواهم که بیشتر از شب زلزله بگوید. پاهایش را نشانم میدهد که یکی پر از پلاتین است و دیگری پلاستیکی.میگوید اینها را در جنگ از دست دادهام و آن شب نتوانستم سریع فرار کنم. تنها مانده و با همسر پیرش در روستا زندگی میکردهاند. میگوید آن شب من زیر آوار ماندم و زنم بهسختی توانست آوارها را از روی من کنار بزند. چشمهایش برق عجیبی دارد و نمیدانم از ترس است یا صبوری یا امیدواری. در ظلمات آن شب نترسیدهاند، میگوید شب اول همه خیال کردند که ما مردهایم و کسی سراغ ما نیامد. از اهالی روستا آنها که زنده ماندهاند خودشان اجساد و بدنهای نیمهجان را از زیر آوار درآورده بودند.از بچههایش میگوید که هرکدام گوشهای از ایراناند. موقع نام بردن از پسر کوچکش که دانشجوی خرمآباد است اشکش درمیآید. عکاسها چهرهاش را ثبت میکنند که اشک در شیارهایش به دام میافتد. میگوید پسرم بیپول مانده بود و از من پول خواست اما نداشتم که به او بدهم. صورت اش را با دستهای محکم اش میگیرد و گریه میکند. میگویم چه چیزی نیاز دارند و سعی میکند که ضعف نشان ندهد. در جوابم میگوید: «خوردمنی» همهچیز داریم. «خوردمنی» را به کردی میگوید که یعنی چیزهای خوراکی. تلاش میکنم تا بگوید چه چیزهایی لازم دارد، فقط تکرار میکند که همهچیز هست، میدیدیم که چیز زیادی ندارند اما عزتنفس نجیبی میکند. صدایش گاهی میان گریه ناتمام میماندبعد از گذشت پنج روز از وقوع زلزله به سرپل ذهاب میروم، محلهای را انتخاب میکنم که کمتر آسیبدیده است. کمتر آسیب دیدن یعنی تخریبی بین ۴۰ تا ۵۰ درصد خانهها. به دنبال نیروهای امدادی میگردم و دریکی از کوچهها صدای آتشنشانها به گوش میرسد که سعی میکنند پیرزنی را که فقط گریه میکند و کمک میخواهد آرام کنند. بخش زیادی از خانه او تخریبشده و حالا قرار است وسایلی از خانهاش را که سالم مانده است بیرون بکشند. به دنبال آتشنشانها راه میروم و در خرابههای خانه پیرزن مراقبم تا زیر پایم خالی نشود. پیرزن اصرار دارد که با او حرف بزنم و فیلم بگیرم. او را آرام میکنم تا بتواند حرفهایش را بگوید. تشنه است و دهانش هر بار با کف سفیدی به هم میچسبد و مانع حرف زدنش میشود. برای او آب میبرم تا دهانش را تر کند. با روسری دهانش را خشک میکند و دوباره شروع میکند به فریاد زدن و کمک خواستن. بچههایش یا دور ماندهاند یا خودشآنهم از زلزله آسیبدیدهاند. میگوید دخترم باردار است و خانهاش خرابشده، من همجایی ندارم که بروم. فارسی را سلیستر از سایر سالمندان صحبت میکند و آنقدر فریاد زده که گاهی وسط گریه صدایش ناتمام میماند. آتشنشانها به او قول میدهند که یخچال و سایر اشیا قابلاستفاده خانهاش را سالم دربیاورند. خانهاش به تیغه شدن نیاز دارد، دیوارهایش به چیزی تکیه ندادهاند و با کوچکترین تکانی ممکن است بریزند. در گوشهای مینشیند و به حرف آتشنشان دلگرم میشود تا غروب وسایل برش برسند. تنهایی و نیاز به حمایت در چهرهاش پیداست.خانهای حاصل تنهایی است
پیرزنی کوتاهقامت و هراسان است. در کوچه مرا میبیند و با اصرار مرا به تماشای خانهاش میبرد. بلندبلند حرف میزند و جلویم راه میرود. دستهایش بزرگ و پوستش زمخت شدهاند. حدس میزنم که از کارگری باشد. به خانهاش میرسیم و او از دیوارهای نیم ریخته خانهاش نمیترسد و با هیجانی عجیب در اتاقها میگردد و برایم از شب واقعه میگوید. اصرار میکنم که درون خانه نرود و میتوانیم از دور خانهاش را ببینیم. قبول نمیکند و باز هم اصرار میکند که همراهش بروم. در حیاط برایم از خانهاش میگوید و سختیهایی که کشیده تا آن را تنهایی بسازد. با دیگر زنانی که در محلهشان بودهاند کارگری میکرده. از لباس شستن و نظافت تا کار ساختمانی و بار بردن. وقتی برایم تعریف میکند که خانهاش حاصل وام و کارگری است اشکش درمیآید اما با روسری چشمهایش را خشک میکند و ادامه میدهد. یکی از بچههایش تهران است و یکی دیگر شمال. وقتی میپرسم که آیا به او سر زدهاند یا نه، میگوید آمدهاند، اما آنها هم مثل خودم کارگرند، کاری از دستشان ساخته نیست. شوهرش سالهاست فوت کرده و بعد از مهاجرت فرزندانش سالهاست که تنها زندگی میکند. دلخوشیاش همین خانه بوده و قسطهایی که منظم پرداخت میکرده تا روزی که رسما صاحبخانه شود. ۶۰ سالی دارد اما کارگری، زمخت و پیر اش کرده است. ترحم نمیخواهد و انگار تنها خواستهاش کمک برای بازسازی خانهاش است. بیتاب ست اما میگوید سالهاست به صبر و امید زندهاند!دستهایی که در هم گرهخوردهاند
روز آخر و قبل از بازگشتن به خانه، به گیلان غرب هم میروم. شهری کوچک که به علت وجود کوههای اطرافش از تخریب و مرگ در امان مانده است. عزیز، پیرمردی است ۸۰ ساله. هیچوقت ازدواجنکرده است و در سالهای ابتدایی جوانیاش وقتی در پادگان خرمآباد سرباز بوده، یکشب بالباس خیس میخوابد و در سرمای آن شب یخ میزند. پاهایش رماتیسم میگیرند و برای همیشه لنگ میماند. در تمام این سالها کنار خانواده برادرش زندگی میکرده و پرستار برادرزاده معلولش بوده است. شب زلزله به بیرون فرار نکرده. با پاهای نیمهجان او فرار کردن قصه غریبی است. پنج روز از زلزله گذشته است و عزیز و برادرزادهاش در حیاط خانهشان نشستهاند و چشم به کوچه دارند. عزیز دستهای برادرزادهاش را میان انگشتهای خود جا کرده و نوازش میکند. صیاد، برادرزادهاش در سالهای جنگ تب کرده و در اثر تزریق آمپول اشتباهی برای همیشه از سخن گفتن محروم شده است. وقتی از آنها عکس میگیرم از من میپرسد که آیا قرار است عکسهایش را به رئیسجمهوری نشان دهم و بگویم که او ناقص است؟! سر تکان میدهم و سعی میکنم به قصه تنهاییاش پی ببرم. برادرش فوت کرده و همه برادرزادههایش غیر از صیاد از گیلان غرب رفتهاند. او مانده و صیاد و برادر زنش. تنهایی و زلزله، وقتی پیر و زمینگیر و ناتوان باشی، شرایط سختی را به بار میآورد. برایم تعریف میکند که اگر زلزله بیاید هیچکدام از ما سه تا نمیتوانیم در آن فاصله کم به بیرون فرار کنیم. این را که میشنوم چهرههایشان را وقت وقوع زلزله تصور میکنم که در خانهشان نشستهاند و با چشمهایی مبهوت به هم نگاه میکنند و منتظرند که خانه فرو بریزد اما نمیتوانند فرار کنند. از چیزی گلهای ندارند، شکوه نمیکنند و چشم به راهاند تا اگر امدادی رسید قسمتی از آنهم به آنها برسد.صبوری و نجابت، نقطه مشترک همهشان بود. سالمندانی که با دستهای خالی با زلزله میجنگیدند.
۲۷ آبان ۱۳۹۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]
صفحات پیشنهادی
زلزله ای به بزرگی 3.6 دهم ریشتر دامغان را لرزاند
صبح امروز رخ داد زلزله ای به بزرگی 3 6 دهم ریشتر دامغان را لرزاند زلزلهای به بزرگی 3 6 دهم ریشتر صبح امروز دامغان را لرزاند به گزارش ایلنا ساعت 9 52 صبح امروز زمین لرزهای به قدرت 3 6 ریشتر حوالی دامغان را لرزاند این زلزله در عمق 10 کیلومتری زمین رخ داد و خوشبختااستراحت تیم ملی پارا وزنه برداری به دلیل زلزله مکزیک / ترکیب تیم ملی تغییر کرد
استراحت تیم ملی پارا وزنه برداری به دلیل زلزله مکزیک ترکیب تیم ملی تغییر کرد کادر فنی تیم ملی پارا وزنه برداری پس از تعویق مسابقات قهرمانی جهان به دلیل وقوع زلزله در مکزیک محل برگزاری رقابت های جهانی به ورزشکاران استراحت یک هفته ای داد از طرفی دو نفر از ترکیب تیم ملی بزرگسالوقوع زلزله در استان مرکزی
وقوع زلزله در استان مرکزی زلزلهای به بزرگی ۳ ۶ ریشتر استان مرکزی را لرزاند به گزارش ایلنا زلزلهای به بزرگی ۳ ۶ در مقیاس ریشتر در استان مرکزی حوالی غرقآباد به وقوع پیوست این زلزله در عمق ۱۱ کیلومتری زمین و در شهرهای غرقآباد تفرش و نوبران رخ داده است ۱۳۹۶ ۰۷زلزله سرخه در استان سمنان را لرزاند
زلزله سرخه در استان سمنان را لرزاند زلزله ای به بزرگی 3 8 درجه در مقیاس درونی زمین ریشتر ساعت 2 و 30دقیقه و 52 ثانیه بامداد روز یکشنبه جنوب شهرستان سرخه در استان سمنان را لرزاند شبکه لرزه نگاری سمنان وابسته به مرکز لرزه نگاری کشوری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران کانون این زمینزلزله 3.7 دهم ریشتری در سیلوانای ارومیه
صبح امروز رخ داد زلزله 3 7 دهم ریشتری در سیلوانای ارومیه صبح امروز زمینلرزه 3 7 دهم ریشتری سیلوانای ارومیه را لرزاند به گزارش ایلنا این زمین لرزه ساعت 10 27 دقیقه صبح امروز و در عمق هشت کیلومتری زمین در زمینلرزه 3 7 دهم ریشتری در ارومیه منطقه سیلوانای آذربایجان غربی بوزلزلهای به قدرت 3 ریشتر سومار را لرزاند
بامداد امروز رخ داد زلزلهای به قدرت 3 ریشتر سومار را لرزاند بامداد امروز زلزلهای به قدرت 3 ریشتر سومار در استان کرمانشاه را لرزاند به گزارش ایلنا بامداد امروز زمین لرزهای با قدرت 3 ریشتر شهر سومار در استان کرمانشاه را لرزاند این زمین لرزه در عمق 10 کیلومتری زمین به وقزلزله در استان کرمانشاه
زلزله در استان کرمانشاه زمین لرزهای به بزرگی 4 4 ریشتر استان کرمانشاه را لرزاند به گزارش ایلنا زمین لرزهای به بزرگی 4 4 در مقیاس ریشتر ساعت 9 29 دقیقه صبح امروز استان کرمانشاه - حوالی شهرستان صحنه را لرزاند این زلزله در عمق 6 کیلومتری زمین و در نزدیکی شهرهای صحنه میانزلزله در استان هرمزگان
زلزله در استان هرمزگان زلزلهای به بزرگی ۴ ۳ ریشتر ظهر امروز استان هرمزگان را لرزاند به گزارش ایلنا زلزلهای به بزرگی ۴ ۳ ریشتر ظهر امروز استان هرمزگان حوالی سرگز را لرزاند این زمین لرزه که در عمق ۱۰ کیلومتری زمین بوده به شهرهای سرگز و زیارتعلی استان هرمزگان و فاریازلزله در استقلال؛ تصمیم منصوریان برای برکناری کادرفنی و مسوول هلیشات
زلزله در استقلال تصمیم منصوریان برای برکناری کادرفنی و مسوول هلیشات سرمربی استقلال در تصمیمی بی سابقه قصد تغییر در تمام ارکان فنی و غیرفنی تیمش دارد به گزارش ایلنا تغییرات در کادر فنی استقلال تنها مربوط به کنارگذاشتن قطعی علی چینی و احتمالی محمد خرمگاه نمیشود علیرضا منزلزله ۴.۸ ریشتری استان فارس را لرزاند
دقایقی پیش زلزله ۴ ۸ ریشتری استان فارس را لرزاند زلزلهای به بزرگی ۴ ۸ ریشتر استان فارس را لرزاند به گزارش ایلنا زلزلهای به برزگی ۴ ۸ ریشتر در ساعت ۱۷ ۵۶ دقیقه امروز استان فارس حوالی اوز را لرزاند این زلزله که در عمق ۱۰ کیلومتری زمین رخ در نزدیکی شهرهای اوز-
گوناگون
پربازدیدترینها