واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیلنگاه/ امیرحسین کریمی:دو روز پس از زلزله است و هنوز آواربرداری و امداد ادامه دارد. آوارخانهها در برخی از روستاهای دور و نزدیک هنوز پیکرهای نیمه جان به امدادگران تحویل می دهد و بوی تعفن اجسادی که زیر آوار مانده اند فضا را پر کرده است. دشت ذهاب، بخشی وسیعی در اطراف سرپل که حالا دیگر سراسر دشت خاک است.مردمی که نگران سرمای زمستان هستندبه روستای امام عباس علیا می رسیم، روستایی دور افتاده و مهجور که اغلب خانه هایش تخریب شدهاند. تنها بنای باقی مانده این روستا مرکز بهداشت آن است که از چنگال زلزله در امان مانده است. مردم روستا بی تاب و نگرانند اما صبوری میکنند. گاهی از دور صدای بالگردهای هلال احمر به گوش می رسد تا در دشت کنار روستا کمکها را پخش کنند. به محض رسیدن بالگردها بخش زیادی از مردم به سمت آن ها هجوم می برند تا از کمکهای رسیده سهمی ببرند. کمکهای مردمی هر چند ساعت یک بار به روستا می رسد. آب معدنی، پوشاک، کنسرو، چادر و دارو بیشترین اقلامی هستند که مردم به این ناحیه فرستاده اند. بچههای روستای امام عباس علیا صبوری عجیبی دارند. بی تاب خانه و بازیهایشان هستند اما لبخند میزنند و امیدوار حرف میزنند. سالمندان روستا از ترس سرما میگویند و نگرانند تا قبل از شروع سرما سرپناهی به آنها داده نشود.نان را از هر طرف بخوانی نان استدر گوشه دیگری از روستا، مردی بذر گندم های مزرعهاش را جمع میکند تا به شهر ببرد. دست هایش را در گونی گندم میبرد و مشتی برمی دارد. میگوید: این گندم شماست، تا وقتی که توان داشته باشم، میکارم تا به شما نان سالم برسد.کمی دور کمی نزدیک و لوبیاهایی که سحرآمیز نبودنددوباره بالگردی از دور، نزدیک میشود. مردم به سمتش هجوم میبرند، پرههای بزرگ بالگرد گرد و خاک را به هوا بلند میکند و فضا را آشفتهتر از قبل میکنند. امدادرسانان حاضر در بالگرد، چند کیسه لوبیای خام برای مردم آوردهاند. آنها احتمالا از ترس هجوم مردم و آسیب به هلیکوپتر، کیسهها را از ارتفاع بیش از پنج متر به پایین پرت میکنند . ارتفاعی که باعث پارگی اغلب گونیها و پخش شدن لوبیاها روی زمین میشود؛ مردمان ناکام بدون آن که از آذوقه ریخته شده سهمی ببرند به چادرهایشان باز میگردند.سرپل ذهاب، چهار روز پس از زلزلهصبح روز بعد دوباره عازم شهر سرپل ذهاب میشویم. تقریبا هر سی دقیقه کامیونی از شهرهای مختلف ایران به این منطقه میرسد. مردم همچنان در کوچه و خیابان میگردند و عدهای مشغول پاکسازی حیاط خانههایشان هستند. کامیون امدادی از سنندج به شهر می رسد. تلاش نیروهای کمکی که همراه محموله هستند جواب نمیدهد و مردم با ولع عجیبی خود را به اتاق کامیون می رسانند تا هرکس سهم بیشتری برای خود بردارد. جمعیت هیجان زده و عصبانی میان بار انبوه و بسته بندی کامیون یک بسته یا کارتن را میکشند. بستهای که ممکن است یک سرش دست فرد دیگری باشد و بین دو یا چند نفر بر سر آن درگیری ایجاد شود. بچهها اغلب به سمت خوراکیها هجوم میبرند و هر مقدار که میتوانستند برمیداشتند. زنان، هم با شرم زیاد به سمت کارتونهای نوار بهداشتی ریخته شده از کامیون میرفتند و بعد از برداشتن، بسته را زیر شال،چادر یا لباسهای بلند خود مخفی میکردند. مردها تلاش میکنند تا اصلی ترین اقلام غذایی خانواده شان را بردارند. برنج، روغن و نان بیشترین موادی هستند که آن ها با خود حمل میکنند.هر کدام هم دیگری را متهم میکند که در چادر یا کنار خانه ریخته شده اش به اندازه چند روز آذوقه جمع کرده است.برای بخش پایانی امروز دوباره سری به مسکن مهرهای سرپل ذهاب میزنیم. نیروهای ارتش مشغول کنترل محیطاند و تاریکی عجیبی همه مجتمع را فرا گرفته است. یکی از سربازها توصیه میکند به محض شنیدن کوچکترین صدایی از سوی خرابهها به سمت وسط خیابان فرار کنیم. نیروهای امداد رسان این جا هم مستقر هستند و برای مردم پتو، لباس و غذا آورده اند. مردم به شدت کلافه و عصبیاند و از وضعیت نامعلوم ساختمانها گله دارند. یکی از ساکنین میگوید: چرا باید تا آخرعمر قسط خانههایی را بدهیم که به سادگی بر سرمان آوار شدند؟! زنان زیادی گوشه و کنار مجتمع جمع شدهاند و مور می آورند. مور آوردن، آوایی در کردی است که زنان در سوگ و اندوه عزیزانشان میخوانند. آوایی محزون از ته حنجرهشان که با گریه ترکیب میشود و غم مردن را دوچندان میکند.یک عکاس از دور این صحنهها را ثبت میکند، دوربینش فلاش می زند و زنان سراسیمه از نیروهای امداد از منبع نورهای کوتاه و تندی می پرسند که به سمتشان می آید.از زیر چادرها تا باریدن ابرقاب آخر سرپل ذهاب، آب معدنیهای روی هم تلنبار شده و نانهای خشک شده کنار خیاباناند. انگار که کسی روز اول را به یاد ندارد که اصلیترین نیاز آب بود و حیاتیترین غذا نان.حالا احتمال بارندگی دادهاند و همه از مردم درخواست میکنند تا چادر ضد آب و نایلون محافظ برای پوشاندن چادرها تهیه کنند. مردم به سختی درحال گذران شب هستند و ملتمسانه به آسمان نگاه میکنند برای نباریدن.
۲۶ آبان ۱۳۹۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]