تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به آنچه می ‏داند عمل كند، خداوند دانش آنچه را كه نمی ‏داند به او ارزانى م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797706045




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای جنایت زنی با سانتافه مشکی


واضح آرشیو وب فارسی:الف: ماجرای جنایت زنی با سانتافه مشکی

تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۶:۱۴
ابتدا از گوشی «د» پیامکی با مضمون آدم ربایی به گوشی خودم فرستادم و سپس گوشی او را شکستم و با لباس هایش داخل سطل زباله انداختم و روز بعد ماجرا را به خانواده اش اطلاع دادم! به گزارش روزنامه خراسان، آدم ربایان مرا با ارسال یک پیامک تهدید کردند که اگر جان خودت و «حاجی» (د) را دوست داری باید ۳۰۰ سکه طلا به این آدرس بیاوری! وقتی سرقرار در چهارراه مدرس رسیدم زنی با سانتافه مشکی منتظرم بود! من ۱۰۰ سکه طلا را که تهیه کرده بودم به آن زن دادم ولی آن ها «د» را آزاد نکردند... این ها بخشی از اظهارات مرد ۴۲ ساله ای بود که به عنوان مباشر «د» - که از تاریخ هفتم مرداد در مشهد مفقود شده بود- فعالیت می کرد. این مرد درحالی که پیامک ارسالی از تلفن «د» را به اعضای خانواده او نشان می داد، افزود: آن زن سانتافه سوار احتمالا با «د» ارتباط داشت چرا که همه مشخصات او را می دانست و در پیامک مذکور هم قید کرده بودند که «د» دست ماست! با این اظهارات که از سوی معتمدترین دوست و مباشر «د» عنوان می شد، اعضای خانواده دچار نگرانی شدیدی شدند و بلافاصله نیروهای انتظامی بینالود را در جریان ماجرای گروگانگیری گذاشتند. دقایقی طول نکشید که «ب» (مباشر) مورد ظن پلیس قرار گرفت و دستور بازداشت وی از سوی مقام قضایی صادر شد. از سوی دیگر روز نهم مرداد، بخشی از جسد مردی که کنار برکه ای در بیابان های اطراف دو راهی باغچه – مشهد دفن شده بود، نمایان شد و بدین ترتیب قاضی ویژه قتل عمد مشهد و کارآگاهان اداره جنایی عازم محل مذکور شدند. بررسی های مقدماتی عوامل بررسی صحنه جرم نشان می داد که جسد مربوط به مردی حدود ۶۰ ساله است و تنها لباس زیر به تن دارد. درحالی که هیچ گونه آثاری از ضرب و جرح روی بدن وی مشهود نبود. به همین دلیل این احتمال قوت گرفت که عامل یا عاملان جنایت، مرد مذکور را در محل استراحت و یا منزل خفه کرده اند و سپس جسد او را به کنار برکه انتقال داده اند. درحالی که تحقیقات کارآگاهان با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی کاظم میرزایی برای شناسایی هویت مقتول آغاز شده بود، کارآگاهان به تطبیق مشخصات جسد کشف شده با افرادی پرداختند که گم شدن آن ها طی روزهای گذشته به پلیس گزارش شده بود. چرا که طبق نظریه پزشکی قانونی بیشتر از ۳ روز از مرگ مرد ۶۰ ساله نمی گذشت. بنابراین گروهی از کارآگاهان ورزیده به دستور سرهنگ کارآگاه «حمید رزمخواه» وارد عمل شدند و در سایت های اطلاعاتی پلیسی به جست وجو پرداختند. در همین اثنا مشخص شد مردی حدود ۶۰ ساله که مشخصات ظاهری وی با جسد کشف شده مطابقت دارد از ۲ روز قبل در منطقه بینالود ربوده شده است و پرونده وی در دست رسیدگی قرار دارد.  کارآگاهان اداره جنایی که تحت فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) به فعالیت های پلیسی و اطلاعاتی خود ادامه می دادند ماجرا را با قاضی ویژه قتل عمد در میان گذاشتند. این گونه بود که تلاش های پلیسی و قضایی به منطقه طرقبه و شاندیز کشیده شد. با هماهنگی های قضایی صورت گرفته، خانواده فردی که مدعی گروگانگیری بودند، جسد مرد ۶۰ ساله را شناسایی کردند و بدین ترتیب ماجرای گروگانگیری رنگ جنایی گرفت. مرد ۴۲ ساله ای که در بینالود بازداشت شده بود با درخواست مقام قضایی به پلیس آگاهی خراسان رضوی منتقل شد و مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت.  «ب» (مباشر مقتول) در مراحل اولیه تحقیقات باز هم نزد کارآگاهان با تجربه آگاهی به داستان سرایی های خود درباره گروگانگیری ادامه داد و پای زن سانتافه سوار را به میان کشید. از سوی دیگر و با صدور دستوراتی از سوی قاضی میرزایی کارآگاهان به تحقیق از طلافروشی پرداختند که «ب» مدعی بود سکه های طلا را از آن جا خریداری کرده است اما این طلافروشی که با هوشیاری خود همه راه های داستان سرایی «ب» را بسته بود به سوالات کارآگاهان این گونه پاسخ داد که وقتی آن مرد ۱۰۰ سکه بهار آزادی تقاضا کرد به او مشکوک شدم او مدعی بود سکه های طلا را برای پرداخت مهریه می خواهد اما نمی خواست آن ها را پرس کنم!  وقتی گفت کارت شناسایی ندارد شک من بیشتر شد و به همین خاطر ابتدا با بانک تماس گرفتم چرا که شماره حساب هم به نام خودش نبود! و بعد هم شاگردم را به تعقیب او فرستادم ! ولی شاگردم وقتی بازگشت عنوان کرد که آن مرد در پارکینگ چهارراه مدرس سوار خودرو شد و به مکان نامعلومی رفت.  تحقیقات کارآگاهان در ابعاد دیگر و ادعاهای متهم در پرونده نیز به جایی رسید که دیگر «ب» نمی توانست به داستان ساختگی خود درباره آدم ربایی و گروگانگیری ادامه بدهد! وقتی کارآگاهان در حضور مقام قضایی اسناد و مدارک مستند را روی میز گذاشتند ناگهان مرد ۴۲ ساله با چشمانی اشکبار گفت: اشتباه کردم! او به من خدمت کرد ولی من قدر او را ندانستم و سپس ادامه داد: این اواخر دچار مشکلات مالی شدیدی شده بودم و از سوی دیگر هم با حاجی (مقتول) بر سر یک زمین اختلاف داشتم با این وجود او همه اموالش را در اختیار من گذاشته بود و حتی رمز کارت های عابر بانکش را حفظ بودم. من به عنوان مباشر در کارهای ساخت و ساز به او کمک می کردم ولی این اواخر پولی به من نمی داد اگرچه ویلایش را در اختیار من گذاشته بود و من به خاطر این که از سوی اطرافیانم طرد شده بودم در ویلای «د» زندگی می کردم اما روز حادثه وقتی «د» به ویلا آمد من هم وسوسه شدم تا او را به قتل برسانم و پول هایش را بردارم! این بود که نقشه قتل را طراحی کردم.او وقتی به استراحت پرداخت لباس هایش را از تنش بیرون آورد. من ابتدا دستمالی روی صورتش انداختم تا عکس العمل او را مشاهده کنم وقتی دیدم تکان نخورد فهمیدم که به خواب عمیقی فرو رفته است این بود که متکا را برداشتم و روی صورتش فشار دادم آن قدر روی متکا نشستم تا جان داد بعد از آن جسد را داخل پتو گذاشتم و درون خودرو اپتیمای خودش قرار دادم و بیرون رفتم. چند ساعت بعد بازگشتم و سوار بر اپتیما خودم را در اتوبان باغچه دیدم. جسد را کنار برکه ای در دو راهی باغچه بردم و با بیلی که قبلا از سر ساختمان برداشته بودم، دفن کردم و به خانه بازگشتم. ابتدا از گوشی «د» پیامکی با مضمون آدم ربایی به گوشی خودم فرستادم و سپس گوشی او را شکستم و با لباس هایش داخل سطل زباله انداختم و روز بعد ماجرا را به خانواده اش اطلاع دادم! با اعترافات صریح متهم و هماهنگی های قضایی انجام شده، وی پس از بازسازی صحنه قتل در حضور قاضی میرزایی و کارآگاه نجفی (افسر پرونده) روانه زندان شد تا پرونده او دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن