تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):توكّل كردن (به خدا) بعد از به كار بردن عقل، خود موعظه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796773658




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رمان «از چشم‌های شما می‌ترسم» به چاپ سوم رسید


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: رمان «از چشم‌های شما می‌ترسم» به چاپ سوم رسید
رمان «از چشم‌های شما می‌ترسم» به چاپ سوم رسید

چاپ سوم رمان «از چشم‌های شما می‌ترسم» نوشته فرخنده حاجی‌زاده منتشر شد. به گزارش خبرنگار ایلنا، چاپ سوم رمان «از چشم‌های شما می‌ترسم» نوشته فرخنده حاجی‌زاده با ویرایش انتشارات ویستار و طرح جلد پیمان سلطانی منتشر شده است. همهٔ شخصیت‌های این قصه واقعی هستند، و به زندگی روزمره، تاریخ و واقعیتی عینی‌تر – ذهن نویسنده – تعلق دارند. خواننده با خواندن این چند جمله بر صفحهٔ سفید کتاب و با پیش زمینه‌ای ذهنی کتاب را ورق می‌زند. پیش که می‌رود درمی‌یابد نویسنده به او کلک نزده است. زیرا همهٔ شخصیت‌های قصه‌اش واقعی هستند، اما واقعیتی که از زندگی روزمره، تاریخ، شرایط اجتماعی دیروز و اکنون فرا‌تر می‌رود و در متن جاری می‌شود. داستان کتاب نه به راحتی در چند جمله خلاصه می‌شود و نه با مقدمه‌ای شروع و با مؤخره‌ای پایان می‌یابد. به ویژه که نگاه پست مدرن در آن دیده می‌شودو تعابیر مختلفی از آن می‌توان دریافت کرد. یکی از این تعابیر نقل حوادثی است که در تاریخ اتفاق افتاده از جمله حملهٔ آقا محمدخان قاجار به کرمان و در آوردن چشم‌های مردم این شهر، سنگسار و قتل مشتاقعلی شاه (هنرمند موسیقی‌دان) به دستورقشریون، عبور سیاووش از آتش و حس دوگانهٔ سودابه هنگام عبور سیاووش (انگار نویسنده در پی تبرئه سودابه و دهان کجی به تعابیری است که تاکنون در این باره شده است) سنگسار پیرزن بدنام کرمانی که‌گاه با زلیخا، سودابه، مشتاق، نویسنده و هنرمند جایش را عوض می‌کند و حضور جماعتی که بی‌اعتنا به قتل انسان و هنرمند سنگ جمع می‌کنند تا روزی تقاص این بی‌اعتنایی را پس بدهند. حوادثی که گونه‌ای از آن را می‌توان در آیینه زمان حال دید. این رمان از زبان چهار راوی روایت می‌شود. یک راوی غایب، یک راوی نویسنده مرد و یک راوی زن و مانا دختری روستایی که چرخش عقربه‌ها و سیر تقویمی را فراموش کرده (هرچند نویسنده با زیبایی از عقربه‌های ساعت به عنوان نمادهایی انسانی استفاده می‌کند) اما مانا، شخصیت اصلی که حافظه‌اش را به سیر پرجنجال حوادث سپرده است به وسیلهٔ خانواده‌اش به تهران و مطب دکتر پرتو آ‌ورده می‌شود؛ در مطب پرتو با نویسندهٔ زن و آقای یگانه نویسندهٔ مشهوری که مدام در مطب روانپزشک‌ها و صفحهٔ حوادث روزنامه‌ها دنبال سوژه برای نوشتن می‌گردد آشنا می‌شود. مانا از زن نویسنده‌ای که در مطب حضور دارد و ابتدا مانا او را خانم روایت و پس از توضیح زن نویسنده خانم راوی می‌نامد می‌خواهد که سرگذشتش را بنویسد. مانا پس از مدتی به عنوان دانشجوی ادبیات راهی تهران می‌شود؛ به سراغ راوی می‌رود و با او هم خانه می‌شود تا شبی که در کنار مطب دکتر پرتو از رادیوی ماشین گشت می‌شنود که قرا راست کسوفی بی‌سابقه روی دهد و مرکز اصلی این کسوف شهر کرمان است. مانا با شنیدن این خبر به تنه درخت چنار پناه می‌برد و با نور پروژکتور مأمورین گشت فریاد می‌زند: مصنوعی‌ها. همین کلمه باعث گرفتاری مانا می‌شود و در این مسیر به سوی زمان‌ها و زبان‌های مختلف حرکت می‌کند، از قاجار تا پهلوی و انقلاب که طولانی‌تر از عمر یک انسان است و از کرمان به سبلان که زادگاه اصلی زرتشت است، می‌رسد. مانا برای این پیشروی‌گاه دست به سفری بینامتنی می‌زند و سرانجام پس از یافتن مادر زرتشت در سبلان و بازگشت به کرمان و آشنایی با ستارهٔ کولی بر روی تپهٔ روشنایی جایی که روزی مشتاق سنگسار شده است با جمع کردن بعضی از شخصیت‌های نابینای ادبی و تاریخی و اساطیری از قبیل یعقوب، جویس، رودکی، هومر، اسفندیار، بورخس، ناظرزاده، لطفعلی‌خان و فرزند نادرشاه و... شاهد آتش بازی نور و ستاره می‌شود و با کوله‌ای از نور و روشنایی می‌رود تا جلوی کسوف بی‌سابقه‌ را بگیرد و در آخرین لحظه حرکتش در مقابل دو نویسندهٔ زن و مرد با احترام سر فرود می‌آورد و به خانم راوی که روزی خواسته بود سرگذشتش را بنویسد می‌گوید هیچ وقت نمی‌خواسته شخصیت سادهٔ یک قصه باشد. در این اثر گرچه بوی اعتراض به شرایط تاریخی و اجتماعی به چشم می‌خورد اما بزرگ‌ترین ویژگی آن زبان است. زبانی شاعرانه، عامیانه و حسی که حاجی‌زاده در این زمینه با مهارت از عهدهٔ خروج از یک حوزهٔ زبان وورد به حوزه‌ای دیگر برمی آید ودر این قطع ووصل حوزهٔ جدیدی از زبان‌شناختی رمان ارایه می‌دهد.

۱۳۹۶/۰۴/۲۴ ۱۳:۰۰:۳۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن