تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر چیز دارای سیماست، سیمای دین شما نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797606074




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عاشقانه های ناآرام آقای ایکس و خانم ایگرگ


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهروند: فاضل ترکمن طنزنویس [email protected]
خانم پروانه و آقای شمع
زیبایی آقای شمع واقعاً خیره کننده بود. قد و بالایی بلند، کمری باریک و پوستی روشن و سفید رنگ. گرمای وجودش، تمام خانم پروانه های زیبا را مثل آهن ربا جذب خود می کرد. خانم پروانه های زیبا حاضر بودند، بدون مهریه، جشن عروسی و دیگر تجملات سنتی ـ حتی اگر شده به طور موقت! ـ با او ازدواج کنند اما آقای شمع به هیچ کدام، محل سگ هم نمی گذاشت! آقای شمع تنها دلباخته خانم پروانهٔ مغروری شده بود که اصلاً زیبا نبود: بال هایش رنگ تیره زشتی داشت و هیچ خالی هم روی آن ها خود نمایی نمی کرد. آقای شمع حتی یکبار هم از خانم پروانه زشت، خواستگاری کرده بود اما خانم پروانه زشت در پاسخ به او گفته بود: «مگر مخم عیب کرده که باتو ازدواج کنم و همان روز اول زندگی در آتش داغ و سوازن آن کله لعنتی ات بسوزم؟!» آقای شمع اما با وجود شنیدن پاسخ منفی و نا امید کننده خانم پروانه زشت، باز هم عاشق بود. یک عاشق واقعی. برای همین همه خانم پروانه های زیبا به خانم پروانه زشت حسادت می کردند و کنجکاو بودند تا رمز موفقیت او را در جذب آقای شمع بدانند! به همین خاطر دسته جمعی نزد او رفتند و پرسیدند: «خانم پروانه زشت! چرا آقای شمع تا این حد عاشق شماست؛ در حالی که شما یک صدم زیبایی ما را هم ندارید؟!». خانم پروانه زشت بادی به شاخک هایش انداخت! و بعد روی یک گل نشست و مثل یک سخنران زبردست، سخنرانی کرد: «واه! واه! واه! همچین می گویید آقای شمع که اگر یکی نداند، گمان می کند دارید درباره اسطوره زیبایی جهان حرف می زنید. خانم های کم عقل! اگر می بینید این مرتیکه عوضی چشم هیز، عاشق من شده؛ به خاطر این است که من عزت ...
[ مشاهده متن کامل عاشقانه های ناآرام آقای ایکس و خانم ایگرگ در روزنامه شهروند ]

پنجشنبه ، ۱تیر۱۳۹۶


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه شهروند]
[مشاهده در: www.shahrvand-newspaper.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن