تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى الله عليه و آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797872016




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کابوس ترامپ بر فراز فردایی سرد - روزنامه نوآوران


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه نوآوران: شاید قدرتمندترین تحلیلگران سیاسی دنیا هم نمی توانستند پیش بینی کنند که لمپن ترین و رادیکال ترین کاندیدای راستگرایان محافطه کار، نه تنها از پس رقبایی سر سخت چون کروز و روبیو بر بی آید که از بالای سر کاندیدای سیستم پسندی چون کلینتون که از دل الیت قدرت بیرون آمده بود و کمر به تصاحب کرسی ریاست جمهوری بسته بود، به کلیدداری کاخ سفید نائل شود. از همان روز نخست که چشم جهان به روی پدیده ای نوین در عرصه سیاست آن هم در سرزمین لینکلن ها و واشینگتن ها باز شد تمامی نظریه پردازان پهنه علوم سیاسی بر آن شدند تا پاسخ سوال مهمی را در یابند. سوالی که پاسخ آن شاید به قیمت نجات جهان از ورود به دوره تاریکی دیگری، تمام شود: ترامپ چیست؟! در ظاهر شاید به نظر برسد، این پرسش کوتاه، جوابی به همین میزان اجمالی و ساده داشته باشد. اما زمانی که به داده ها و معلومات این معادله مجهول سیاسی رجوع میکنیم و با دست خالی باز می گردیم، سختی آن بیش از پیش برایمان آشکار می شود. فهم و پاسخگویی به این پرسش، مستلزم دسترسی و وقوف کامل بر ابعاد شخصیتی و وجوه معرفتی ساختار فکری ترامپ است. باید در وهله اول هویت اجتماعی و خاستگاه سیاسی اقتصادی اورا بطور مشخص و موشکافانه واکاوی کرد تا بتوان پاسخی حداقلی را برای پرسش فوق به دست آورد. احتمالا به همین دلیل است که کشف الگوی رفتاری ترامپ و فهم آن که این الگو (در صورت وجود!!!) در کدام پارادایم علوم سیاسی قرار میگیرد، امروز به یکی از بزرگترین دغدغه های کارشناسان ذیربط قرار گرفته است. حال با توجه به دشواری رسیدن به پاسخی قابل اعتنا برای پرسش بالا، می توان جهت رسیدن به تصویر ذهنی شفاف تر از رئیس جمهور ترامپ، همانقدر که به دنبال درک چیستی او هستیم، در پی آن باشیم که او چه نمی تواند باشد! اولین و بزرگترین شاخصه ای که برای ترامپ در این روزها ترسیم کرده اند، پوپولیست بودن او است. این اشتباهی است که شاید در تحلیل و توصیف نهایی ما از ترامپ، تاثیر به سزایی بگذارد. اگر کمی دقیق تر و با تمرکزی بیشتر به این پدیده گیج کننده سیاسی زوم کرده و بنگریم، در میابیم که او به راستی یک رهبر پوپولیست به معنای اخص کلمه نمی تواند باشد! به صِرف تاکیدات مکرر او در سخنرانی ها و چند مصاحبه مطبوعاتی، بر واژه مردم (آن هم فقط در شکل انتزاعی اش) و استفاده تماما ابزاری او بر این کلیدواژه حساس، نمی شود اورا رهبری دانست که راهبردی توده محور را برای پیشبرد اهدافش پی ریزی کرده است. از طرفی او نه توانایی ایجاد کیش شخصیت خواص خود را دارد و نه به راستی مولفه های بدست آوردن یک کاریزمای حقیقی و اصیل را در چنته دارد. این دقیقا یکی از اساسی ترین مشکلات او است که یقینا در روزهای ملتهب پیش رو، دردس هایی مهیب را برای او به همراه خواهد آورد. مضافا اینکه او حتی در بسیج شبکه رایی منسجم هم بر خلاف تصورات عامه دچار مشکل شده بود!همانطور که دیدیم در واقع در مقیاس کمی آرا، او در مقابل رقیبی مستاصل و خسته و تقریبا از پش بازنده ای چون کلینتون هم بازی را واگذار کرده بود. او نه دیروز و نه امروز نتوانسته است حداقلی ترین مشخصه های یک رهبر پوپولیست واقعی را به نمایش بگذارد و مطمئنا در روزهای آتی هم در بدست آوردن این توانایی عاجز خواهد بود. نهایت قابلیت او ، استفاده از گفتمانی لمپنی و عوام فریبانه در سخنرانی های یومیه اش برای پوشش جهل و ناآگاهی اش در عرصه سیاست ورزی خردمندانه، خواهد بود. از دیگر کلیشه هایی که برای دونالد ترامپ برساخته اند، ناسیونالیست بودن او است!اما به راستی به همین راحتی نمی توان او را در زمره رهبران ناسیونالیست قرار داد. از آنرو که او از داشتن کوچکترین تجربه های میدانی و نظری سیاسی تهی بوده است، تنها کانال ارتباطی خود را با سازمان رای جمهوری خواهان ناراضی از محافظه کاران سیستمی، تاکید بر یکسری شعارهای داغ اما تاریخ مصرف دار برای تدوین تصویری خوشایند از ظهور دوباره یک رهبر ملی گرای ملیت خواه برای احیای ارزش های فراموش شده آمریکایی می دانست. که الحق و الانصاف هم در مبارزه درون حزبی با رقبایی که از دل ساختار حزب بیرون آمده بودند، به خوبی توانست از این حربه نهایت استفاده را ببرد. ادامه همان گویش دوران مبارزات انتخاباتی از طرف ترامپ هم، از آن جهت است که بتواند همزمان با تصویرسازی هدفمند از خود به عنوان اسطوره ای ملی و به موازات آن با دمیدن در شیپور ملی گرایی، خود و دولتش را تجسمی عینی از ملت و ملیت خواهی آمریکایی بگرداند. او بر آن است تا از گذرگاه این پروسه و این همان سازی اش با گره زدگی هویت فردی شهروندان خسته از شرایط کنونی خود در جامعه (که آنرا برساخته حاکمیت میپندارند) ، با هویت دولت معترض به سیاست های پیشین نظام سیاسی آمریکا، گام به گام با پیشبرد اهداف حساب شده و هوشمندآن هاش، به غایت نهایی مطلوبش نزدیک شود و فضا را برای پذیرش اقتدار متزلزلش در سطح جامعه فراهم گرداند. اما باید به انتظار نشست و دید که آیا با توجه به روایت های فرهنگی چندگانه و چندپارگی هویتی فرهنگ شهروندی در آمریکا، ترامپ توانایی آنرا دارد که جامعه متکثر آمریکا را به سوی سرمنزل مقصود مطبوع خود رهنمون سازد؟که البته از بدیهی ترین پیش فرض های تحق یافتن این امر، آن است که او بتواند تمایزات متعدد میان دولت و ملت را نه به صفر، که به حداقلی مطمئن و معقول کاهش دهد. شایان ذکر است که همه عوامل یاد شده نباید باعث شود که از هوش سرشار ترامپ به خصوص در عرصه اقتصادی غافل شویم. بلاشک شخصیتی که توانسته است از سد تمامی موانعی که لیبرال دموکراسی نهادگرای آمریکایی برای او ایجاد کرده بود، گذر کند و بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحده تکیه زند، استانداردهایی هر چند متفاوت در ماهیت فکری و عملکردی خود و پتانسیلی در خور توجه در شخصیت اش داشته است و دارد! نکته مهم دیگری که در خوانش ترامپ باید به آن توجه کرد، مولفه ها و مختصات میدان اجتماعی است که فرصت پیروزی و ظهور را برای او فراهم کرد. غفلت از توجه به شرایط جامعه ای که بستر پیروزی ترامپ را آماده کرده بود و گرفتار شدن در تقلیل گرایی، یکی ازآفاتی است که ممکن است در تحلیل دقیقروابط قدرت در آمریکا و تغییرات احتمالی عرصه روابط بین الملل در عصر پسا ترامپ دچارش شویم، آن هم با تمرکز بیش از حد و مطلق بر آنالیز صِرف رفتاری و شخصیتی خود ترامپ. با ظهور دو کاندیدای معترض به عملکرد نظام حاکم بر آمریکا طی رقابت های درون حزبی انتخابات ریاست جمهوری، آن هم با گفتمان و شعارهایی به ظاهر رادیکال و حتی بعضا انقلابی، موج بروز و ظهور جنبش های متعدد اجتماعی حول محورهای خواص، در جامعه ای که مهد لیبرال دموکراسی پنداشته می شود، گویی جان دوباره ای یافته بود. جنبش هایی که به راهبردهای سنتی و نخ نماشده حکومت شان، بدبین بودند و از لابه لای بخش های فراموش شده جامعه برخواسته بودند و در حال شکل دهی و تشکیل هسته های قدرتمند اجتماعی، خارج از کانون قدرت مدون و بوروکراتیک دولت و حاکمیت، هستند. این جنبش ها در عین حال، هیچ صورت مشخص، از آنچه می خواهند را نمی توانند تصویر کنند و این بی شکلی در عین تعدد و تکثر است که آن ها را گنگ و هولناک کرده است! پیروزی ترامپ و خط مشی عملگرایانه او در مدت کوتاهی که در راس هرم اجرایی ایالات متحده شروع به کار کرده است، هم همچون کاتالیزوری در روند سنتز کامل و منسجم تر این جنبش ها که هر کدام بر یکی از گسل های اجتماعی فرهنگی، بنا شده اند، عمل کرده است. با ادامه روندی که رئیس جمهور ترامپ در پیش گرفته است، احتمال آن که تضادهای اجتماعی فروخفته، که اکنون دهن باز کرده اند، به ایجاد شکاف های حکومتی منجر شوند هم وجود دارد. تبعات پردامنه منبعث شده از تصمیمات هنجارشکنانه و ساختار شکنانه ترامپ کاملا پتانسیل آنرا دارند تا با یک بسیج و تجهیز عمومی علیه دولت جنجالی ترامپ به یک بحران عمیق سیاسی اجتماعی بدل گردند. البته باید به انتظار نشست تا بتوان برآوردی دقیق از میزان شکاف های احتمالی ایجاد شده میان نخبگان و الیت قدرت بدست آورد. بد نیست به 2 موضوع نیز که به نظر ذیل جنجال های رسانه ای برساخته بازیگوشی های سیاسی ترامپ، ظاهرا کمرنگ شده است، اشاره ای کوتاه کنیم: 1) بیشترین سود را از مدل سیاست ورزی نوین ترامپ در سپهر سیاسی کنونی دنیا، چه کسی خواهد برد؟!یکی از شادمان ترین سیاستمداران امروز در جهان پسا ترامپ چه کسی می تواند باشد؟! پوتین کبیر، ولادیمیرمخوف، ولادیمیر اول، نئو استالینیست جوان، قاتل و یا هر نام و لقب دیگری که بر او بگذاریم، بی شک او اکنون به یکی از قدرت مندترین رهبران سیاسی دنیا بدل گشته است. شاید آنروز که غرب گرایان معترض به سیاست های پوتین پسندانه یانوکویچ، قواعد اولیه یک بازی دموکراتیک را در میدان آزادی کیف، بر هم زدند، حتی در بدترین کابوس های شبانه شان هم نمی دیدند که تکه اول دومینویی را به حرکت درآورده اند که زمینه های احیای دوباره هژمونی شرقی را فراهم می آورد. پوتین با استفاده از دلمشغولی ها و دردسرهای پرهزینه ای که رفیق یانکی اش برای حاکمیت نظام مند ایالات متحده تدارک دیده است، به ترک تازیهای افسارگسیخته اش چه در منطقه و چه در فاز فرامنطقه ای آن، با سرعتی باورنکردنی ادامه خواهد داد تا شاید، بتواند قلمرو تزارها را به شکوه و جایگاه والایش قبل از فروپاشی دیوار برلین، برگرداند. بازی دونالد در پازل سیستماتیک و هوشمندانه ولادیمیراز آن دست وقایع دلهره آوریست که فقط باید با استفاده از جلوه عقلانی روابط بین الملل و ایجاد یک تعامل متقابل میان آنان که هنوز هم به فکر حفظ آرامش جهانی و دوری گزینی از تنش خانمان برانداز جهانی دیگری هستند، در مقابلش ایستادگی کرد. روی کار آمدن تیلرسون، موضع گیری های بِننو کاهش تحریمهای روسیه توسط دولت ترامپ و مصاحبه های جانبدارانه شخص رئیس جمهور آمریکا از رئیس جمهور روسیه و اِلمآن های رفتاری متعدد دیگر که از درون کابینه ترامپ خودنمایی می کند، از نشانه های رعب آوری است که خبر از پیوند عمیق و تاکتیکی این دو هبر سیاسیِ غیرقابل پیش بینی می دهند. 2) برخی از صاحبنظران عرصه روابط بین الملل، با در نظرگرفتن رفتار سیاسی پوتین (به خصوص پس از بحران کیف و کریمه و بهار عربی) و رویکرد پراگماتیستی تهاجمی ترامپ، این دو را در دسته ای از کنشگران سیاسی قرار می دهندکه پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دیگر کسی ظهور مجددشان را پییش بینی نمی کرد. رئالیست ها یا همان واقع گرایان که از لحاظ تاریخی، ریشه شان را به نظریه های ماکیاولی و هابز مرتبط می دانند، بر سرشت شر بشریت و آنارشیک بودن شرایط بین الملل تاکید داشتند. آنان دولت ها را بازیگران اصلی عرصه روابط بین الملل می پنداشتند و دغدغه اصلی این دولتها در این وضعیت را امنیت عنوان می کردند. امنیتی که در جهانی فاقد اقتدار مرکزی، حصول به آن تنها از راه تقویت جنبه های مادی مقوله قدرت ملی (اقتصادی نظامی) امکان پذیر است. در چنین شرایطی، تمامی دولت ها در پی بدست آوردن بیشینه قدرت خود در زمینی هستند که ارزش ها و هنجارهای مرسوم کم کم رنگ می بازند. گویی بزرگترین و اهم مسوولیت هر دولت، تنها بقاست. با توجه به رویکردهای رفتاری پوتین در منطقه و جهان (بخصوص پس از تحولات عراق و سوریه) و گفتمان تهاجمی ترامپ، و با نگاهی گذرا به مختصاتی که از واقع گرایان و نئورئالیستهای تهاجمی (پیگیری سیاستهای خصمانه و تجاوزگرایانه و استعمارگونه) ، ارائه می شود، باید خبر از ظهور مجدد و تبلور واقع گرایان در منازعات بین المللی، داد و در انتظار پیچیده شدنکارزارهای سیاسی، نظامی اقتصادی جهان و حتی جابه جایی های محتمل در جایگاه قدرتهای تصمیم گیر بین المللینشست. شاید تحلیل رفتاری ترامپ از این پنجره و با نگاه از این زاویه دید، بتواند کمک شایانی به درک و پیش بینی کنشهای آینده او بکند. اما در پایان سوال حیاتی که باقی می ماند میزان آستانه صبر سیستم ونظام سیاسی آمریکا در برابر ماجراجویی های پر هزینه ترامپ است. آیا نظم جدید سیاسی ایالات متحده شاهد کندی یا نیکسون دیگری خواهد بود؟!!!


چهارشنبه ، ۳خرداد۱۳۹۶


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه نوآوران]
[مشاهده در: www.noavarannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن