واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: پلاسکو و گسست های معرفتی -حسین حجت پناه* استفاده سنتی از فضای مدرن در جوامعی که فرهنگ مادی مدرنیته را در روند جهانی شدن جذب می کند اما از زیرساخت های هنجاری آن غافل و میان سنت و مدرنیته معلق مانده اند، از نگاه جامعه شناسی دچار گسست معرفتی هستند که به تخریب و نابودی منجر می شود.
بر همین اساس، مهمترین عامل آتش سوزی و در نهایت فروریختن ساختمان پلاسکو را می توان گسست معرفتی جامعه ایرانی دانست؛ ساختمانی که بر خلاف ظاهر مدرن، از کاربری سنتی برخوردار بود.حادثه درد آور پلاسکو که منجر به شهادت تعدادی از آتش نشانان و جان باختن چند شهروند شد ، تلنگری بود که وجدان جمعی جامعه را تحت تاثیر قرار داد و سبب شد که نسبت به ابعاد آن حساسیت نشان داده شود تا آن جا که با وجود حوادثی مانند تخریب محیط زیست، پارازیت، آلودگی هوا و از همه مهم تر مسایل تربیتی که در جامعه موج می زند، در روزهای اخیر بازاندیشی هرچند کوتاه به وجود آورد. این حادثه از منظر و ابعاد مختلف مورد تحلیل قرار گرفت تا راهنمایی برای شناسایی بهتر بوده و در نتیجه به تصمیم گیری های صحیح تر منجر گردد. اما نباید از نگاه عمیق جامعه شناسی معرفت به تحلیل این حادثه از منظر بستر تاریخی غافل ماند. جامعه شناسی معرفت به مطالعه رابطه آگاهی و جامعه می پردازد. اصولا هر پدیده ای دیالکتیک آگاهی و جامعه است و به طور مسلم این دیالکتیک در بستری تاریخی شکل می گیرد. در نگاهی تاریخی به سیر مدرنیته شدن ایران، در می یابیم تغییرات جهانی و شرایط جهانی شدن در دوره قاجار و پهلوی، رهیافتی عمیق و ریشه دار نبود و تنها برای نشان دادن تمایز خود به امور ظاهری، هدف خود را ایجاد مدرنیته قرار دادند، مدرنیته ای که وارداتی ، سطحی ، ظاهری و عوام فریبانه بود. پیش از آنکه به بررسی و نقد اصول مدرنیته پرداخته شود یا دستیابی به علم نوین و تولید علمی مد نظر قرار گیرد و نسبت معرفتی و تاریخی جامعه ایرانی با این پدیده نو ظهور مشخص گردد، به ظاهر مدرنیته توجه شد. چنانچه مباحثی مانند کشف حجاب در همین راستا قابل تحلیل است. این اخذ ظاهری و بدون توجه به باطن آن به سان ساختمانی بود که نما داشت اما از پی و بنیانی قدرتمند بهره مند نبود و تنها یکی از مظاهر شهر مدرن به شمار می رفت. شهر نه تنها محلی برای سکونت، طراحی، ساخت است بلکه نشانی مستدل از معرفتی اجتماعی است. ساختمان فلزی پلاسکو که در زمان افتتاح بلندترین ساختمان ایران و نماد تجدد بود، با گذشت زمان، دیگر یک بازار سنتی نبود. یک فروشگاه مدرن با معماری مدرن که در آن رستوران هایی قرار داشت و شیوه جدیدی از مناسبات و طرز تلقی از مرکز خرید را در جامعه ایران القا می کرد. چهره های مطرح ورزشی و اجتماعی در پلاسکو واحد داشتند، دیگر پلاسکو نه یک فروشگاه صرف که محل تفریح و تفرج نیز بود. اما بر خلاف ظاهر مدرن این ساختمان روابط هنوز مدرن نشده بود روابطی که دیگر شکل سنتی هم نداشت. همین روابط معلق میان سنتی و مدرن مهم ترین عامل آتش سوزی و در نهایت فروریختن ساختمان پلاسکو شد. این بینش در رابطه دیالکتیکی کنش و ساختار اجتماعی تجلی داشت؛ کنش و ساختاری که به یکدیگر شکل می دادند و از هم تاثیر می پذیرفتند. هم ایجاد کننده و هم محدود کننده یکدیگر بودند.در تجلی عینی پلاسکو می توان موارد زیر را مطرح کرد:*مالکیت خصوصی این ساختمان به رسمیت شناخته نشد. پس از انقلاب، پلاسکو به بنیاد مستضعفان واگذار شد. ظاهر نازیبا ، کاربری نامناسب و انبار کردن غیراستاندارد کالا، از مدیریت نامناسب و غیر اصولی و در نهایت فرورریختن حکایت می کرد. در این ساختمان که زمانی نماد تجدد ایرانی بود نوع فعالیت تجاری شبیه بازارهای سنتی انجام می شد. پلاسکو دیگر نه یک فروشگاه و مرکزی جهت فروش که طبقات فوقانی آن کارگاه و تولیدی گشت.کنش سنتی مالکان (در مفهوم وبری) باعث شد که تنها ثلث واحدهای پلاسکو بیمه شوند. از استانداردهای ایمنی نیز خبری نبود و مالکان در راستای ایمنی سازی اقدامی نمی کردند. همین نگاه معلق و سطحی باعث شد به موارد ایمنی همچون مساله ای قابل پیشگیری پرداخته نشود. بنابراین از ساختار مدیریت اجتماعی و شهری نیز ایمن سازی طلب نمی شد.عقلانیت سازمانی ساختار نیز به فکر پیش بینی بحران و مدیریت بحران نبود. ساختمانی ساخته می شود اما پس از پنجاه و سه سال لوازم ایمنی متناسب با این ساختمان تهیه نمی گردد. ساختار مدیریت هرگز مالیات سالانه را فراموش نکرد اما در جهت اعمال قانون برای ایمنی کوتاهی داشت.در واقع حادثه پلاسکو را می توان محصول گسست معرفتی جامعه ایرانی دانست. جامعه ای که شاید دچار تاخر فرهنگی باشد . فرهنگ مادی مدرنیته را در روند جهانی شدن جذب می کند، اما فرهنگ هنجارین آن را ندارد. این تاخر هم در سطح کنش و هم در سطح ساختار وجود دارد. ساختمان بلند و فروشگاه نوین را می سازد اما مجموع کنش ها و ساختارها متناسب با این ساختمان نیست. در واقع پلاسکو از همان ابتدا محکوم به فروریختن بود. پلاسکو هشدار جدی برای آینده است. اگر استراتژی و سیاستگذاری برای نهادینه سازی عقلانیت (هر عقلانیتی که بتواند نسبت خود را با جامعه ایرانی مشخص کند و نه صرفا عقلانیت مدرن) در آینده شاهد پلاسکوهای بسیاری خواهیم بود. هر چند به احتمال بسیار حادثه پلاسکو که محصول گسست معرفتی جامعه ایرانی است دقیقا به همین دلیل به فراموشی سپرده می شود و یا فقط به گونه ای مناسک گرایانه از آن یاد می شود.*جامعه شناس
22/11/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]