تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796982351




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خانم دکتر وقتی خودش را لاغر کرد، شوهرش او را طلاق داد - پایگاه خبری تحلیلی حقوق کشور


واضح آرشیو وب فارسی:حقوق نیوز: به گزارش جام جم آنلاین به نقل از رکنا ، در یکی از روزهای زمستان، وقتی در آسانسور طبقه دوم مجتمع قضایی ونک باز شد، جوانی که کت و شلوار سورمه ای به تن داشت از آن خارج شد و به طرف دفتر شعبه 261 رفت. «میلاد» وکیل 35 ساله ای بود که حالا برای جدایی، همراه همسرش «سارا» مقابل قاضی Judge نشسته بودند تا رأی طلاق را از دادگاه خانواده بگیرند.تمام خاطرات شیرین و تلخ مرد جوان به دو سال گذشته بازمی گشت. برای او روزهای جوانی پر از آرزوهای بزرگ و شیرین بود، اما از روزهای ازدواج تنها خاکستر حسرتی در ذهنش باقی مانده بود...سابقه آشنایی وکیل جوان با سارا به سه سال پیـــــــش بازمی گشت. در آن روزها میلاد دوره کارآموزی را می گذراند.چراکه کم کم باید فارغ التحصیل می شد.ازطرف دیگر به خاطراینکه تک پسر بود، برای ازدواج تحت فشار خانواده قرار داشت.البته خودش هم بدش نمی آمد زودتر سر و سامانی به زندگی اش بدهد. همان روزها یکی از دوستانش دختریکی از بستگانش را به میلاد معرفی کرد و یک هفته بعد دو خانواده با هم ملاقات کردند. همه مراحل آشنایی تا خواستگاری و نامزدی بر اساس رسوم سنتی دو خانواده طی شد و میلاد و سارا پس ازمدتی به عقد هم درآمدند. در تمام آن روزها که حتی به سه ماه هم نکشید زوج جوان چند باری با حضور خانواده ها همدیگر را می دیدند یا با اجازه بزرگترها ساعاتی را در سینما، مراکز خرید یا رستوران می گذراندند. از نظر میلاد سارا انتخاب خوبی تلقی می شد.اما وجود رد بخیه روی دست هایش ناراحتش می کرد؛ اما سارا به او گفته بود بخیه ها آثار تصادفی از سال های کودکی اش است که با یک جراحی پلاستیک رفع می شوند. میلاد نسبت به بی اشتهایی و لاغری غیر طبیعی نامزدش هم ظنین بود، اما به خاطر آنکه روزهای خوش نامزدی را خراب نکند چیزی نمی گفت. گاهی پچ پچ های مادر و خواهرش را می شنید که درباره رنگ پریدگی نامزدش حرف می زدند، اما نه خودش و نه هیچ کس دیگری آن را جدی نمی گرفتند.سرانجام جشن عروسی آنها با صرف ده ها میلیون تومان هزینه، زبان زد همه فامیل شد، اما همان قدر که به میهمانان خوش گذشت، به کام میلاد و خانواده اش تلخ آمد.چراکه روزپس ازعروسی راز بخیه ها و لاغری مفرط سارا تقریباً آشکار شد... در آن روزهای خاکستری حقایق پنهان زندگی همسرش او را نگران می کرد، اما بیش از آن نسبت به پنهانکاری و دروغ های همسرش حساس شده بود. در آن روزها فهمیده بود تقریباً در نیمی از بدن سارا جای بخیه هایی وجود دارد و جسمش بیش از حد استخوانی شده است. چند روز بعد هم شروع به تحقیق کرد و خبردار شد که همسرش سه سال پیش از ازدواج شان خود را به تیغ جراحان سپرده تا بتواند با سریع ترین راه ممکن خودش را لاغر کند. چراکه همسرش مصمم بوده نیمی از معده اش را از راه عمل جراحی زیبایی بردارد تا به این ترتیب بتواند وزنش را کم کند. اما پزشک جراح ناخواسته به بافت های عصبی وغدد خاصی که وظیفه تحریک معده را بر عهده دارند آسیب رسانده بود و وزن سارا در نتیجه عمل جراحی بشدت کاهش پیدا کرده اما برای همیشه اشتهایش را از دست داده و با عوارض معده درگیر شده بود. از طرف دیگر به خاطر افتادن پوست بدن ناچار شده بود عمل های «لیفت» انجام دهد که در نتیجه جای صدها بخیه در تن نحیفش باقی مانده بود. میلاد سرانجام به همسرش به خاطر این پنهانکاری، فریب در ازدواج و دروغگویی اعتراض کرد. اما سارا معتقد بود جای بخیه ها ومشکلات دیگرش به مرور زمان بهتر خواهد شد. با این حال میلاد پرونده پزشکی همسرش را به چند پزشک متخصص و حتی متخصص زنان و زایمان نشان داد، اما آنها هم امید زیادی به او ندادند. سه ماه نشده دو خانواده توافق کردند که طلاق برای این زوج جوان بهتر از یک زندگی پر از مناقشه است. میلاد در آن شرایط تنها کاری که کرد دوری از فکر و خیال و پناه بردن به کارش بود. سرانجام این زوج به طورتوافقی ازهم جدا شدند وهریک به دنبال سرنوشت وآینده شان رفتند.


شنبه ، ۳۰اردیبهشت۱۳۹۶


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حقوق نیوز]
[مشاهده در: www.newslaw.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن