تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797947147




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مرگ مرموز زن جوان فراری در قرار خیابانی


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مرگ مرموز زن جوان فراری در قرار خیابانی
زن جوان متأهل که برای چندمین بار از خانه فرارکرده بود، درجریان ملاقات با مرد غریبه، به طرز مرموزی جان باخت.


به گزارش ایرنا،پرونده این ماجرا از17 اردیبهشت امسال و به‌دنبال شکایت خانواده زن جوان  دردستوررسیدگی تیم‌های جنایی شهر‌های مینودشت و تهران قرارگرفت.


به‌دنبال این شکایت مرد جوان درتهران شناسایی و دستگیر شد. او درنخستین بازجویی گفت: حدود یکسال و نیم قبل با مهسا در خیابان‌های مینودشت آشنا شدم. تمامی ارتباط ما در حد تماس تلفنی بود. حتی در فضای مجازی هم ارتباطی نداشتیم. پیشنهاد دوستی را مهسا به من داد که ارتباط ما ازهمان زمان آغاز شد. او مدام با من تماس می‌گرفت و آه و ناله می‌کرد.از زندگی با شوهرش می‌نالید ودایم از اتفاقاتی که برایش رخ داده بود می‌گفت. اوایل دلم به حالش می‌سوخت، اما بعد از مدتی از دست کارها و رفتارهایش خسته شدم و به تهران آمدم وبه‌عنوان پیک موتوری مشغول کارشدم. اما چندی قبل متوجه شدم او از خانه فرار کرده است. 


به همین خاطر وقتی خانواده‌اش با من تماس گرفتند قول دادم که دخترشان را پیدا می‌کنم. به‌همین خاطر با مهسا تماس گرفتم و با او قرار گذاشتم و محل قرار و زمان را نیز به خانواده‌اش گفتم. آنها هم خیلی زود خودشان را به محل قرار رسانده و مهسا را با خود بردند. 


اما دی ماه سال گذشته دوباره با من تماس گرفتند و گفتند که مهسا فرار کرده و به تهران آمده است. این بارهم من با یک قرار صوری او را به خانواده‌اش برگرداندم.بعد از آن فرار رابطه‌ام با مهسا کم و تماس‌هایمان نیز هر چند وقت یکبار شد، ضمن اینکه خیلی زود خانواده‌ام به خواستگاری دختری رفتند و قرار و مدارهای ازدواج را گذاشته بودیم که ساعت 11 پنجشنبه گذشته مهسا با من تماس گرفت. گفت دوباره فرار کرده و با التماس از من خواست او را ببینم.


اول قبول نکردم اما بالاخره حرف‌هایش دلم را به درد آورد. من که درشهرستان مینودشت- استان گلستان- بودم خیلی سریع راهی تهران شدم تا او را ببینم. همان موقع قرار را برای ساعت 9 صبح جمعه 15 اردیبهشت گذاشتیم. چون شماره تماس خانواده مهسا را نداشتم وقتی به تهران رسیدم با برادرم تماس گرفته و ماجرا را گفتم و از او خواستم به همراه خانواده مهسا به تهران بیایند. شب به خانه خواهرم رفتم و صبح ساعت 9 به محل قرار که یکی از خیابان‌های نظام آباد بود رفتم. همزمان با من، برادر و خواهرم هم رسیدند اما خانواده مهسا کمی دیرتر رسیدند و همین مسأله مشکل ساز شد. مهسا کیسه دوایی دستش بود و شروع به صحبت کرد، گرم حرف زدن بودیم که ناگهان روی زمین افتاد.


من ندیدم او دارویی خورده باشد، اما برادرم گفت مهسا قرص خورد. سریع با کمک برادرم قرص‌ها را از دهانش بیرون آوردیم و فوراً او را به بیمارستان بردیم. داشتیم کارهای بستری‌اش را انجام می‌دادیم که خانواده مهسا رسیدند. بعد از آن دکتر گفت او را به بیمارستان لقمان انتقال دهیم. آنجا کار شست و شوی معده را انجام دادند. اما متأسفانه مهسا 17 اردیبهشت و دو روز بعد از این ماجرا فوت کرد. حالا خانواده‌اش مدعی هستند که او را ربوده و کشته‌ام. درصورتی که او بدون هماهنگی با من خانه را ترک کرده بود و اشتباهی که انجام دادم این بود که دلم برایش سوخت و به تهران آمدم.


به دنبال اظهارات مرد جوان، او با قرار بازداشت موقت بازداشت شد تا نتایج تحقیقات پزشکی قانونی وسایرابهام‌های موجود درپرونده مشخص شود.


تاریخ انتشار: ۰۹:۰۴ - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - 11 May 2017





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن