تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797511654




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا سیل ویران کننده تر شده است؟


واضح آرشیو وب فارسی:الف: چرا سیل ویران کننده تر شده است؟

تاریخ انتشار : يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۱۴
وقتی به ده رسیدیم سخت مایوس بودیم. همه‌چیز را از دست داده بودیم. در تاریکی به محوطه میان خانه‌ها وارد شدیم. اهالی ده آمدند و ما را آرام کردند و اطمینان دادند سیل به این نقطه نخواهد آمد.» این بخشی از خاطرات دو همسفر جغرافیدان و کوهنورد اتریشی بود که برای آشنایی با دماوند به سال ۱۹۳۶ به آن ناحیه سفر کرده و با فاجعه سیل شبانه مواجه شده بودند. آنان مجهز به وسایل پیش‌بینی وضعیت جوی بودند، پس چطور بود روستاییان پیش از آنان متوجه تهدید سیل شده بودند؛ مگر مجهز به چه دانشی بودند که از مصونیت روستا مطمئن‌شان می‌کرد و جغرافیدانان اتریشی از آن بی‌اطلاع بودند؟ اصلا چطور بود که روستا با آنکه فقط ١٠٠ قدم با چادر آنان فاصله داشت، آسیبی ندید؟ در گزارش‌های مربوط به سیل این جملات بسیار تکرار می‌شود: «ناگهان آسمان غرید و بارانی گرفت و سیلی مهیب آمد» که مبین غافلگیر شدن است. سیل و خصوصا سیلاب‌های بهاری و تابستانی غیرمنتظره است و بارشی کوتاه مبدل به سیل می‌شود چرا که برخلاف تصورمان سیل حجم بزرگی از آب نیست که مدت طولانی زمان نیاز داشته باشد تا مهیب و مخرب شود، کاملا به‌عکس سیل حجم محدودی آب است که سرعت بسیار دارد و در چشم‌به‌هم‌زدنی می‌آید و می‌گذرد و ویران می‌کند. ایران به‌علت موقعیت کوهستانی و اقلیمی‌اش در زمره نواحی سیل‌خیز جهان است؛ سیل‌‌های ایران البته به‌تناوب و شدت کشوری چون بنگلادش نیست و ازقضا همین بی‌نظمی سبب غافلگیرکننده‌تر بودن آن می‌شود. لیکن با وجود سیل‌خیز بودن ایران، در گزارش‌های تاریخی چندان نمی‌بینیم که سیل اهالی روستا یا شهری را غافلگیر کرده و تلفات جانی بسیار گرفته باشد!  ای‌بسا مسیل‌هایی که چندین سال خشک مانده و آدمی را مطمئن می‌کند که دیگر قرار نیست آبی در آن جریان یابد چه رسد به سیلاب؛ لیکن اهالی روستاها و شهرهای مجاور، به ردپای سیل در بیشترین و بحرانی‌ترین حالتش، اعتماد می‌کردند و سکونتگاه‌شان را با فاصله مطمئنی از حریم آن برپا می‌کردند. پنداری ساکنین نواحی مختلف، فهمیده بودند در ایران این «شرایط بحرانی» است که اندازه‌های واقعی سکونت را تعیین می‌کند و نه «شرایط میانگین»؛ فلذا حتی در مواقع عادی نیز در عوض فراموش کردن بحران‌ها، متذکر و مجهز به تمهیداتی برای رویارویی با آن بودند. کم نیست تمثیل و مثل‌هایی چون «هرچیز که خوار‌ آید، روزی به کار آید» در زبان فارسی که دقیقا متناسب با زندگی در محیطی است که بحران‌ها نقشی ‌تعیین‌کننده در آن دارند. اغراق نیست اگر بگوییم ایرانیان زندگی را فرصتی میان دو بحران درک کرده بودند؛ میان دو سیل، میان دو زلزله، میان دو خشکسالی. بدیهی است که می‌دانستند نمی‌توانند جلوی وقوع این بحران‌ها را بگیرند ولیکن تلاش می‌کردند حتی‌الامکان از عوارض مخرب آن بکاهند و تهدیدش را به فرصت تبدیل کنند. در هر شهر یا روستایی، دست‌کم تعدادی از اهالی، مجهز به دانشی بودند که از روی معدود نشانه‌های جوی، وقوع سیل را پیش‌بینی کنند. این دانش نه همچون علم هواشناسی امروز، مجموعه قوانینی عمومی و فراگیر، بلکه مختص به همان نقطه بود؛ دانشی که سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یافت. محمد بهمن‌بیگی در کتاب «اگر قره‌قاج نبود»، از وقوع سیلی یاد کرده که یکی از اهالی ایل با نگاه کردن به آسمان، آن را پیش‌بینی کرد: «آفتاب صبح ابرها را سوخت. باد شمال می‌وزد. باران در راه است.» همین عبارات مختصر کافی بود که همه اهل ایل یا روستا گوش‌به‌زنگ فرارسیدن سیل باشند. فراتر از پیش‌بینی، آنان آموخته بودند راه به «چیستی سیل» برند؛ آنان فهمیده بودند  اگر بتوانند به‌ترتیبی از سرعت سیل بکاهند حتی می‌توانند از آب و رسوبی که سیلاب همراه می‌آورد بهره برند. ایجاد سیل‌بند از جمله این تمهیدات بود. عجیب است که امروز با وجود توانمندتر شدن به لحاظ تکنولوژیک، عوارض مخرب سیل تشدید شده؛ سیل خانه‌های نوسازمان را ویران، خودروهای‌مان را متلاشی و به‌راحتی جان عزیزان‌مان را می‌گیرد. امروز به علم فراگیر هواشناسی مجهزیم ولیکن از درک احوال جوی تک‌تک نقاط سرزمین‌مان عاجزیم. با اتکای به توان تکنولوژیک‌مان به حریم رودخانه‌ها تجاوز می‌کنیم و در آن خانه و پارکینگ طبقاتی و اتوبان و جاده می‌سازیم و همین اتکای بی‌مورد به تکنولوژی، در مواقع بحرانی بر زمین‌مان می‌زند. اگر پیشینیان حواس‌شان بود که بر گرده شیری پرزور زندگی می‌کنند که هر لحظه ممکن است بجنبد و ساقط‌شان کند، امروز ما تصورمان این است که روی زمینی که مقهورمان شده، سکونت داریم و مجازیم با استمداد از فناوری‌های جدید، در آن به هر نحو «مداخله» کنیم، لیکن از آنجا که بستر طبیعی سکونت ما، تابع توهمات ما نیست، هر‌‌از‌چندگاهی از شیر زخمی می‌خوریم ولی چون از هشیاری بی‌بهره‌ایم به سرعت زخم‌ها را فراموش می‌کنیم. انتشار اخبار سیل اخیر آذربایجان بسیار دردناک بود. در صحنه‌هایی از این فاجعه می‌دیدیم که چطور برخی از هموطنان به اتومبیل‌شان بیشتر از بستر امن حاشیه رودخانه اعتماد کرده و حاضر نبودند از آن پیاده شوند. حتی تلاش می‌کردند از همه امکانات اتومبیل‌شان نظیر روشن کردن چراغ و بستن کمربند ایمنی بهره برند! غافل ‌از اینکه زور طبیعت بیشتر از امکانات آنان بود و در نهایت دچار رقص مرگ شدند و به عمق گل‌آلود فاجعه فرورفتند. البته بی‌انصافی است اگر روی دیگر تکنولوژی را نادیده بگیریم؛ اگر تا چند سال پیش فقط می‌توانستیم از این وقایع دردناک، آنهم به صورت خفیف، باخبر شویم، امروز انتشار سریع تصاویر و فیلم‌های آن، باعث می‌شود که نه فقط از بی‌خبری به درآییم، بلکه ناظر صحنه باشیم و بی‌واسطه‌تر دردناکی سیلی آن بر صورت‌مان را حس کنیم. پس جا دارد از کسانی که در آن شرایط بحرانی تلاش کردند دیگران را آگاه کنند، قدردانی کنیم. یادمان باشد این سیلی‌ها هرقدر دردناک، اگر نهیبی باشد که بر ناهشیاری ما می‌خورد و به هشیاری ما منجر می‌شود، باز جای شکر دارد. به قول مولانا: بر نمد چوبی که آن را مرد زد/ بر نمد آن را نزد بر گرد زد (مولانا) روزنامه اعتماد







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن