واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سوغاتي عالمانه از شمسالوحي تبريزي
سخن آيتالله جواديآملي در جلسه اخير درس اخلاقشان که «ما وظيفه داريم همه را به سوي حق دعوت کنيم، اما...
نویسنده : حسن فرامرزي
يک: سخن آيتالله جواديآملي در جلسه اخير درس اخلاقشان که «ما وظيفه داريم همه را به سوي حق دعوت کنيم، اما تا خودمان با گفتار، کردار، نوشتار و سيره و روش خود از باطل، دوري نکنيم، دعوت ديگران به حق ممکن نخواهد بود» مرا ياد سخني انداخت که در کتاب «شمس الوحي تبريزي» از تأليفات ايشان خوانده بودم، جملاتي که به شدت زيبا و تأثيرگذار است.
دو: کتاب شمس الوحي تبريزي از آثار قلمي آيتالله جواديآملي درباره استاد و مراد ايشان علامه طباطبايي است. کتاب به توضيح شرح حال و رفتارها و سلوک علمي و معرفتي علامه طباطبايي مفسر بزرگ قرآن و صاحب «الميزان» اختصاص دارد. در بخشي از اين کتاب آيتالله جواديآملي به نقل خاطرهاي از استادشان ميپردازند و ميگويند که در آن زمان رسم مألوفي بود که بزرگان حوزه و فقها و عالمان، کلاسهاي درس اخلاق برگزار ميکردند و به وعظ طلاب و شيفتگان سلوک و اخلاق ميپرداختند. طبق همين عادت مرسوم و رايج شاگردان علامه بارها از استاد خواستند که کلاس درس اخلاقشان را برگزار کنند، اما هر بار استاد امتناع ميکردند اما وقتي فشارها براي برگزاري کلاس اخلاق بيشتر شد استاد - نقل به مضمون - جملهاي بيان کردند و فرمودند که اخلاق درس دادني نيست و چه بسا کسي که متواضعانه رفتار ميکند، درس اخلاق و درس تواضع ميدهد، اما اگر کسي بر کرسي وعظ و تدريس تواضع بنشيند اما اطرافيان از او تواضعي نبينند نه تنها اثري نخواهد داشت بلکه نتيجه عکس هم ميگذارد.
سه: در واقع آنچه که بزرگان علم و دين ما بر آن پافشاري کردهاند و در اينجا علامه طباطبايي نيز بر آن پا ميفشارند، همان است که سعدي، عصاره شيرين و پارسي آن را گرفته و گفته است «دوصد گفته چون نيم کردار نيست»، گو اينکه همه اين بزرگان به واقع اين سخن شريف را از قرآن کريم الهام گرفتهاند که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُون/ اي کساني که ايمان آوردهايد چرا چيزي را ميگوييد که خود به آن عمل نميکنيد.»
چهار: به عبارت آغازين اين مقال که سخني از آيتالله جواديآملي است، برگرديم: «ما وظيفه داريم همه را به سوي حق دعوت کنيم، اما تا خودمان با گفتار، کردار، نوشتار و سيره و روش خود از باطل دوري نکنيم، دعوت ديگران به حق، ممکن نخواهد بود.» اگر ما در هر جايگاهي که هستيم از يک مؤلف و نويسنده تا يک روزنامهنگار از يک مستندساز و سينماگر تا يک فعال اجتماعي و فرهنگي قرارمان با خودمان اين باشد که مخاطب خود را وقتي دعوت به يک مؤلفه رفتاري کنيم که خود عامل به آن رفتار باشيم، در آن صورت آن اتفاقي که ما در عرصهاي به نام فرهنگسازي انتظار داريم، خواهد افتاد. چالش از آنجا آغاز ميشود که من روزنامهنگار قوانين راهنمايي و رانندگي را مراعات نميکنم، اما گزارشي درباره مراعات قوانين رانندگي تهيه ميکنم. چالش از آنجا آغاز ميشود که من خبرنگار روزانه بيش از ميزان مورد نياز کالري دريافت ميکنم، اما گزارشهاي متعددي درباره ضرورت مراعات رژيم غذايي و محدود کردن مصرف مواد غذايي پرکالري تهيه ميکنم يا من فيلمساز يا بازيگر مثلاً درباره فرهنگ حجاب و عفاف فيلمي تهيه ميکنم که اساساً باوري دروني به آن ندارم يا من مدير فرهنگي درباره خانواده و ضرورت تحکيم بنيانهاي خانواده جشنواره يا برنامهاي را راه مياندازم، در حالي که خود به شدت درگير چالشهاي خانوادگي هستم و نتوانستهام وظيفه پدر و مادري يا همسري خود را به جا بياورم. مسلماً در چنين شرايطي آن برنامه فرهنگي درباره تحکيم خانواده يا آن فيلم که درباره حجاب و عفاف ساخته ميشود يا آن گزارشي که درباره محدود کردن مصرف غذاهاي پرکالري نوشته ميشود راه به جايي نخواهد برد، چون مخاطب خواهد فهميد که اين جملات يا آن برنامه و تصاوير پشتوانه جدي رفتاري و معرفتي ندارد.
پنج: در دنياي پرهياهوي امروز، اگرچه کنترلکنندههاي بيروني در حال رشد هستند، اما شايد در هيچ عصري و در هيچ زماني هيچ کنترل و مديريتي به قوت و به تأثيرگذاري کنترلکنندههاي درون نرسد. ما اگر ميخواهيم تحولي رفتاري در مناسبات فرهنگي و اجتماعيمان به وجود بياوريم، افرادي را بايد تربيت کنيم که مصداق آن آيه شريفه باشند، آيهاي که ميگويد چرا چيزي را ميگوييد که خود به آن عمل نميکنيد. اگر آدمها همين سؤال را هر روز جلوي چشم خود داشته باشند بسياري از چالشهاي رفتاري حل خواهد شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]